عورت

/~owrat/

    privy parts
    nakedness
    woman
    wife

فارسی به انگلیسی

عورت نما
exhibitionist

عورت نمائی
indecent exposure

عورت نمایی
exhibitionism

پیشنهاد کاربران

حر. [ ح ِرر ] ( ع اِ ) شرم زن. عورت زن. فرج زن. لغتی است از حِر مخففه که در حِرْح مذکور است. ( منتهی الارب ) . رجوع به حرح شود. ج ، احراح :
این هجو را جواب کن ار مرد شاعری
ای تو و شعرت ازدر مخراق و مخرقه
ورنه برو به کون زن خویش پای سای
ای حر مادرت بسر خر محرقه.
سوزنی.
زندگی
گویش تهرانی
عورت:زندگیش پیدا بود!
عورت زن، بنا به اعتقاد علمای اهل سنت، از ناف تا زانو را در بر می گیردو به اعتقاد شیعیان تنها شامل بخش خصوصی بدن می شود.
بنا به اعتقاد مالک بن انس، سفیان ثوری، جعفر صادق، تمام بدن زن جز چهره و کف دستها عورت محسوب می شود. ابوحنیفه معتقد است که پای زن نیز تا مچ عورت محسوب نمی شود. احمد بن حنبل معتقد است که تمام بدن زن بدون استثناء عورت است و باید در برابر نامحرم پوشیده بشود. بعضی از علمای سلفی معاصر چون شیخ ابن عثیمین، شیخ عبدالعزیز بن باز، یوسف بن حکیم، عبدالکریم قلعاد، صدای زن را نیز عورت می دانند و معتقدند که شنیدن صدای زن توسط نامحرم حرام است.
...
[مشاهده متن کامل]

تلفظ: ( عُ رَ )
[ عربی عوره ]
( اسم )

۱ - آلت تناسلی
شرمگاه.
۲ - امری که انسان از آن شرم داشته باشد.
مجاز از منزلگاه و در صف لشکر و در سرحد و حصار که دزد یا دشمن از ان راه تواند یافت ،
رخنه ، محل ترس و بیم

لغت عورت عربی شده ی واژه ی کهن ایرانی arvat می باشد که در پارسی کهن بدین شکل ثبت شده که معانی : زن، همسر ، شرم ، عیب داشته است
امروزه این واژه را در آذربایجان شمالی arvad در ترکیه avret ( افرت بازار=بازار زنانه ) در کوردی ئافره ت afret در یزگولامی و پامیری awrat در پشتو arwata میخوانند. از واژه ایرانی afret به معنای زن واژه دشنامگون ئفریته←عفریته به معنای زنیکه به دست آمده که هیچ رپتی ( ربطی ) به لغت عربی عفریت به معنای ابلیس ندارد.
...
[مشاهده متن کامل]

بپرس