عوارض

/~avArez/

    duty
    revenue
    tax . toll
    charges
    taxes
    accidents
    tax

فارسی به انگلیسی

عوارض اضافی
surcharge

عوارض پل
toll

عوارض تلفن به محل دور
toll

عوارض جاده
toll

عوارض دریافتی دولت
taxation

عوارض طبیعی زمین
topography

مترادف ها

dues (اسم)
غرامت، عوارض

toll (اسم)
خراج، هزینه، عوارض، باج، نواقل، راهداری، ضایعه، طنین موزون، باج راه، تحمل خسارت، تعداد تلفات جنگی، صدای طنین زنگ یا ناقوس

charges (اسم)
عوارض

complications (اسم)
عوارض

taxes (اسم)
عوارض

jogs (اسم)
عوارض

پیشنهاد کاربران

Dues
فراز و نشیب زمین = عوارض زمین
عوارض را نباید با اعراض اشتباه گرفت. عوارض بر وزن فواعل است، مفرد آن عارض است. ولی اعراض بر وزن افعال است و مفرد آن عرض است. عرض هم غیر از عرضی است. عرض در مقابل جوهر است در دانش فلسفه، ولی عرضی در مقابل ذاتی است. همچنین به مشتقات نیز عرضی می گویند، مثل ابیض
...
[مشاهده متن کامل]

عارض یعنی محمول، چیزی که بر چیز دیگر حمل می شود.
همچنین در زبان فارسی رایج شده که به پیامدها و تبعات منفی یک چیز هم عوارض می گویند، مثلا می گویند فلان قرص یا دارو عوارض دارد.

پیامد منفی
نتیجه ناخوشایند
پیامدها
عوارض:اتفاق
برابر پارسی : رهبها ( راه - بها == بهای راه )
باژیم ، گزیتک، مالیات ، باج
Toll
عوارض راه ها
در پارسی "گزیت ها " ، " ناخوشی ها"

بپرس