عَوارضِ شاهراه
برای آسانتر شدن لَفزِش ( تلفظ ) یا واگویی می توان اینگونه هم واگفت یا لفزید :
رَهبَها ، رَهنِرخ ، رَهباژ ، رَهساو ، رَهگَز / رَهگَژ / رَهگَج
( گَز یا گَژ یا گَج کوتاه شده ی : گَزیت / جَزیه )
آسیب، آزار، گزند،
دُژآیند، دُشایند،
دژآمد، دشامد،
بدآمد،
= عوارض،
مانند: آسیب یا آسیب های دارویی
عَوارِض بزرگراه یا آزادراه
راهبَها ، راهنِرخ ، راهساو ، راهباژ
باژ ، ساو
Dues
فراز و نشیب زمین = عوارض زمین
عوارض را نباید با اعراض اشتباه گرفت. عوارض بر وزن فواعل است، مفرد آن عارض است. ولی اعراض بر وزن افعال است و مفرد آن عرض است. عرض هم غیر از عرضی است. عرض در مقابل جوهر است در دانش فلسفه، ولی عرضی در مقابل ذاتی است. همچنین به مشتقات نیز عرضی می گویند، مثل ابیض
... [مشاهده متن کامل]
عارض یعنی محمول، چیزی که بر چیز دیگر حمل می شود.
همچنین در زبان فارسی رایج شده که به پیامدها و تبعات منفی یک چیز هم عوارض می گویند، مثلا می گویند فلان قرص یا دارو عوارض دارد.
پیامد منفی
نتیجه ناخوشایند
پیامدها
عوارض:اتفاق
برابر پارسی : رهبها ( راه - بها == بهای راه )
باژیم ، گزیتک، مالیات ، باج
Toll
عوارض راه ها
در پارسی "گزیت ها " ، " ناخوشی ها"
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٣)