عهده دار

/~ohdedAr/

    responsible
    charged or entrusted
    incumbent

فارسی به انگلیسی

عهده دار شدن
to undertake

مترادف ها

responsible (صفت)
مسئولیت، معتبر، ابرومند، عهده دار، مسئولیت دار

پیشنهاد کاربران

دوش کش
مکلف
مسوول. ضامن. مسلول. جواب گو. ملتزم.
سلیم
عهده دار: پاسخگو، پیمان بند � کسی که پیمان می بندد تا پاسخگوی کار کسی باشد �.
سرپرست، پاسخگو