عهدنامه

/~ahdnAme/

    treaty

مترادف ها

agreement (اسم)
توافق، پیمان، سازش، موافقت، قرار، قبول، عهد، قرارداد، معاهده، عقد، مطابقهء نحوی، معاهده و مقاطعهء، شرط، عهدنامه

covenant (اسم)
پیمان، موافقت، عهد، عهدنامه

treaty (اسم)
پیمان، موافقت، عهد، قرارداد، معاهده، عقد، عهدنامه، پیمان نامه

indenture (اسم)
قرارداد، عهدنامه، کنترات، سند دو نسخه ای، دوتا سازی، سیاهه رسمی زدندانه گذاری

پیشنهاد کاربران

درپارسی میانه پاتَخشیر است که امروزه می توان پادشیر رابکاربرد.
معاهده
کنوانسیون
این واژه عربی ـ پارسی است و پارسی آن میسرا می یاشد که از اوستایی: میثرَ ساخته شده است

بپرس