عنکبوت

/~ankabut/

    spider
    arachnid

فارسی به انگلیسی

عنکبوت مانند
spidery

مترادف ها

black widow (اسم)
عنکبوت

spider (اسم)
عنکبوت، خون اشام، کارتنه، کارتنک

پیشنهاد کاربران

تارتنک ، جولاگک
در گویش مردم افغانستان به عنکبوت میگن جولاگک
همچنین واژه تارتنک هم در افغانستان و تاجیکستان بگونه گسترده بکار برده می شود
تارتنک یک واژه برازنده و قشنگ برای جایگزینی واژه بیگانه ( عنکبوت ) است.
نکته : در سرزمین افغانستان همگی به عنکبوت ، تارتنک می گویند
عنکبوت=تننده /میشود در جدول/ارمان عابد رشت
جولاهی به معنای بافندگیست و جولاه یعنی بافنده و جولاهک اسم تصویر جولاه به معنای بافنده کوچک میباشد
عنکبوت جولاهک ویا جولاهه هم گفته میشود
ترکی عنکبوت میشه هورومچک یا تور آتان که دومی بع معنای تورپرتاب کن میباشد
در فارسی به عنکبوت میگن تنک
عنکبوت کلمه ای تورکی است که از سه جز ان یکه بوت گرفته شده است . ان علامت تفضیلی برترین است که در اول اسم می اید یکه به معنی بزرگ و بوت یا بود به معنی ران و یا پا است که باهم معنی بزرگترین پا را می دهد
...
[مشاهده متن کامل]
که درعنکبوتها نسبت پا به اندازه بدن در مقایسه سایر حیوانات بیشتر است حالا این لغت از زبان سومری ها که لغات تورکی زیادی دارد وارد زبان ارامی و از انجا وارد عبری وعربی شده است مثلا در اردبیل به مگس چیبین گفته می شود که سومری ها هم به مگس زیبین می گفتند

در آرامی ʿakkāḇīṯā و در عبری akav�sh گفته می شود و عرب این واژه را از آرامی ها گرفته است ( در رفت و آمد خود به شام )
🕋 ترتیب سوره های قرآن کریم:
1 ) سوره فاتحه ( حمد )
2 ) بقره
3 ) آل عمران
4 ) نساء
5 ) مائده
6 ) انعام
7 ) اعراف
8 ) انفال
9 ) توبه ( برائت )
10 ) یونس
11 ) هود
12 ) یوسف
...
[مشاهده متن کامل]

13 ) رعد
14 ) ابراهیم
15 ) حِجر
16 ) نحل
17 ) اِسراء ( بنی اسرائیل )
18 ) کهف
19 ) مریم
20 ) طه
21 ) انبیاء
22 ) حج
23 ) مؤمنون
24 ) نور
25 ) فرقان
26 ) شعراء
27 ) نمل
28 ) قصص
29 ) عنکبوت
30 ) روم
31 ) لقمان
32 ) سجدة
33 ) احزاب
34 ) سبأ
35 ) فاطر
36 ) یس
37 ) صافات
38 ) ص
39 ) زمر
40 ) غافر
41 ) فصّلت
42 ) شوری
43 ) زخرف
44 ) دخان
45 ) جاثیه
46 ) احقاف
47 ) محمد
48 ) فتح
49 ) حجرات
50 ) ق
51 ) ذاریات
52 ) طور
53 ) نجم
54 ) قمر
55 ) الرحمن
56 ) واقعه
57 ) حدید
58 ) مجادله
59 ) حشر
60 ) ممتحنه
61 ) صف
62 ) جمعه
63 ) منافقون
64 ) تغابن
65 ) طلاق
66 ) تحریم
67 ) مُلک
68 ) قلم
69 ) حاقه
70 ) معارج
71 ) نوح
72 ) جن
73 ) مزّمّل
74 ) مدثر
75 ) قیامه
76 ) انسان
77 ) مرسلات
78 ) نبأ
79 ) نازعات
80 ) عبس
81 ) تکویر
82 ) انفطار
83 ) مطففین
84 ) انشقاق
85 ) بروج
86 ) طارق
87 ) اعلی
88 ) غاشیه
89 ) فجر
90 ) بلد
91 ) شمس
92 ) لیل
93 ) ضحی
94 ) شرح
95 ) تین
96 ) علق
97 ) قدر
98 ) بینه
99 ) زلزله ( زلزال )
100 ) عادیات
101 ) قارعه
102 ) تکاثر
103 ) عصر
104 ) همزه
105 ) فیل
106 ) قریش
107 ) ماعون
108 ) کوثر
109 ) کافرون
110 ) نصر
111 ) مسد
112 ) اخلاص ( توحید )
113 ) فلق
114 ) ناس

نام برخی از حشرات به انگلیسی:
ant = مورچه 🐜
bee = زنبور 🐝
wasp = زنبور 🐝
butterfly = پروانه 🦋
cockroach = سوسک 🪳
beetle = سوسک
cricket = جیرجیرک
...
[مشاهده متن کامل]

dragonfly = سنجاقک
fly = مگس
grasshopper / locust = ملخ 🦗
mantis = آخوندک
ladybug ( American ) / ladybird 🦓 ( British ) = کفشدوزک 🐞
millipede / millepede = هزارپا
mosquito = پشه 🦟
moth = شب پره، شاپرک
snail = حلزون 🐌
spider = عنکبوت 🕷
termite = موریانه
tick = کنه
worm = کرم 🪱
caterpillar = کرم ابریشم
flea = کک
louse = شپش
❗️جمع: lice
aphid = شته
bedbug = ساس
leech = زالو

لهجه بندری میگن پچرکن
کارتَن، کارتَنه، کارتون
جانوری که کارش، تنیدن و بافتن است.
ز دام کارتنه چون مگس فرار کند؟ / فضای روزی او بسته راه پروازش. رکن بکرانی
تار باف
عنکبود
تارباف، تارساز، تارگر، تارچی، تاربافت، تارساخت
به ترکی "تور آتان" یا بعضاً هم "کوتول" میگویند.
عنکبوت کلمه ترکیبی عربی و فارسی است.
عن به معنی از
کَه یا کاه کلمه فارسی است و منظور سبک بودن ( طوری ) است
بوت نیز همان بیت است و به معنی خانه است.
عنکبوت : از کاه است خانه اش
جولاهُک

دیوپای . دیوَه - تنندو. تننده . تنند.
کارتنک، تارتاب - توربفک - تورتنک
تارتن، تارتنک، تارتنه تاربفک، جشیر
، تَنَک - تَند - کارتنک، کارتنه، کراتن - کاراتنگ - جولاهگ
جولاهه تارباف تندو - تاربر - کار باف -
...
[مشاهده متن کامل]

غنده رتیل است با این همه تارتنک را هم گفته اند
بدو مرد جنگی به دیوار بر
همی تاخت چون غنده بر تار بر.
اسدی .
دیوه هرچند کابرشم بکند
هرچه آن بیشتر بخویش تند.
رودکی
می تند گرد سرای و در تو غنده کنون
باز فرداش ببین بر تن تو تارتنان .
کسائی مروزی


دیوپای . تنندو. تننده . تنند. دیوه
تارتن - تاربر
بدو مرد جنگی به دیوار بر
همی تاخت چون غنده بر تار بر.
اسدی .
ب نام الله
مردمان جهان از خُرد تا بزرگ، تارهای سست از آرزوهای گران بر گرد خویش می تنند و خود، عنکبوت وار میان آنها جای می گیرند. ناگهان ضربت جارویی این تارهای سست را از هم می گسلد. آنگاه همه فریاد بر می آورند که کاخی آراسته به دست ستم ویران شده است.
یوهان ولفگانگ گوته
کارتنک

به عنکبوت کوچک، خاله گزو ( khaleh gazu ) هم می گویند.
تارتَن، جولاهک، کارتَن، کارتَنَک، تَنَندو
اگر ریشه یابی کردیم و واژه ی عنکبوت عربی بود، بنابراین برابرهای آن تارتن، تارباف و. . . است.
تارتن، تننده ، کارتنک
کاربافو زبان کرمانی
( در گویش شهر سیریز ) کارباف یا عامیانه آن کاربافو است.
تننده
در مرودشت به عنکبوت، شیطونک گفته میشود و به تارهای آن خانه شیطان، خونه شیطون یا خونه شیطونک میگویند
تارتن
این واژه اربی است و پارسی آن اینهاست:
تَندو tandu، جَشیر jaŝir، جولاهه julãhe ( پارسی دری )
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٣٢)

بپرس