عنکبوت

/~ankabut/

    spider
    arachnid

فارسی به انگلیسی

عنکبوت مانند
spidery

مترادف ها

black widow (اسم)
عنکبوت

spider (اسم)
عنکبوت، خون اشام، کارتنه، کارتنک

پیشنهاد کاربران

عنکبوت یک فیلم ایرانی به کارگردانی ابراهیم ایرج زاد، نویسندگی اکتای براهنی و تهیه کنندگی جواد نوروزبیگی محصول سال ۱۳۹۸ است. داستان این فیلم در مورد قاتل سریالی ایرانی سعید حنایی است که ملقب به قاتل عنکبوتی بود.
...
[مشاهده متن کامل]

عنکبوت در نخستین حضور جهانی اش از تاریخ ۱۶ تا ۲۵ مهر ۱۳۹۹ در جشنوارهٔ بوسان به نمایش درآمد.
سعید حنایی ( با بازی تنابنده ) مردی چهل ساله است. یک روز همسرش با راننده ای مواجه می شود که او را روسپی می پندارد. سعید غرق در خشم به دنبال انتقام است. با این کار او با برخوردهای بدی مختلف مواجه می شود و هر بار بدتر از آن بیرون می آید. سپس زنان فاحشه را ریشه همه بدی ها می بیند و تصمیم می گیرد با از بین بردن فاحشه ها جامعه را از شر گناه و فساد خلاص کند. ولی روسپی هایی که او حذف می کند، تنها زنان بی بضاعتی هستند که مجبوراند بدن خود را بفروشند تا به فرزندانشان غذا بدهند.

عنکبوت
منابع• https://fa.wikipedia.org/wiki/عنکبوت_(فیلم_۱۳۹۸)
واژه عنکبوت
معادل ابجد 548
تعداد حروف 6
تلفظ 'ankabut
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم ) [عربی، جمع: عناکب]
مختصات ( عَ کَ ) [ ع . ] ( اِ. )
آواشناسی 'ankabut
الگوی تکیه WWS
شمارگان هجا 3
...
[مشاهده متن کامل]

منبع لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی عمید
فرهنگ فارسی معین
فرهنگ واژه های سره
واژگان مترادف و متضاد
فرهنگ فارسی هوشیار

سوره عنکبوت سوره ۲۹ از قرآن است و ۶۹ آیه دارد. همانند دیگر سوره های مکی، این سوره سخن از مبدأ و معاد، سرگذشت پیامبران پیشین و پیروزی لشکر حق بر باطل دارد. نامگذاری این سوره به دلیل تشبیه به کار رفته در آیهٔ ۴۱ این سوره است که در آن بت پرستانی که بر غیرخدا تکیه می کنند به عنکبوت تشبیه شده اند که خانه اش سست است. یازده آیهٔ آغازین این سوره در مورد منافقین و جهاد است که باعث شده برخی آن ها را مدنی بدانند.
...
[مشاهده متن کامل]

از مهم ترین نکات این سوره این است که منظور خداوند از ایمان تنها اقرار زبانی نیست، بلکه غرض حقیقت ایمان است که فتنه ها و تندبادها نیز نتوانند آن را دگرگون ساخته بلکه باعث پابرجاتر شدن و ریشه دار تر شدن آن نیز شود.
↑ مکارم شیرازی، ناصر؛ جمعی از نویسندگان ( ۱۳۷۴ ) . تفسیر نمونه. ج.   ۱۶. دارالکتب الاسلامیه. ص.   ص ۱۹۸–۱۹۹سوره عنکبوت، مقدمه ↑ ترجمه تفسیر المیزان ۱۳۷۴، ص. ۱۴۵.
• طباطبائی ( ۱۳۷۴ ) . ترجمه تفسیر المیزان ( به فارسی ) . ترجمهٔ سید محمد باقر موسوی همدانی. قم: دفتر انتشارات اسلامی. نگهداری یادکرد:زبان ناشناخته ( رده )
• متن سوره به همراه ترجمهٔ فارسی
• سوره های قرآن
• سوره های مکی قرآن
• عنکبوت ها در فرهنگ عامه
• صفحه هایی که از الگوهای جعبه اطلاعات با سلول های داده نادیده گرفته شده استفاده می کنند
• نگهداری یادکرد:زبان ناشناخته
• پیوند رده انبار از ویکی داده
• همه مقاله های خرد
• مقاله های خرد قرآنی

عنکبوتعنکبوت
منابع• https://fa.wikipedia.org/wiki/عنکبوت_(سوره)
از زبان باستامی ایلامی مانده:
تار بفک=تار بافک
در لری بختیاری
شیتوک:عنکبوت
پتل:سوسک
پرپروک:پروانه
تارتنک ، جولاگک
در گویش مردم افغانستان به عنکبوت میگن جولاگک
همچنین واژه تارتنک هم در افغانستان و تاجیکستان بگونه گسترده بکار برده می شود
تارتنک یک واژه برازنده و قشنگ برای جایگزینی واژه بیگانه ( عنکبوت ) است.
نکته : در سرزمین افغانستان همگی به عنکبوت ، تارتنک می گویند
عنکبوت=تننده /میشود در جدول/ارمان عابد رشت
جولاهی به معنای بافندگیست و جولاه یعنی بافنده و جولاهک اسم تصویر جولاه به معنای بافنده کوچک میباشد
عنکبوت جولاهک ویا جولاهه هم گفته میشود
ترکی عنکبوت میشه هورومچک یا تور آتان که دومی بع معنای تورپرتاب کن میباشد
در فارسی به عنکبوت میگن تنک
عنکبوت کلمه ای تورکی است که از سه جز ان یکه بوت گرفته شده است . ان علامت تفضیلی برترین است که در اول اسم می اید یکه به معنی بزرگ و بوت یا بود به معنی ران و یا پا است که باهم معنی بزرگترین پا را می دهد
...
[مشاهده متن کامل]
که درعنکبوتها نسبت پا به اندازه بدن در مقایسه سایر حیوانات بیشتر است حالا این لغت از زبان سومری ها که لغات تورکی زیادی دارد وارد زبان ارامی و از انجا وارد عبری وعربی شده است مثلا در اردبیل به مگس چیبین گفته می شود که سومری ها هم به مگس زیبین می گفتند

در آرامی ʿakkāḇīṯā و در عبری akav�sh گفته می شود و عرب این واژه را از آرامی ها گرفته است ( در رفت و آمد خود به شام )
نام برخی از حشرات به انگلیسی:
ant = مورچه 🐜
bee = زنبور 🐝
wasp = زنبور 🐝
butterfly = پروانه 🦋
cockroach = سوسک 🪳
beetle = سوسک
cricket = جیرجیرک
...
[مشاهده متن کامل]

dragonfly = سنجاقک
fly = مگس
grasshopper / locust = ملخ 🦗
mantis = آخوندک
ladybug ( American ) / ladybird 🦓 ( British ) = کفشدوزک 🐞
millipede / millepede = هزارپا
mosquito = پشه 🦟
moth = شب پره، شاپرک
snail = حلزون 🐌
spider = عنکبوت 🕷
termite = موریانه
tick = کنه
worm = کرم 🪱
caterpillar = کرم ابریشم
flea = کک
louse = شپش
❗️جمع: lice
aphid = شته
bedbug = ساس
leech = زالو

لهجه بندری میگن پچرکن
کارتَن، کارتَنه، کارتون
جانوری که کارش، تنیدن و بافتن است.
ز دام کارتنه چون مگس فرار کند؟ / فضای روزی او بسته راه پروازش. رکن بکرانی
تار باف
عنکبود
تارباف، تارساز، تارگر، تارچی، تاربافت، تارساخت
به ترکی "تور آتان" یا بعضاً هم "کوتول" میگویند.
عنکبوت کلمه ترکیبی عربی و فارسی است.
عن به معنی از
کَه یا کاه کلمه فارسی است و منظور سبک بودن ( طوری ) است
بوت نیز همان بیت است و به معنی خانه است.
عنکبوت : از کاه است خانه اش
جولاهُک

دیوپای . دیوَه - تنندو. تننده . تنند.
کارتنک، تارتاب - توربفک - تورتنک
تارتن، تارتنک، تارتنه تاربفک، جشیر
، تَنَک - تَند - کارتنک، کارتنه، کراتن - کاراتنگ - جولاهگ
جولاهه تارباف تندو - تاربر - کار باف -
...
[مشاهده متن کامل]

غنده رتیل است با این همه تارتنک را هم گفته اند
بدو مرد جنگی به دیوار بر
همی تاخت چون غنده بر تار بر.
اسدی .
دیوه هرچند کابرشم بکند
هرچه آن بیشتر بخویش تند.
رودکی
می تند گرد سرای و در تو غنده کنون
باز فرداش ببین بر تن تو تارتنان .
کسائی مروزی


دیوپای . تنندو. تننده . تنند. دیوه
تارتن - تاربر
بدو مرد جنگی به دیوار بر
همی تاخت چون غنده بر تار بر.
اسدی .
ب نام الله
مردمان جهان از خُرد تا بزرگ، تارهای سست از آرزوهای گران بر گرد خویش می تنند و خود، عنکبوت وار میان آنها جای می گیرند. ناگهان ضربت جارویی این تارهای سست را از هم می گسلد. آنگاه همه فریاد بر می آورند که کاخی آراسته به دست ستم ویران شده است.
یوهان ولفگانگ گوته
کارتنک

به عنکبوت کوچک، خاله گزو ( khaleh gazu ) هم می گویند.
تارتَن، جولاهک، کارتَن، کارتَنَک، تَنَندو
اگر ریشه یابی کردیم و واژه ی عنکبوت عربی بود، بنابراین برابرهای آن تارتن، تارباف و. . . است.
تارتن، تننده ، کارتنک
کاربافو زبان کرمانی
( در گویش شهر سیریز ) کارباف یا عامیانه آن کاربافو است.
تننده
در مرودشت به عنکبوت، شیطونک گفته میشود و به تارهای آن خانه شیطان، خونه شیطون یا خونه شیطونک میگویند
تارتن
این واژه اربی است و پارسی آن اینهاست:
تَندو tandu، جَشیر jaŝir، جولاهه julãhe ( پارسی دری )
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٣٦)

بپرس