spidery
فارسی به انگلیسی
مترادف ها
عنکبوت
عنکبوت، خون اشام، کارتنه، کارتنک
پیشنهاد کاربران
جناب آرش کیانی میتونم بدونم این متن که گفتین رو از کجا آوردین؟!
همه این اطلاعات رو نوشتین؟
همه این اطلاعات رو نوشتین؟
پایین به اشتباه واژه ی اَن رو اِن زدندحواسم نبود دوستان بخشیداشتباه کردم
منبع. عکس فرهنگ ریشه های هندواروپایی زبان فارسی
منبع. عکس فرهنگ پاشنگ
واژه ی عن این شکل عربی شده هست شکل درستش اَن که ریشه اوستایی دارد هست واژه ی عنکبوت شکل عربی شده شکل هست درستش اَنکبوت هست واژه ی اَنکبوت از ریشه ی دو واژه ی اَن و کبوت فارسی هست خود واژه ی کبوت از ریشه ی واژه ی کبوتر فارسی هست
... [مشاهده متن کامل]
لینک کتاب فرهنگ واژه های اوستا
قرار می می دهم چون واژه درش دوستان می تواند بررسی کنید و ببینید واژه اَن و کبوتر ریشه اوستایی دارند درست در کتاب نزده ولی کتاب فرهنگ واژه های اوستا زده هست
زبان ارمنی
زبان ارمنی� ( ارمنی:�Հայերեն; هایِرِن ) یکی از�زبان های هندواروپایی�است که در منطقهٔ�قفقاز�و به ویژه در کشور�ارمنستان�و�آرتساخ�و سایر کشورهای دیگر که ارمنیان به عنوان�جماعت ارمنیان پراکنده�شناخته می شوند به آن صحبت می کنند. ارمنیان تا پایان سدهٔ چهارم میلادی از�خط سریانی�یا�یونانی�استفاده می کردند و از این رو�ادبیات�و�تاریخ�آنان به خط و زبانی غیرارمنی نوشته می شود. پس از رسمیت یافتن�دین�مسیح�در ارمنستان و مسیحی شدن ارمنیان، چون�کتاب مقدس�این دین به�زبان یونانی�یا�سریانی�بود، در مراسم مذهبی�کلیساها�نیز به این زبان ها سخن گفته می شد. در برخی کلیساها�کتاب مقدس�را هنگام مراسم به زبان ارمنی ترجمه و تفسیر می کردند و برای حضار بازگو می کردند.
حروف خط ارمنی نخستین بار به کوشش و مجاهدت یک روحانی ارمنی به نام�مسروب ماشتوتس، که با زبان های یونانی و�زبان پارتی�و�زبان پارسی میانه ( در دورهٔ ساسانی ) �آشنایی کامل داشت، اختراع شد.
در گذشته جایگاه زبان ارمنی نامعین بود و به گفتهٔ �روبرت آفوکس��بزرگ ترین اشتباه دانشمندان این بود که برای تعیین جایگاه زبان ارمنی در خانوادهٔ زبان ها، فقط به مجموعه واژگان این زبان استناد می کردند. نظریهٔ رایجِ آن زمان این بود که زبان ارمنی یکی از�زبان های ایرانی�است.
تحول زبانی عوامل گوناگونی دارد که در خصوص زبان ارمنی می توان آن ها را از این قرار برشمرد:
• اول، تحول های داخلی که از راه طبیعی صورت می گیرد و نتیجهٔ تکامل و ترقی زبان است.
• دوم، تحول های خارجی که بخش عمدهٔ آن با�وام گیری�انجام می شود و نتیجهٔ عوامل خارجی است.
• سوم، تحول های کوچکی است که به دست افراد صورت می گیرد و حاصل نوآوری های ادبی است.
این تحولات سه گانهٔ زبان ارمنی به تاریخ سیاست های ملی، �تاریخ ادبیات�و تاریخ سیاسی ملت ارمنی مربوط می شود.
نظریهٔ ایرانی بودن زبان ارمنی در سه ربع اولِ سدهٔ نوزدهم در�اروپا�حاکم بود و دانشمندانی مانند�راسموس راسک، ��اوگوست اشلایشر�� ( که البته بعدها از این نظریه انصراف داد ) ، و �فرانتس بپ��آن را مطرح کرده بودند و �هاینریش هوبشمان�، �دانشمند�و�زبان شناس�نام دار، در مقاله ای با عنوان �موقعیت زبان ارمنی در میان زبان های هندواروپایی� ( که در ۱۸۷۷ م منتشر کرد ) ، این نظریه را تغییر داد.
�آنان که بر شباهت های�واژگان�دو زبان انگشت می نهادند، نیندیشیده بودند که امکان دارد این همانندی در نتیجهٔ وام گیری واژه ها صورت گرفته باشد و عملاً هیچ گونه روشی برای بررسی این امکان پیشنهاد نکرده بودند. هوبشمان با قراردادن ویژگی های بنیادین نظام های آوایی زبان های ایرانی و ارمنی در جدول ها، توانست روشن کند که واژهٔ موردنظر ارمنی اصیل یا�وام واژهٔ�ایرانی است.
نتیجه گیری نهاییِ هوبشمان ازاین قرار بود که زبان ارمنی یک گویش ایرانی نیست، بلکه شاخه ای مستقل از گروه زبان های هندواروپایی است. به عبارت دیگر، زبان ارمنی نیز، مانند زبان های ایرانی، شاخه ای متمایز از یک زبانِ مادر است، و امروزه این نظریه را همهٔ دانشمندانی که در رشتهٔ�زبان شناسی تطبیقی�پژوهش می کنند، پذیرفته اند. �
زبان ارمنی را می توان به دو دورهٔ کلی تقسیم کرد:
• الف: دورهٔ گفتاری ( دورهٔ قبل از ابداع الفبای ارمنی ) ، یعنی از قدیم ترین روزگار تا سال ۴۰۴ م.
• ب: دورهٔ نوشتاری ( دورهٔ بعد از ابداع الفبای ارمنی ) ، یعنی از ۴۰۴م تا به امروز.
از دورهٔ گفتاری اطلاعات زیادی در دست نیست. دورهٔ نوشتاری به سه دورهٔ اصلی و چندین دورهٔ فرعی تقسیم می شود. سه دورهٔ اصلی عبارت اند از:
دورهٔ باستان یا �گرابار�، دورهٔ میانه یا�کیلیکیه، و دورهٔ جدید معاصر یا �آشخارهابار�. در تمام این دوره ها، زبان ادبی، به عنوان بزرگ ترین گونهٔ زبان ارمنی در درجهٔ اول اهمیت قرار دارد.
در اینجا باید متذکر شد که زبان ادبی جدید یا معاصر خود به دو بخش تقسیم می شود:
• زبان ادبی شرقی
• زبان ادبی غربی
اقتباس زبان ارمنی از زبان های ایرانی
اقتباس زبان ارمنی از زبان های ایرانی بیشتر به زبان�پهلوی اشکانی�در دوره�اشکانیان�بازمی گردد. بعضی از کلمات پهلوی اشکانی یا ساسانی در زبان ارمنی حفظ شده و هنوز به کار برده می شوند. همچنین این کلمات و تشابه زبان�ارمنی�در زبان های هم خانواده با زبان پارتی قابل مشاهده است. تعدادی واژه در زبان ارمنی وجود دارد که مشابه آن در زبان پهلوی موجود است که اکنون نیز در زبان های هم خانواده با�زبان پهلوی� ( پارتی ) قابل مشاهده است. زبان ارمنی امانت دار صدیقی برای این واژه های اصیل پهلوی بوده است.
تعدادی از�نام های�ارمنی یا ریشه در زبان های ایرانی دارند یا از نام های اصیل ایرانی که در دوره پادشاهی هخامنشی، اشکانی و ساسانی به کار می رفته وام گرفته شده اند. ارمنیان با انتخاب نام های اصیل ایرانی و گذاشتن این نام ها بر فرزندان خود مانع از میان رفتن و فراموش شدن این نام ها شده اند.
• آرداشس، از نام های پهلوی، به معنی فرمانروایی کردن
• آرداگ، از نام های پهلوی، مأخوذ از نام های آرداوازد و آرداوان
• آرداوازد، از نام های پهلوی، به معنی کسی که بی گناهی اش ثابت شده است.
• آرداواز، نام فرمانده ارمنستان در زمان هخامنشیان.
• آروسیاگ، از نام های معمول در زمان اشکانیان. نام�ستاره�زهره است.
• آرشاک، در�زبان اوستایی�به معنی دلیر یا مرد است؛ و نام یکی از بزرگان پارت، بنیان گذار شاهنشاهی اشکانی بوده است.
• آرشاویر، نام دیگر فرهاد چهارم پادشاهی اشکانی است.
• آشخن، از نام های پهلوی، به معنی کبود رنگ یا سبز رنگ.
• آنوش، به معنی بی مرگ، جاویدان، شیرین
• آنوشاوان، در زبان پهلوی به معنی روح جاویدان.
• خورن، نام های اشکانی است به معنی خورشید.
• زاون، به معنی یاری دهنده. یاور
• سورن�یا سورین، این نام از ریشه زبان اوستایی است به معنی دلیر و توانا.
• شاهن، از نام های ایرانی، به معنی باز سفید و نام یکی از بزرگترین سرداران ایران در زمان�خسرو پرویز�بوده است.
• گارن، از نام های اشکانی بوده است.
• گورگن، از نام های پهلوی، به معنی گرگ شجاع.
• نِرسِس، نام فرشته و ایزد حامی وحی بوده است.
• نوبار، به معنی نوبر و میوه تازه رسیده.
• نائیری، به معنی زن نیکوکار و یزدان پرست. ( از نام های بسیار رایج در میان زنان ارمنی است ) واژه اوستایی که برای بانوان پارسای شوهر به کار برده می شده است؛ یا نائیرکا
• وارداپت، این نام در�کتیبه شاپور یکم بر کعبه زرتشت�آمده، و نام دیگر�بغدات�است. در زبان ارمنی به روحانیی که مقام خلیفگی داشته باشد�وارداپت�گفته می شود.
• وازگن، از نام های اشکانی به معنی فاتح است.
• واهان، از نام های اشکانی است. به معنی سپر. نام بیست و هفتمین روز از ماه ارمنیان باستان بوده است.
• هامو، کوتاه شده هامازاسب، از نام های اشکانی. به معنی ( کسی که اسب های فراوان دارد )
• هایرابد، به معنی سرکرده کلیسا یا یکی از مقامات کلیسا است.
• یرواند، از نام های پهلوی و به معنی سریع است.
منابع ها.
هوویان، آندرانیک ( ۱۳۸۰ ) . �ارمنیان ایران.
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
• آبراهامیان، ر. ( ۱۹۶۵ ) . �فرهنگ فارسی پهلوی، ارمنی روسی و انگلیسی. ایروان: مؤسسه میدک.
زبان های ترکی�در چند مرحله بر�زبان فارسی�تأثیر گذاشته است. نخستین تأثیر زبان ترکی بر پارسی، در زمان حضور سربازان تُرک در ارتش�سامانیان�روی داد. پس از آن، در زمان فرمان روایی�غزنویان، �سلجوقیان�و پس از�حملهٔ مغول، تعداد بیشتری�وام واژهٔ�ترکی به زبان فارسی راه یافت؛ اما بیشترین راه یابی واژه های ترکی به زبان فارسی در زمان فرمانروایی�صفویان، که ترکمانان�قزلباش�در تأسیس آن نقش اساسی داشتند، و�قاجاریان�بر ایران بود.
• منابع ها. تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. اول و دوم، انتشارات ققنوس، ۱۳۷۴
• تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. سوم، انتشارات بدیهه، ۱۳۷۴
• حسن بیگ روملو، �احسن التواریخ� ( ۲ جلد ) ، به تصحیح�عبدالحسین نوایی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۹. ( مصحح در پایان جلد اول شرح مفصل و سودمندی از فهرست لغات�ترکی�و�مغولی�رایج در متون فارسی از سده هفتم به بعد را نوشته است )
• فرهنگ فارسی، محمد معین، انتشارات امیر کبیر، تهران، ۱۳۷۵
• غلط ننویسیم، ابوالحسن نجفی، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، ۱۳۸۶
• فرهنگ کوچک زبان پهلوی، دیوید نیل مکنزی، ترجمه مهشید فخرایی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ۱۳۷۹






منبع. عکس فرهنگ ریشه های هندواروپایی زبان فارسی
منبع. عکس فرهنگ پاشنگ
واژه ی عن این شکل عربی شده هست شکل درستش اَن که ریشه اوستایی دارد هست واژه ی عنکبوت شکل عربی شده شکل هست درستش اَنکبوت هست واژه ی اَنکبوت از ریشه ی دو واژه ی اَن و کبوت فارسی هست خود واژه ی کبوت از ریشه ی واژه ی کبوتر فارسی هست
... [مشاهده متن کامل]
لینک کتاب فرهنگ واژه های اوستا
قرار می می دهم چون واژه درش دوستان می تواند بررسی کنید و ببینید واژه اَن و کبوتر ریشه اوستایی دارند درست در کتاب نزده ولی کتاب فرهنگ واژه های اوستا زده هست
زبان ارمنی
زبان ارمنی� ( ارمنی:�Հայերեն; هایِرِن ) یکی از�زبان های هندواروپایی�است که در منطقهٔ�قفقاز�و به ویژه در کشور�ارمنستان�و�آرتساخ�و سایر کشورهای دیگر که ارمنیان به عنوان�جماعت ارمنیان پراکنده�شناخته می شوند به آن صحبت می کنند. ارمنیان تا پایان سدهٔ چهارم میلادی از�خط سریانی�یا�یونانی�استفاده می کردند و از این رو�ادبیات�و�تاریخ�آنان به خط و زبانی غیرارمنی نوشته می شود. پس از رسمیت یافتن�دین�مسیح�در ارمنستان و مسیحی شدن ارمنیان، چون�کتاب مقدس�این دین به�زبان یونانی�یا�سریانی�بود، در مراسم مذهبی�کلیساها�نیز به این زبان ها سخن گفته می شد. در برخی کلیساها�کتاب مقدس�را هنگام مراسم به زبان ارمنی ترجمه و تفسیر می کردند و برای حضار بازگو می کردند.
حروف خط ارمنی نخستین بار به کوشش و مجاهدت یک روحانی ارمنی به نام�مسروب ماشتوتس، که با زبان های یونانی و�زبان پارتی�و�زبان پارسی میانه ( در دورهٔ ساسانی ) �آشنایی کامل داشت، اختراع شد.
در گذشته جایگاه زبان ارمنی نامعین بود و به گفتهٔ �روبرت آفوکس��بزرگ ترین اشتباه دانشمندان این بود که برای تعیین جایگاه زبان ارمنی در خانوادهٔ زبان ها، فقط به مجموعه واژگان این زبان استناد می کردند. نظریهٔ رایجِ آن زمان این بود که زبان ارمنی یکی از�زبان های ایرانی�است.
تحول زبانی عوامل گوناگونی دارد که در خصوص زبان ارمنی می توان آن ها را از این قرار برشمرد:
• اول، تحول های داخلی که از راه طبیعی صورت می گیرد و نتیجهٔ تکامل و ترقی زبان است.
• دوم، تحول های خارجی که بخش عمدهٔ آن با�وام گیری�انجام می شود و نتیجهٔ عوامل خارجی است.
• سوم، تحول های کوچکی است که به دست افراد صورت می گیرد و حاصل نوآوری های ادبی است.
این تحولات سه گانهٔ زبان ارمنی به تاریخ سیاست های ملی، �تاریخ ادبیات�و تاریخ سیاسی ملت ارمنی مربوط می شود.
نظریهٔ ایرانی بودن زبان ارمنی در سه ربع اولِ سدهٔ نوزدهم در�اروپا�حاکم بود و دانشمندانی مانند�راسموس راسک، ��اوگوست اشلایشر�� ( که البته بعدها از این نظریه انصراف داد ) ، و �فرانتس بپ��آن را مطرح کرده بودند و �هاینریش هوبشمان�، �دانشمند�و�زبان شناس�نام دار، در مقاله ای با عنوان �موقعیت زبان ارمنی در میان زبان های هندواروپایی� ( که در ۱۸۷۷ م منتشر کرد ) ، این نظریه را تغییر داد.
�آنان که بر شباهت های�واژگان�دو زبان انگشت می نهادند، نیندیشیده بودند که امکان دارد این همانندی در نتیجهٔ وام گیری واژه ها صورت گرفته باشد و عملاً هیچ گونه روشی برای بررسی این امکان پیشنهاد نکرده بودند. هوبشمان با قراردادن ویژگی های بنیادین نظام های آوایی زبان های ایرانی و ارمنی در جدول ها، توانست روشن کند که واژهٔ موردنظر ارمنی اصیل یا�وام واژهٔ�ایرانی است.
نتیجه گیری نهاییِ هوبشمان ازاین قرار بود که زبان ارمنی یک گویش ایرانی نیست، بلکه شاخه ای مستقل از گروه زبان های هندواروپایی است. به عبارت دیگر، زبان ارمنی نیز، مانند زبان های ایرانی، شاخه ای متمایز از یک زبانِ مادر است، و امروزه این نظریه را همهٔ دانشمندانی که در رشتهٔ�زبان شناسی تطبیقی�پژوهش می کنند، پذیرفته اند. �
زبان ارمنی را می توان به دو دورهٔ کلی تقسیم کرد:
• الف: دورهٔ گفتاری ( دورهٔ قبل از ابداع الفبای ارمنی ) ، یعنی از قدیم ترین روزگار تا سال ۴۰۴ م.
• ب: دورهٔ نوشتاری ( دورهٔ بعد از ابداع الفبای ارمنی ) ، یعنی از ۴۰۴م تا به امروز.
از دورهٔ گفتاری اطلاعات زیادی در دست نیست. دورهٔ نوشتاری به سه دورهٔ اصلی و چندین دورهٔ فرعی تقسیم می شود. سه دورهٔ اصلی عبارت اند از:
دورهٔ باستان یا �گرابار�، دورهٔ میانه یا�کیلیکیه، و دورهٔ جدید معاصر یا �آشخارهابار�. در تمام این دوره ها، زبان ادبی، به عنوان بزرگ ترین گونهٔ زبان ارمنی در درجهٔ اول اهمیت قرار دارد.
در اینجا باید متذکر شد که زبان ادبی جدید یا معاصر خود به دو بخش تقسیم می شود:
• زبان ادبی شرقی
• زبان ادبی غربی
اقتباس زبان ارمنی از زبان های ایرانی
اقتباس زبان ارمنی از زبان های ایرانی بیشتر به زبان�پهلوی اشکانی�در دوره�اشکانیان�بازمی گردد. بعضی از کلمات پهلوی اشکانی یا ساسانی در زبان ارمنی حفظ شده و هنوز به کار برده می شوند. همچنین این کلمات و تشابه زبان�ارمنی�در زبان های هم خانواده با زبان پارتی قابل مشاهده است. تعدادی واژه در زبان ارمنی وجود دارد که مشابه آن در زبان پهلوی موجود است که اکنون نیز در زبان های هم خانواده با�زبان پهلوی� ( پارتی ) قابل مشاهده است. زبان ارمنی امانت دار صدیقی برای این واژه های اصیل پهلوی بوده است.
تعدادی از�نام های�ارمنی یا ریشه در زبان های ایرانی دارند یا از نام های اصیل ایرانی که در دوره پادشاهی هخامنشی، اشکانی و ساسانی به کار می رفته وام گرفته شده اند. ارمنیان با انتخاب نام های اصیل ایرانی و گذاشتن این نام ها بر فرزندان خود مانع از میان رفتن و فراموش شدن این نام ها شده اند.
• آرداشس، از نام های پهلوی، به معنی فرمانروایی کردن
• آرداگ، از نام های پهلوی، مأخوذ از نام های آرداوازد و آرداوان
• آرداوازد، از نام های پهلوی، به معنی کسی که بی گناهی اش ثابت شده است.
• آرداواز، نام فرمانده ارمنستان در زمان هخامنشیان.
• آروسیاگ، از نام های معمول در زمان اشکانیان. نام�ستاره�زهره است.
• آرشاک، در�زبان اوستایی�به معنی دلیر یا مرد است؛ و نام یکی از بزرگان پارت، بنیان گذار شاهنشاهی اشکانی بوده است.
• آرشاویر، نام دیگر فرهاد چهارم پادشاهی اشکانی است.
• آشخن، از نام های پهلوی، به معنی کبود رنگ یا سبز رنگ.
• آنوش، به معنی بی مرگ، جاویدان، شیرین
• آنوشاوان، در زبان پهلوی به معنی روح جاویدان.
• خورن، نام های اشکانی است به معنی خورشید.
• زاون، به معنی یاری دهنده. یاور
• سورن�یا سورین، این نام از ریشه زبان اوستایی است به معنی دلیر و توانا.
• شاهن، از نام های ایرانی، به معنی باز سفید و نام یکی از بزرگترین سرداران ایران در زمان�خسرو پرویز�بوده است.
• گارن، از نام های اشکانی بوده است.
• گورگن، از نام های پهلوی، به معنی گرگ شجاع.
• نِرسِس، نام فرشته و ایزد حامی وحی بوده است.
• نوبار، به معنی نوبر و میوه تازه رسیده.
• نائیری، به معنی زن نیکوکار و یزدان پرست. ( از نام های بسیار رایج در میان زنان ارمنی است ) واژه اوستایی که برای بانوان پارسای شوهر به کار برده می شده است؛ یا نائیرکا
• وارداپت، این نام در�کتیبه شاپور یکم بر کعبه زرتشت�آمده، و نام دیگر�بغدات�است. در زبان ارمنی به روحانیی که مقام خلیفگی داشته باشد�وارداپت�گفته می شود.
• وازگن، از نام های اشکانی به معنی فاتح است.
• واهان، از نام های اشکانی است. به معنی سپر. نام بیست و هفتمین روز از ماه ارمنیان باستان بوده است.
• هامو، کوتاه شده هامازاسب، از نام های اشکانی. به معنی ( کسی که اسب های فراوان دارد )
• هایرابد، به معنی سرکرده کلیسا یا یکی از مقامات کلیسا است.
• یرواند، از نام های پهلوی و به معنی سریع است.
منابع ها.
هوویان، آندرانیک ( ۱۳۸۰ ) . �ارمنیان ایران.
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
• آبراهامیان، ر. ( ۱۹۶۵ ) . �فرهنگ فارسی پهلوی، ارمنی روسی و انگلیسی. ایروان: مؤسسه میدک.
زبان های ترکی�در چند مرحله بر�زبان فارسی�تأثیر گذاشته است. نخستین تأثیر زبان ترکی بر پارسی، در زمان حضور سربازان تُرک در ارتش�سامانیان�روی داد. پس از آن، در زمان فرمان روایی�غزنویان، �سلجوقیان�و پس از�حملهٔ مغول، تعداد بیشتری�وام واژهٔ�ترکی به زبان فارسی راه یافت؛ اما بیشترین راه یابی واژه های ترکی به زبان فارسی در زمان فرمانروایی�صفویان، که ترکمانان�قزلباش�در تأسیس آن نقش اساسی داشتند، و�قاجاریان�بر ایران بود.
• منابع ها. تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. اول و دوم، انتشارات ققنوس، ۱۳۷۴
• تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. سوم، انتشارات بدیهه، ۱۳۷۴
• حسن بیگ روملو، �احسن التواریخ� ( ۲ جلد ) ، به تصحیح�عبدالحسین نوایی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۹. ( مصحح در پایان جلد اول شرح مفصل و سودمندی از فهرست لغات�ترکی�و�مغولی�رایج در متون فارسی از سده هفتم به بعد را نوشته است )
• فرهنگ فارسی، محمد معین، انتشارات امیر کبیر، تهران، ۱۳۷۵
• غلط ننویسیم، ابوالحسن نجفی، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، ۱۳۸۶
• فرهنگ کوچک زبان پهلوی، دیوید نیل مکنزی، ترجمه مهشید فخرایی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ۱۳۷۹






آقای کوروش بیگ این شخص که اسم آورید این شخص سه تا نظر های قبلیش ببینید سه عکس پایین می فرستم نظرات بدون مدرک این شخص کارش این که جعل منبع آیا بدون مدرک حرف بزند خیالت خودش حرف درست هستم این شخص کارش اینه شما مثلا باهاش عادی حرف بزن توهین به شما می کند در آبادیس در قبل عکسو انتشار دادم ولی آبادیس انتشار نداداین شخص موقعی که کم می آورد شروع به توهین می کند در حساب دیگر به اسم سعید قشقایی گفت که پان فارسی کم می آورد شروع به توهین می کند خودش مدرک جعلی دوستان در خواست حذف حرف هاش رو کردند کار این موقعی خودش کم می آورد به زمین زمان توهین می کنه بعدش می گوید پان فارسی کم می آورد شروع به توهین می کند یه چیز جالب گفت هر جا در صفحه های آبادیس به ترک توهین می کنند ما که ندیدم فقط در یکی دیگر حسابدهاش به اسم بهنام رضایی دیدم فقط کارش توهین به فارسی و غیر بودحرف این شخص گفت به نشانه اعتراض به خاطر اهانت به قوم قشقایی از ابادیس خارج می شوم خب چرا هستی کسی به قوم بزرگ قشقایی توهین نکرده این شخص این به قوم دیگر توهین کرده عکس که دارم بالخره ماندیم این شخص آذری ترک زبان هست قشقایی و تات از قدیم گفتن مرده و حرفش خب چرا هنوز در آبادیس هستی و نرفتی
... [مشاهده متن کامل]
استاد هزار چهره آبادیس واقعا مسدود یا حرف انتشار ندهید خیلی بهتر این کارش این اگر خواست حساب دیگر بررسی کنید این فرد یک آدم قومگرا هزار حساب داره از توهین به کاربر وایرانی زبان فارسی گرفته چیز های دیگر لطفا بررسی کنید.
عبدالرضا و تورک اوغلان و بهنام رضایی با اسم انگلیسی و فارسی و امیر و محمد پرزاد سعید سرور مهدی سعید قشقایی رضا اصغریان ( اشکبوس )
زبان و تاریخ تورک و امین
حساب های دیگر
شغل تکنیکال روانشناسی بازار
سعید سرور
شغل کاشف واقعیت سابق
رضا اصغریان ( اشکبوس )
زبان و تاریخ تورک
عبدالرضا
پزشک
اردبیل
در جواب به کسانی که فقط خودش رو گول می زنند و حرف های بدون سند و مدرک می زدندیا مدرک معتبر ندارند مدرک شون جعلی است با این حرف خودتان خار و بی ارزش می کنید بس کنید
درجواب شما ها
👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
یک روزی از�برتراند راسل� ( فیلسوف، نویسنده و فعال صلح ) در قرن ۱۹ و ۲۰، پرسیدند چرا افراد متعصب حتی از فکر کردن و شک کردن درباره عقایدشون می ترسند؟
ایشون در پاسخ گفتن:
“چون او ( شخص متعصب ) فکر می کنه که چطور به تاول های پام بگم که این همه راهی که اومدم، اشتباه بود!”
تعصب یکی از بدترین طرز فکرهایی است که ما می توانیم در زندگی مان داشته باشیم.
آدمی که درگیر طرز فکر متعصبانه می شود، در واقع زاویه نگاه خودش را محدود می کند.
افراد متعصب، به طور کلی به شکل کورکورانه و بدون دلیل و منطق کافی، به موضوعی که مورد نظرشان هست نگاه می کنند و همین باعث می شود نتوانند تفکر منطقی و درست داشته باشند.
افرادی که درگیر تعصب می شوند، بخش منطق مغزشان از کار می افتد و با پرخاش یا ترس با بقیه ارتباط برقرار می کنند.
برای اینکه از این سم بزرگ ( تعصب ) دور بشویم، بهترین راه این است که پرسشگری را در خودمان تقویت کنیم.
وقتی من و شما، درباره یک موضوعی پرسش درست انجام بدیم و تحقیق کنیم، از یک جانبه نگاه کردن به اون موضوع دور می شویم.
پس اگر دوست ندارید به شکل یک آدم بی منطق و متعصب دیده شوید، حتما در مورد عقاید و باورهایتان:
• منابع موافق و مخالف رو مطالعه کنید
• پرسش های چالشی بپرسید
• تفکر منطقی کنید ( با دلیل و منطق و به شکل مستند در مورد موضوع فکر کنید. )
👤 ﺑﺮﺗﺮﺍﻧﺪ ﺭﺍﺳﻞ
▪️انسان کور را می توان درمان کرد اما نادان متعصب را هرگز. . . !
تعصب کور کورانه انسان بینا را کودن می کند. تعصب یک امر اشتباه است، حال فرقی نمی کند که این تعصب نسبت به دین، مذهب، نژاد، قوم، رنگ و حتی فردی باشد. تعصب، تعصب نام دارد. انسان متعصب برای مخفی کردن ضعف اجتماعی خود همواره در حال فرافکنی، تهمت، افترا، دروغ پردازی و جعل سازی نسبت به منتقدان خویش است.
غافل از اینکه برجسته ترین راه شناخت یک انسان بزرگ، اعتراف شجاعانه او به اشتباهات گذشته ی خویش است. از تعصب بپرهیزیم؛ تعصب، بیجا و بجا ندارد. تعصب، تعصب است. هر کس به وسعت تفکرش آزاد است. . . !
✍کریستوفر هیچنز
احمق به کسانی گفته میشود که برای اثبات گفته هایشان هیچ مدرکی ارائه نمیکنند اما برای زیر سوال بردن گفت دیگران از آنها مدرک طلب میکنند!
✍ آنتوان چخوف
هرگز با احمق ها بحث نکنید!
آنها اول سطح شما را تا سطح خودشان پایین میکشند،
بعد با تجربه یک عمر زندگی در آن سطح،
شما را شکست میدهند!!!
👤مارک تواین



... [مشاهده متن کامل]
استاد هزار چهره آبادیس واقعا مسدود یا حرف انتشار ندهید خیلی بهتر این کارش این اگر خواست حساب دیگر بررسی کنید این فرد یک آدم قومگرا هزار حساب داره از توهین به کاربر وایرانی زبان فارسی گرفته چیز های دیگر لطفا بررسی کنید.
عبدالرضا و تورک اوغلان و بهنام رضایی با اسم انگلیسی و فارسی و امیر و محمد پرزاد سعید سرور مهدی سعید قشقایی رضا اصغریان ( اشکبوس )
زبان و تاریخ تورک و امین
حساب های دیگر
شغل تکنیکال روانشناسی بازار
سعید سرور
شغل کاشف واقعیت سابق
رضا اصغریان ( اشکبوس )
زبان و تاریخ تورک
عبدالرضا
پزشک
اردبیل
در جواب به کسانی که فقط خودش رو گول می زنند و حرف های بدون سند و مدرک می زدندیا مدرک معتبر ندارند مدرک شون جعلی است با این حرف خودتان خار و بی ارزش می کنید بس کنید
درجواب شما ها
👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
یک روزی از�برتراند راسل� ( فیلسوف، نویسنده و فعال صلح ) در قرن ۱۹ و ۲۰، پرسیدند چرا افراد متعصب حتی از فکر کردن و شک کردن درباره عقایدشون می ترسند؟
ایشون در پاسخ گفتن:
“چون او ( شخص متعصب ) فکر می کنه که چطور به تاول های پام بگم که این همه راهی که اومدم، اشتباه بود!”
تعصب یکی از بدترین طرز فکرهایی است که ما می توانیم در زندگی مان داشته باشیم.
آدمی که درگیر طرز فکر متعصبانه می شود، در واقع زاویه نگاه خودش را محدود می کند.
افراد متعصب، به طور کلی به شکل کورکورانه و بدون دلیل و منطق کافی، به موضوعی که مورد نظرشان هست نگاه می کنند و همین باعث می شود نتوانند تفکر منطقی و درست داشته باشند.
افرادی که درگیر تعصب می شوند، بخش منطق مغزشان از کار می افتد و با پرخاش یا ترس با بقیه ارتباط برقرار می کنند.
برای اینکه از این سم بزرگ ( تعصب ) دور بشویم، بهترین راه این است که پرسشگری را در خودمان تقویت کنیم.
وقتی من و شما، درباره یک موضوعی پرسش درست انجام بدیم و تحقیق کنیم، از یک جانبه نگاه کردن به اون موضوع دور می شویم.
پس اگر دوست ندارید به شکل یک آدم بی منطق و متعصب دیده شوید، حتما در مورد عقاید و باورهایتان:
• منابع موافق و مخالف رو مطالعه کنید
• پرسش های چالشی بپرسید
• تفکر منطقی کنید ( با دلیل و منطق و به شکل مستند در مورد موضوع فکر کنید. )
👤 ﺑﺮﺗﺮﺍﻧﺪ ﺭﺍﺳﻞ
▪️انسان کور را می توان درمان کرد اما نادان متعصب را هرگز. . . !
تعصب کور کورانه انسان بینا را کودن می کند. تعصب یک امر اشتباه است، حال فرقی نمی کند که این تعصب نسبت به دین، مذهب، نژاد، قوم، رنگ و حتی فردی باشد. تعصب، تعصب نام دارد. انسان متعصب برای مخفی کردن ضعف اجتماعی خود همواره در حال فرافکنی، تهمت، افترا، دروغ پردازی و جعل سازی نسبت به منتقدان خویش است.
غافل از اینکه برجسته ترین راه شناخت یک انسان بزرگ، اعتراف شجاعانه او به اشتباهات گذشته ی خویش است. از تعصب بپرهیزیم؛ تعصب، بیجا و بجا ندارد. تعصب، تعصب است. هر کس به وسعت تفکرش آزاد است. . . !
✍کریستوفر هیچنز
احمق به کسانی گفته میشود که برای اثبات گفته هایشان هیچ مدرکی ارائه نمیکنند اما برای زیر سوال بردن گفت دیگران از آنها مدرک طلب میکنند!
✍ آنتوان چخوف
هرگز با احمق ها بحث نکنید!
آنها اول سطح شما را تا سطح خودشان پایین میکشند،
بعد با تجربه یک عمر زندگی در آن سطح،
شما را شکست میدهند!!!
👤مارک تواین



منبع. عکس فرهنگ ریشه های هندواروپایی زبان فارسی
منبع. عکس فرهنگ پاشنگ
واژه ی عنکبوت شکل عربی شده شکل درست یعنی فارسی اِنکبوت عن شکل عربی شده شکل درست فارسی اِن هست واژه اِنکبوت از ریشه ی دو واژه اِن و کبوت فارسی هست خود واژه ی کبوت از ریشه ی واژه ی کبوتر فارسی هست
... [مشاهده متن کامل]
لینک کتاب فرهنگ واژه های اوستا
قرار می می دهم چون واژه درش دوستان می تواند بررسی کنید و ببینید
زبان ارمنی
زبان ارمنی� ( ارمنی:�Հայերեն; هایِرِن ) یکی از�زبان های هندواروپایی�است که در منطقهٔ�قفقاز�و به ویژه در کشور�ارمنستان�و�آرتساخ�و سایر کشورهای دیگر که ارمنیان به عنوان�جماعت ارمنیان پراکنده�شناخته می شوند به آن صحبت می کنند. ارمنیان تا پایان سدهٔ چهارم میلادی از�خط سریانی�یا�یونانی�استفاده می کردند و از این رو�ادبیات�و�تاریخ�آنان به خط و زبانی غیرارمنی نوشته می شود. پس از رسمیت یافتن�دین�مسیح�در ارمنستان و مسیحی شدن ارمنیان، چون�کتاب مقدس�این دین به�زبان یونانی�یا�سریانی�بود، در مراسم مذهبی�کلیساها�نیز به این زبان ها سخن گفته می شد. در برخی کلیساها�کتاب مقدس�را هنگام مراسم به زبان ارمنی ترجمه و تفسیر می کردند و برای حضار بازگو می کردند.
حروف خط ارمنی نخستین بار به کوشش و مجاهدت یک روحانی ارمنی به نام�مسروب ماشتوتس، که با زبان های یونانی و�زبان پارتی�و�زبان پارسی میانه ( در دورهٔ ساسانی ) �آشنایی کامل داشت، اختراع شد.
در گذشته جایگاه زبان ارمنی نامعین بود و به گفتهٔ �روبرت آفوکس��بزرگ ترین اشتباه دانشمندان این بود که برای تعیین جایگاه زبان ارمنی در خانوادهٔ زبان ها، فقط به مجموعه واژگان این زبان استناد می کردند. نظریهٔ رایجِ آن زمان این بود که زبان ارمنی یکی از�زبان های ایرانی�است.
تحول زبانی عوامل گوناگونی دارد که در خصوص زبان ارمنی می توان آن ها را از این قرار برشمرد:
• اول، تحول های داخلی که از راه طبیعی صورت می گیرد و نتیجهٔ تکامل و ترقی زبان است.
• دوم، تحول های خارجی که بخش عمدهٔ آن با�وام گیری�انجام می شود و نتیجهٔ عوامل خارجی است.
• سوم، تحول های کوچکی است که به دست افراد صورت می گیرد و حاصل نوآوری های ادبی است.
این تحولات سه گانهٔ زبان ارمنی به تاریخ سیاست های ملی، �تاریخ ادبیات�و تاریخ سیاسی ملت ارمنی مربوط می شود.
نظریهٔ ایرانی بودن زبان ارمنی در سه ربع اولِ سدهٔ نوزدهم در�اروپا�حاکم بود و دانشمندانی مانند�راسموس راسک، ��اوگوست اشلایشر�� ( که البته بعدها از این نظریه انصراف داد ) ، و �فرانتس بپ��آن را مطرح کرده بودند و �هاینریش هوبشمان�، �دانشمند�و�زبان شناس�نام دار، در مقاله ای با عنوان �موقعیت زبان ارمنی در میان زبان های هندواروپایی� ( که در ۱۸۷۷ م منتشر کرد ) ، این نظریه را تغییر داد.
�آنان که بر شباهت های�واژگان�دو زبان انگشت می نهادند، نیندیشیده بودند که امکان دارد این همانندی در نتیجهٔ وام گیری واژه ها صورت گرفته باشد و عملاً هیچ گونه روشی برای بررسی این امکان پیشنهاد نکرده بودند. هوبشمان با قراردادن ویژگی های بنیادین نظام های آوایی زبان های ایرانی و ارمنی در جدول ها، توانست روشن کند که واژهٔ موردنظر ارمنی اصیل یا�وام واژهٔ�ایرانی است.
نتیجه گیری نهاییِ هوبشمان ازاین قرار بود که زبان ارمنی یک گویش ایرانی نیست، بلکه شاخه ای مستقل از گروه زبان های هندواروپایی است. به عبارت دیگر، زبان ارمنی نیز، مانند زبان های ایرانی، شاخه ای متمایز از یک زبانِ مادر است، و امروزه این نظریه را همهٔ دانشمندانی که در رشتهٔ�زبان شناسی تطبیقی�پژوهش می کنند، پذیرفته اند. �
زبان ارمنی را می توان به دو دورهٔ کلی تقسیم کرد:
• الف: دورهٔ گفتاری ( دورهٔ قبل از ابداع الفبای ارمنی ) ، یعنی از قدیم ترین روزگار تا سال ۴۰۴ م.
• ب: دورهٔ نوشتاری ( دورهٔ بعد از ابداع الفبای ارمنی ) ، یعنی از ۴۰۴م تا به امروز.
از دورهٔ گفتاری اطلاعات زیادی در دست نیست. دورهٔ نوشتاری به سه دورهٔ اصلی و چندین دورهٔ فرعی تقسیم می شود. سه دورهٔ اصلی عبارت اند از:
دورهٔ باستان یا �گرابار�، دورهٔ میانه یا�کیلیکیه، و دورهٔ جدید معاصر یا �آشخارهابار�. در تمام این دوره ها، زبان ادبی، به عنوان بزرگ ترین گونهٔ زبان ارمنی در درجهٔ اول اهمیت قرار دارد.
در اینجا باید متذکر شد که زبان ادبی جدید یا معاصر خود به دو بخش تقسیم می شود:
• زبان ادبی شرقی
• زبان ادبی غربی
اقتباس زبان ارمنی از زبان های ایرانی
اقتباس زبان ارمنی از زبان های ایرانی بیشتر به زبان�پهلوی اشکانی�در دوره�اشکانیان�بازمی گردد. بعضی از کلمات پهلوی اشکانی یا ساسانی در زبان ارمنی حفظ شده و هنوز به کار برده می شوند. همچنین این کلمات و تشابه زبان�ارمنی�در زبان های هم خانواده با زبان پارتی قابل مشاهده است. تعدادی واژه در زبان ارمنی وجود دارد که مشابه آن در زبان پهلوی موجود است که اکنون نیز در زبان های هم خانواده با�زبان پهلوی� ( پارتی ) قابل مشاهده است. زبان ارمنی امانت دار صدیقی برای این واژه های اصیل پهلوی بوده است.
تعدادی از�نام های�ارمنی یا ریشه در زبان های ایرانی دارند یا از نام های اصیل ایرانی که در دوره پادشاهی هخامنشی، اشکانی و ساسانی به کار می رفته وام گرفته شده اند. ارمنیان با انتخاب نام های اصیل ایرانی و گذاشتن این نام ها بر فرزندان خود مانع از میان رفتن و فراموش شدن این نام ها شده اند.
• آرداشس، از نام های پهلوی، به معنی فرمانروایی کردن
• آرداگ، از نام های پهلوی، مأخوذ از نام های آرداوازد و آرداوان
• آرداوازد، از نام های پهلوی، به معنی کسی که بی گناهی اش ثابت شده است.
• آرداواز، نام فرمانده ارمنستان در زمان هخامنشیان.
• آروسیاگ، از نام های معمول در زمان اشکانیان. نام�ستاره�زهره است.
• آرشاک، در�زبان اوستایی�به معنی دلیر یا مرد است؛ و نام یکی از بزرگان پارت، بنیان گذار شاهنشاهی اشکانی بوده است.
• آرشاویر، نام دیگر فرهاد چهارم پادشاهی اشکانی است.
• آشخن، از نام های پهلوی، به معنی کبود رنگ یا سبز رنگ.
• آنوش، به معنی بی مرگ، جاویدان، شیرین
• آنوشاوان، در زبان پهلوی به معنی روح جاویدان.
• خورن، نام های اشکانی است به معنی خورشید.
• زاون، به معنی یاری دهنده. یاور
• سورن�یا سورین، این نام از ریشه زبان اوستایی است به معنی دلیر و توانا.
• شاهن، از نام های ایرانی، به معنی باز سفید و نام یکی از بزرگترین سرداران ایران در زمان�خسرو پرویز�بوده است.
• گارن، از نام های اشکانی بوده است.
• گورگن، از نام های پهلوی، به معنی گرگ شجاع.
• نِرسِس، نام فرشته و ایزد حامی وحی بوده است.
• نوبار، به معنی نوبر و میوه تازه رسیده.
• نائیری، به معنی زن نیکوکار و یزدان پرست. ( از نام های بسیار رایج در میان زنان ارمنی است ) واژه اوستایی که برای بانوان پارسای شوهر به کار برده می شده است؛ یا نائیرکا
• وارداپت، این نام در�کتیبه شاپور یکم بر کعبه زرتشت�آمده، و نام دیگر�بغدات�است. در زبان ارمنی به روحانیی که مقام خلیفگی داشته باشد�وارداپت�گفته می شود.
• وازگن، از نام های اشکانی به معنی فاتح است.
• واهان، از نام های اشکانی است. به معنی سپر. نام بیست و هفتمین روز از ماه ارمنیان باستان بوده است.
• هامو، کوتاه شده هامازاسب، از نام های اشکانی. به معنی ( کسی که اسب های فراوان دارد )
• هایرابد، به معنی سرکرده کلیسا یا یکی از مقامات کلیسا است.
• یرواند، از نام های پهلوی و به معنی سریع است.
منابع ها.
هوویان، آندرانیک ( ۱۳۸۰ ) . �ارمنیان ایران.
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
• آبراهامیان، ر. ( ۱۹۶۵ ) . �فرهنگ فارسی پهلوی، ارمنی روسی و انگلیسی. ایروان: مؤسسه میدک.
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
زبان های ترکی�در چند مرحله بر�زبان فارسی�تأثیر گذاشته است. نخستین تأثیر زبان ترکی بر پارسی، در زمان حضور سربازان تُرک در ارتش�سامانیان�روی داد. پس از آن، در زمان فرمان روایی�غزنویان، �سلجوقیان�و پس از�حملهٔ مغول، تعداد بیشتری�وام واژهٔ�ترکی به زبان فارسی راه یافت؛ اما بیشترین راه یابی واژه های ترکی به زبان فارسی در زمان فرمانروایی�صفویان، که ترکمانان�قزلباش�در تأسیس آن نقش اساسی داشتند، و�قاجاریان�بر ایران بود.
• منابع ها. تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. اول و دوم، انتشارات ققنوس، ۱۳۷۴
• تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. سوم، انتشارات بدیهه، ۱۳۷۴
• حسن بیگ روملو، �احسن التواریخ� ( ۲ جلد ) ، به تصحیح�عبدالحسین نوایی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۹. ( مصحح در پایان جلد اول شرح مفصل و سودمندی از فهرست لغات�ترکی�و�مغولی�رایج در متون فارسی از سده هفتم به بعد را نوشته است )
• فرهنگ فارسی، محمد معین، انتشارات امیر کبیر، تهران، ۱۳۷۵
• غلط ننویسیم، ابوالحسن نجفی، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، ۱۳۸۶
• فرهنگ کوچک زبان پهلوی، دیوید نیل مکنزی، ترجمه مهشید فخرایی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ۱۳۷۹






منبع. عکس فرهنگ پاشنگ
واژه ی عنکبوت شکل عربی شده شکل درست یعنی فارسی اِنکبوت عن شکل عربی شده شکل درست فارسی اِن هست واژه اِنکبوت از ریشه ی دو واژه اِن و کبوت فارسی هست خود واژه ی کبوت از ریشه ی واژه ی کبوتر فارسی هست
... [مشاهده متن کامل]
لینک کتاب فرهنگ واژه های اوستا
قرار می می دهم چون واژه درش دوستان می تواند بررسی کنید و ببینید
زبان ارمنی
زبان ارمنی� ( ارمنی:�Հայերեն; هایِرِن ) یکی از�زبان های هندواروپایی�است که در منطقهٔ�قفقاز�و به ویژه در کشور�ارمنستان�و�آرتساخ�و سایر کشورهای دیگر که ارمنیان به عنوان�جماعت ارمنیان پراکنده�شناخته می شوند به آن صحبت می کنند. ارمنیان تا پایان سدهٔ چهارم میلادی از�خط سریانی�یا�یونانی�استفاده می کردند و از این رو�ادبیات�و�تاریخ�آنان به خط و زبانی غیرارمنی نوشته می شود. پس از رسمیت یافتن�دین�مسیح�در ارمنستان و مسیحی شدن ارمنیان، چون�کتاب مقدس�این دین به�زبان یونانی�یا�سریانی�بود، در مراسم مذهبی�کلیساها�نیز به این زبان ها سخن گفته می شد. در برخی کلیساها�کتاب مقدس�را هنگام مراسم به زبان ارمنی ترجمه و تفسیر می کردند و برای حضار بازگو می کردند.
حروف خط ارمنی نخستین بار به کوشش و مجاهدت یک روحانی ارمنی به نام�مسروب ماشتوتس، که با زبان های یونانی و�زبان پارتی�و�زبان پارسی میانه ( در دورهٔ ساسانی ) �آشنایی کامل داشت، اختراع شد.
در گذشته جایگاه زبان ارمنی نامعین بود و به گفتهٔ �روبرت آفوکس��بزرگ ترین اشتباه دانشمندان این بود که برای تعیین جایگاه زبان ارمنی در خانوادهٔ زبان ها، فقط به مجموعه واژگان این زبان استناد می کردند. نظریهٔ رایجِ آن زمان این بود که زبان ارمنی یکی از�زبان های ایرانی�است.
تحول زبانی عوامل گوناگونی دارد که در خصوص زبان ارمنی می توان آن ها را از این قرار برشمرد:
• اول، تحول های داخلی که از راه طبیعی صورت می گیرد و نتیجهٔ تکامل و ترقی زبان است.
• دوم، تحول های خارجی که بخش عمدهٔ آن با�وام گیری�انجام می شود و نتیجهٔ عوامل خارجی است.
• سوم، تحول های کوچکی است که به دست افراد صورت می گیرد و حاصل نوآوری های ادبی است.
این تحولات سه گانهٔ زبان ارمنی به تاریخ سیاست های ملی، �تاریخ ادبیات�و تاریخ سیاسی ملت ارمنی مربوط می شود.
نظریهٔ ایرانی بودن زبان ارمنی در سه ربع اولِ سدهٔ نوزدهم در�اروپا�حاکم بود و دانشمندانی مانند�راسموس راسک، ��اوگوست اشلایشر�� ( که البته بعدها از این نظریه انصراف داد ) ، و �فرانتس بپ��آن را مطرح کرده بودند و �هاینریش هوبشمان�، �دانشمند�و�زبان شناس�نام دار، در مقاله ای با عنوان �موقعیت زبان ارمنی در میان زبان های هندواروپایی� ( که در ۱۸۷۷ م منتشر کرد ) ، این نظریه را تغییر داد.
�آنان که بر شباهت های�واژگان�دو زبان انگشت می نهادند، نیندیشیده بودند که امکان دارد این همانندی در نتیجهٔ وام گیری واژه ها صورت گرفته باشد و عملاً هیچ گونه روشی برای بررسی این امکان پیشنهاد نکرده بودند. هوبشمان با قراردادن ویژگی های بنیادین نظام های آوایی زبان های ایرانی و ارمنی در جدول ها، توانست روشن کند که واژهٔ موردنظر ارمنی اصیل یا�وام واژهٔ�ایرانی است.
نتیجه گیری نهاییِ هوبشمان ازاین قرار بود که زبان ارمنی یک گویش ایرانی نیست، بلکه شاخه ای مستقل از گروه زبان های هندواروپایی است. به عبارت دیگر، زبان ارمنی نیز، مانند زبان های ایرانی، شاخه ای متمایز از یک زبانِ مادر است، و امروزه این نظریه را همهٔ دانشمندانی که در رشتهٔ�زبان شناسی تطبیقی�پژوهش می کنند، پذیرفته اند. �
زبان ارمنی را می توان به دو دورهٔ کلی تقسیم کرد:
• الف: دورهٔ گفتاری ( دورهٔ قبل از ابداع الفبای ارمنی ) ، یعنی از قدیم ترین روزگار تا سال ۴۰۴ م.
• ب: دورهٔ نوشتاری ( دورهٔ بعد از ابداع الفبای ارمنی ) ، یعنی از ۴۰۴م تا به امروز.
از دورهٔ گفتاری اطلاعات زیادی در دست نیست. دورهٔ نوشتاری به سه دورهٔ اصلی و چندین دورهٔ فرعی تقسیم می شود. سه دورهٔ اصلی عبارت اند از:
دورهٔ باستان یا �گرابار�، دورهٔ میانه یا�کیلیکیه، و دورهٔ جدید معاصر یا �آشخارهابار�. در تمام این دوره ها، زبان ادبی، به عنوان بزرگ ترین گونهٔ زبان ارمنی در درجهٔ اول اهمیت قرار دارد.
در اینجا باید متذکر شد که زبان ادبی جدید یا معاصر خود به دو بخش تقسیم می شود:
• زبان ادبی شرقی
• زبان ادبی غربی
اقتباس زبان ارمنی از زبان های ایرانی
اقتباس زبان ارمنی از زبان های ایرانی بیشتر به زبان�پهلوی اشکانی�در دوره�اشکانیان�بازمی گردد. بعضی از کلمات پهلوی اشکانی یا ساسانی در زبان ارمنی حفظ شده و هنوز به کار برده می شوند. همچنین این کلمات و تشابه زبان�ارمنی�در زبان های هم خانواده با زبان پارتی قابل مشاهده است. تعدادی واژه در زبان ارمنی وجود دارد که مشابه آن در زبان پهلوی موجود است که اکنون نیز در زبان های هم خانواده با�زبان پهلوی� ( پارتی ) قابل مشاهده است. زبان ارمنی امانت دار صدیقی برای این واژه های اصیل پهلوی بوده است.
تعدادی از�نام های�ارمنی یا ریشه در زبان های ایرانی دارند یا از نام های اصیل ایرانی که در دوره پادشاهی هخامنشی، اشکانی و ساسانی به کار می رفته وام گرفته شده اند. ارمنیان با انتخاب نام های اصیل ایرانی و گذاشتن این نام ها بر فرزندان خود مانع از میان رفتن و فراموش شدن این نام ها شده اند.
• آرداشس، از نام های پهلوی، به معنی فرمانروایی کردن
• آرداگ، از نام های پهلوی، مأخوذ از نام های آرداوازد و آرداوان
• آرداوازد، از نام های پهلوی، به معنی کسی که بی گناهی اش ثابت شده است.
• آرداواز، نام فرمانده ارمنستان در زمان هخامنشیان.
• آروسیاگ، از نام های معمول در زمان اشکانیان. نام�ستاره�زهره است.
• آرشاک، در�زبان اوستایی�به معنی دلیر یا مرد است؛ و نام یکی از بزرگان پارت، بنیان گذار شاهنشاهی اشکانی بوده است.
• آرشاویر، نام دیگر فرهاد چهارم پادشاهی اشکانی است.
• آشخن، از نام های پهلوی، به معنی کبود رنگ یا سبز رنگ.
• آنوش، به معنی بی مرگ، جاویدان، شیرین
• آنوشاوان، در زبان پهلوی به معنی روح جاویدان.
• خورن، نام های اشکانی است به معنی خورشید.
• زاون، به معنی یاری دهنده. یاور
• سورن�یا سورین، این نام از ریشه زبان اوستایی است به معنی دلیر و توانا.
• شاهن، از نام های ایرانی، به معنی باز سفید و نام یکی از بزرگترین سرداران ایران در زمان�خسرو پرویز�بوده است.
• گارن، از نام های اشکانی بوده است.
• گورگن، از نام های پهلوی، به معنی گرگ شجاع.
• نِرسِس، نام فرشته و ایزد حامی وحی بوده است.
• نوبار، به معنی نوبر و میوه تازه رسیده.
• نائیری، به معنی زن نیکوکار و یزدان پرست. ( از نام های بسیار رایج در میان زنان ارمنی است ) واژه اوستایی که برای بانوان پارسای شوهر به کار برده می شده است؛ یا نائیرکا
• وارداپت، این نام در�کتیبه شاپور یکم بر کعبه زرتشت�آمده، و نام دیگر�بغدات�است. در زبان ارمنی به روحانیی که مقام خلیفگی داشته باشد�وارداپت�گفته می شود.
• وازگن، از نام های اشکانی به معنی فاتح است.
• واهان، از نام های اشکانی است. به معنی سپر. نام بیست و هفتمین روز از ماه ارمنیان باستان بوده است.
• هامو، کوتاه شده هامازاسب، از نام های اشکانی. به معنی ( کسی که اسب های فراوان دارد )
• هایرابد، به معنی سرکرده کلیسا یا یکی از مقامات کلیسا است.
• یرواند، از نام های پهلوی و به معنی سریع است.
منابع ها.
هوویان، آندرانیک ( ۱۳۸۰ ) . �ارمنیان ایران.
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
• آبراهامیان، ر. ( ۱۹۶۵ ) . �فرهنگ فارسی پهلوی، ارمنی روسی و انگلیسی. ایروان: مؤسسه میدک.
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
زبان های ترکی�در چند مرحله بر�زبان فارسی�تأثیر گذاشته است. نخستین تأثیر زبان ترکی بر پارسی، در زمان حضور سربازان تُرک در ارتش�سامانیان�روی داد. پس از آن، در زمان فرمان روایی�غزنویان، �سلجوقیان�و پس از�حملهٔ مغول، تعداد بیشتری�وام واژهٔ�ترکی به زبان فارسی راه یافت؛ اما بیشترین راه یابی واژه های ترکی به زبان فارسی در زمان فرمانروایی�صفویان، که ترکمانان�قزلباش�در تأسیس آن نقش اساسی داشتند، و�قاجاریان�بر ایران بود.
• منابع ها. تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. اول و دوم، انتشارات ققنوس، ۱۳۷۴
• تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. سوم، انتشارات بدیهه، ۱۳۷۴
• حسن بیگ روملو، �احسن التواریخ� ( ۲ جلد ) ، به تصحیح�عبدالحسین نوایی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۹. ( مصحح در پایان جلد اول شرح مفصل و سودمندی از فهرست لغات�ترکی�و�مغولی�رایج در متون فارسی از سده هفتم به بعد را نوشته است )
• فرهنگ فارسی، محمد معین، انتشارات امیر کبیر، تهران، ۱۳۷۵
• غلط ننویسیم، ابوالحسن نجفی، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، ۱۳۸۶
• فرهنگ کوچک زبان پهلوی، دیوید نیل مکنزی، ترجمه مهشید فخرایی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ۱۳۷۹






عکاشه
در پارسی میانه: تنند / کاک
کارتن
ابر کاکیا
تنتد
تارتن
تارتنک
بلک ویدو ( بیوه سیاه که زهر ان بسیار کشنده است )
تنتد
تارتن
تارتنک
بلک ویدو ( بیوه سیاه که زهر ان بسیار کشنده است )
تَنَند
عنکبوت ( به انگلیسی: Spyder ) فیلمی است محصول سال ۲۰۱۷ و به کارگردانی ای آر موروگادوس است. در این فیلم بازیگرانی همچون ماهش بابو، راکول پریت سینگ، اس. جی سوریا و باهارات ایفای نقش کرده اند.


جولاهی
عنکبوت یک فیلم ایرانی به کارگردانی ابراهیم ایرج زاد، نویسندگی اکتای براهنی و تهیه کنندگی جواد نوروزبیگی محصول سال ۱۳۹۸ است. داستان این فیلم در مورد قاتل سریالی ایرانی سعید حنایی است که ملقب به قاتل عنکبوتی بود.
... [مشاهده متن کامل]
عنکبوت در نخستین حضور جهانی اش از تاریخ ۱۶ تا ۲۵ مهر ۱۳۹۹ در جشنوارهٔ بوسان به نمایش درآمد.
سعید حنایی ( با بازی تنابنده ) مردی چهل ساله است. یک روز همسرش با راننده ای مواجه می شود که او را روسپی می پندارد. سعید غرق در خشم به دنبال انتقام است. با این کار او با برخوردهای بدی مختلف مواجه می شود و هر بار بدتر از آن بیرون می آید. سپس زنان فاحشه را ریشه همه بدی ها می بیند و تصمیم می گیرد با از بین بردن فاحشه ها جامعه را از شر گناه و فساد خلاص کند. ولی روسپی هایی که او حذف می کند، تنها زنان بی بضاعتی هستند که مجبوراند بدن خود را بفروشند تا به فرزندانشان غذا بدهند.

... [مشاهده متن کامل]
عنکبوت در نخستین حضور جهانی اش از تاریخ ۱۶ تا ۲۵ مهر ۱۳۹۹ در جشنوارهٔ بوسان به نمایش درآمد.
سعید حنایی ( با بازی تنابنده ) مردی چهل ساله است. یک روز همسرش با راننده ای مواجه می شود که او را روسپی می پندارد. سعید غرق در خشم به دنبال انتقام است. با این کار او با برخوردهای بدی مختلف مواجه می شود و هر بار بدتر از آن بیرون می آید. سپس زنان فاحشه را ریشه همه بدی ها می بیند و تصمیم می گیرد با از بین بردن فاحشه ها جامعه را از شر گناه و فساد خلاص کند. ولی روسپی هایی که او حذف می کند، تنها زنان بی بضاعتی هستند که مجبوراند بدن خود را بفروشند تا به فرزندانشان غذا بدهند.

واژه عنکبوت
معادل ابجد 548
تعداد حروف 6
تلفظ 'ankabut
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم ) [عربی، جمع: عناکب]
مختصات ( عَ کَ ) [ ع . ] ( اِ. )
آواشناسی 'ankabut
الگوی تکیه WWS
شمارگان هجا 3
... [مشاهده متن کامل]
منبع لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی عمید
فرهنگ فارسی معین
فرهنگ واژه های سره
واژگان مترادف و متضاد
فرهنگ فارسی هوشیار
معادل ابجد 548
تعداد حروف 6
تلفظ 'ankabut
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم ) [عربی، جمع: عناکب]
مختصات ( عَ کَ ) [ ع . ] ( اِ. )
آواشناسی 'ankabut
الگوی تکیه WWS
شمارگان هجا 3
... [مشاهده متن کامل]
منبع لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی عمید
فرهنگ فارسی معین
فرهنگ واژه های سره
واژگان مترادف و متضاد
فرهنگ فارسی هوشیار
سوره عنکبوت سوره ۲۹ از قرآن است و ۶۹ آیه دارد. همانند دیگر سوره های مکی، این سوره سخن از مبدأ و معاد، سرگذشت پیامبران پیشین و پیروزی لشکر حق بر باطل دارد. نامگذاری این سوره به دلیل تشبیه به کار رفته در آیهٔ ۴۱ این سوره است که در آن بت پرستانی که بر غیرخدا تکیه می کنند به عنکبوت تشبیه شده اند که خانه اش سست است. یازده آیهٔ آغازین این سوره در مورد منافقین و جهاد است که باعث شده برخی آن ها را مدنی بدانند.
... [مشاهده متن کامل]
از مهم ترین نکات این سوره این است که منظور خداوند از ایمان تنها اقرار زبانی نیست، بلکه غرض حقیقت ایمان است که فتنه ها و تندبادها نیز نتوانند آن را دگرگون ساخته بلکه باعث پابرجاتر شدن و ریشه دار تر شدن آن نیز شود.
↑ مکارم شیرازی، ناصر؛ جمعی از نویسندگان ( ۱۳۷۴ ) . تفسیر نمونه. ج. ۱۶. دارالکتب الاسلامیه. ص. ص ۱۹۸–۱۹۹سوره عنکبوت، مقدمه ↑ ترجمه تفسیر المیزان ۱۳۷۴، ص. ۱۴۵.
• طباطبائی ( ۱۳۷۴ ) . ترجمه تفسیر المیزان ( به فارسی ) . ترجمهٔ سید محمد باقر موسوی همدانی. قم: دفتر انتشارات اسلامی. نگهداری یادکرد:زبان ناشناخته ( رده )
• متن سوره به همراه ترجمهٔ فارسی
• سوره های قرآن
• سوره های مکی قرآن
• عنکبوت ها در فرهنگ عامه
• صفحه هایی که از الگوهای جعبه اطلاعات با سلول های داده نادیده گرفته شده استفاده می کنند
• نگهداری یادکرد:زبان ناشناخته
• پیوند رده انبار از ویکی داده
• همه مقاله های خرد
• مقاله های خرد قرآنی


... [مشاهده متن کامل]
از مهم ترین نکات این سوره این است که منظور خداوند از ایمان تنها اقرار زبانی نیست، بلکه غرض حقیقت ایمان است که فتنه ها و تندبادها نیز نتوانند آن را دگرگون ساخته بلکه باعث پابرجاتر شدن و ریشه دار تر شدن آن نیز شود.
↑ مکارم شیرازی، ناصر؛ جمعی از نویسندگان ( ۱۳۷۴ ) . تفسیر نمونه. ج. ۱۶. دارالکتب الاسلامیه. ص. ص ۱۹۸–۱۹۹سوره عنکبوت، مقدمه ↑ ترجمه تفسیر المیزان ۱۳۷۴، ص. ۱۴۵.
• طباطبائی ( ۱۳۷۴ ) . ترجمه تفسیر المیزان ( به فارسی ) . ترجمهٔ سید محمد باقر موسوی همدانی. قم: دفتر انتشارات اسلامی. نگهداری یادکرد:زبان ناشناخته ( رده )
• متن سوره به همراه ترجمهٔ فارسی
• سوره های قرآن
• سوره های مکی قرآن
• عنکبوت ها در فرهنگ عامه
• صفحه هایی که از الگوهای جعبه اطلاعات با سلول های داده نادیده گرفته شده استفاده می کنند
• نگهداری یادکرد:زبان ناشناخته
• پیوند رده انبار از ویکی داده
• همه مقاله های خرد
• مقاله های خرد قرآنی


از زبان باستامی ایلامی مانده:
تار بفک=تار بافک
تار بفک=تار بافک
در لری بختیاری
شیتوک:عنکبوت
پتل:سوسک
پرپروک:پروانه
شیتوک:عنکبوت
پتل:سوسک
پرپروک:پروانه
تارتنک ، جولاگک
در گویش مردم افغانستان به عنکبوت میگن جولاگک
همچنین واژه تارتنک هم در افغانستان و تاجیکستان بگونه گسترده بکار برده می شود
در گویش مردم افغانستان به عنکبوت میگن جولاگک
همچنین واژه تارتنک هم در افغانستان و تاجیکستان بگونه گسترده بکار برده می شود
تارتنک یک واژه برازنده و قشنگ برای جایگزینی واژه بیگانه ( عنکبوت ) است.
نکته : در سرزمین افغانستان همگی به عنکبوت ، تارتنک می گویند
نکته : در سرزمین افغانستان همگی به عنکبوت ، تارتنک می گویند
عنکبوت=تننده /میشود در جدول/ارمان عابد رشت
جولاهی به معنای بافندگیست و جولاه یعنی بافنده و جولاهک اسم تصویر جولاه به معنای بافنده کوچک میباشد
عنکبوت جولاهک ویا جولاهه هم گفته میشود
ترکی عنکبوت میشه هورومچک یا تور آتان که دومی بع معنای تورپرتاب کن میباشد
در فارسی به عنکبوت میگن تنک
در فارسی به عنکبوت میگن تنک
عنکبوت کلمه ای تورکی است که از سه جز ان یکه بوت گرفته شده است . ان علامت تفضیلی برترین است که در اول اسم می اید یکه به معنی بزرگ و بوت یا بود به معنی ران و یا پا است که باهم معنی بزرگترین پا را می دهد
... [مشاهده متن کامل]
... [مشاهده متن کامل]
که درعنکبوتها نسبت پا به اندازه بدن در مقایسه سایر حیوانات بیشتر است حالا این لغت از زبان سومری ها که لغات تورکی زیادی دارد وارد زبان ارامی و از انجا وارد عبری وعربی شده است مثلا در اردبیل به مگس چیبین گفته می شود که سومری ها هم به مگس زیبین می گفتند
در آرامی ʿakkāḇīṯā و در عبری akav�sh گفته می شود و عرب این واژه را از آرامی ها گرفته است ( در رفت و آمد خود به شام )
نام برخی از حشرات به انگلیسی:
ant = مورچه 🐜
bee = زنبور 🐝
wasp = زنبور 🐝
butterfly = پروانه 🦋
cockroach = سوسک 🪳
beetle = سوسک
cricket = جیرجیرک
... [مشاهده متن کامل]
dragonfly = سنجاقک
fly = مگس
grasshopper / locust = ملخ 🦗
mantis = آخوندک
ladybug ( American ) / ladybird 🦓 ( British ) = کفشدوزک 🐞
millipede / millepede = هزارپا
mosquito = پشه 🦟
moth = شب پره، شاپرک
snail = حلزون 🐌
spider = عنکبوت 🕷
termite = موریانه
tick = کنه
worm = کرم 🪱
caterpillar = کرم ابریشم
flea = کک
louse = شپش
❗️جمع: lice
aphid = شته
bedbug = ساس
leech = زالو
ant = مورچه 🐜
bee = زنبور 🐝
wasp = زنبور 🐝
butterfly = پروانه 🦋
cockroach = سوسک 🪳
beetle = سوسک
cricket = جیرجیرک
... [مشاهده متن کامل]
dragonfly = سنجاقک
fly = مگس
grasshopper / locust = ملخ 🦗
mantis = آخوندک
ladybug ( American ) / ladybird 🦓 ( British ) = کفشدوزک 🐞
millipede / millepede = هزارپا
mosquito = پشه 🦟
moth = شب پره، شاپرک
snail = حلزون 🐌
spider = عنکبوت 🕷
termite = موریانه
tick = کنه
worm = کرم 🪱
caterpillar = کرم ابریشم
flea = کک
louse = شپش
❗️جمع: lice
aphid = شته
bedbug = ساس
leech = زالو
لهجه بندری میگن پچرکن
کارتَن، کارتَنه، کارتون
جانوری که کارش، تنیدن و بافتن است.
ز دام کارتنه چون مگس فرار کند؟ / فضای روزی او بسته راه پروازش. رکن بکرانی
جانوری که کارش، تنیدن و بافتن است.
ز دام کارتنه چون مگس فرار کند؟ / فضای روزی او بسته راه پروازش. رکن بکرانی
تار باف
عنکبود
تارباف، تارساز، تارگر، تارچی، تاربافت، تارساخت
به ترکی "تور آتان" یا بعضاً هم "کوتول" میگویند.
عنکبوت کلمه ترکیبی عربی و فارسی است.
عن به معنی از
کَه یا کاه کلمه فارسی است و منظور سبک بودن ( طوری ) است
بوت نیز همان بیت است و به معنی خانه است.
عنکبوت : از کاه است خانه اش
عن به معنی از
کَه یا کاه کلمه فارسی است و منظور سبک بودن ( طوری ) است
بوت نیز همان بیت است و به معنی خانه است.
عنکبوت : از کاه است خانه اش
جولاهُک
دیوپای . دیوَه - تنندو. تننده . تنند.
کارتنک، تارتاب - توربفک - تورتنک
تارتن، تارتنک، تارتنه تاربفک، جشیر
، تَنَک - تَند - کارتنک، کارتنه، کراتن - کاراتنگ - جولاهگ
جولاهه تارباف تندو - تاربر - کار باف -
... [مشاهده متن کامل]
غنده رتیل است با این همه تارتنک را هم گفته اند
بدو مرد جنگی به دیوار بر
همی تاخت چون غنده بر تار بر.
اسدی .
دیوه هرچند کابرشم بکند
هرچه آن بیشتر بخویش تند.
رودکی
می تند گرد سرای و در تو غنده کنون
باز فرداش ببین بر تن تو تارتنان .
کسائی مروزی
دیوپای . تنندو. تننده . تنند. دیوه
تارتن - تاربر
بدو مرد جنگی به دیوار بر
همی تاخت چون غنده بر تار بر.
اسدی .
ب نام الله
مردمان جهان از خُرد تا بزرگ، تارهای سست از آرزوهای گران بر گرد خویش می تنند و خود، عنکبوت وار میان آنها جای می گیرند. ناگهان ضربت جارویی این تارهای سست را از هم می گسلد. آنگاه همه فریاد بر می آورند که کاخی آراسته به دست ستم ویران شده است.
یوهان ولفگانگ گوته
مردمان جهان از خُرد تا بزرگ، تارهای سست از آرزوهای گران بر گرد خویش می تنند و خود، عنکبوت وار میان آنها جای می گیرند. ناگهان ضربت جارویی این تارهای سست را از هم می گسلد. آنگاه همه فریاد بر می آورند که کاخی آراسته به دست ستم ویران شده است.
یوهان ولفگانگ گوته
کارتنک
به عنکبوت کوچک، خاله گزو ( khaleh gazu ) هم می گویند.
تارتَن، جولاهک، کارتَن، کارتَنَک، تَنَندو
اگر ریشه یابی کردیم و واژه ی عنکبوت عربی بود، بنابراین برابرهای آن تارتن، تارباف و. . . است.
تارتن، تننده ، کارتنک
کاربافو زبان کرمانی
( در گویش شهر سیریز ) کارباف یا عامیانه آن کاربافو است.
تننده
در مرودشت به عنکبوت، شیطونک گفته میشود و به تارهای آن خانه شیطان، خونه شیطون یا خونه شیطونک میگویند
تارتن
این واژه اربی است و پارسی آن اینهاست:
تَندو tandu، جَشیر jaŝir، جولاهه julãhe ( پارسی دری )
تَندو tandu، جَشیر jaŝir، جولاهه julãhe ( پارسی دری )
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٤٧)