لری بختیاری
اِاُنeon:عنصر
اِاُنَلe onal: عناصر
خشیج
ماده ای که فقط از یک نوع اتم ساخته شده، مثل آهن، اکسیژن یا طلا.
عنصر = بُناک
بُن به معنی ذات یا جوهر یا ریشه یک چیز می باشد که واژه بنیاد از آن گرفته شده.
بنابراین از نظر من واژه مناسبی بعنوان معادل عنصر می باشد.
مثلا عنصر گوگرد = بُناک گوگرد
... [مشاهده متن کامل]
و اینجا منظورم از عنصر، دقیقا همون عنصرهای جدول تناوبی شیمی هست. با بقیه معانی عنصر کاری ندارم.
عنصر: ماده ی ساده [ترکیب نشده] و یکی از چهار ماده ی خاک و آب و هوا و آتش که ساختار همه ی چیزها هستند.
( https://www. cnrtl. fr/definition/element ) همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست:
ایون eyun ( پهلوی: اِئون eun ) ، زاهک zāhak، ماتک mātak ( پهلوی )
... [مشاهده متن کامل]
آفشیگ āfŝig ( دری: āxŝig ) ، خشیگ xaŝig، ( دری: xaŝij )
ماشک māŝk ( سغدی )
بن پاره: عنصر.
بن پاره های چهارگانه: العناصر الاربعة.
بن پاره: جزء اصلی، بخش بنیادین یک چیزی، پاره ای که ریشه ای و بنی است.
پارسی توان واژه سازی بالایی دارد: )
عنصر: بن پاره.
بن پاره: جزء ریشه ای، بخش اصلی یک چیز.
پارسی توان واژه سازی بالایی دارد: )
عنصر: بن مایه، آخشیگ، گوهر، گوهره، مایه، درون ساخت و. . .
پارسی را پاس بداریم. . .
گوهر ( 𐬔𐬋𐬵𐬀𐬭 )
"گوهر" ماده ای که با روش های شیمیایی، واپاشی پذیر به چیز ساده تری نیست. در همۀ اتم های هر گوهر یا عنصر ویژه، شمار پروتون ها یکسان است.
واژه گوهر ( =سرشت، ذات ) را می توان به جای واژه ی تازی عنصر ( element ) به کار گرفت.
اوستاد اوستادن زمانه عنصری
عنصرش بی عیب و دل بی غش و دینش بی فتن
منوچهری دامغانی
شکل خاصی از ماده است که یک نوع اتم دارد
🇮🇷 همتای پارسی: بُنمایه 🇮🇷
🇮🇷 واژه ی برنهاده: عنصر 🇮🇷
شیمی دان ها ماده ای را عنصر می نامند که از یک نوع اتم تشکیل شده باشد .
Element: آغازه
Compound: آمیزه
خمیر مایه
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٦)