بر ضد راندن ؛ برخلاف عمل کردن. بر ضد آن چیز رفتن : و هم از قضای آمده است که این خداوند با وزیر بدگمان است تا هر تدبیر راست که وی میکند در هر بابی بر ضد میراند. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 486 ) .+ عکس و لینک