عمق

/~omq/

    deepnees
    depth
    profundity
    third dimension

فارسی به انگلیسی

عمق اب
water

عمق ان چقدراست

عمق پیما
sounder, sounding-instrument, plummet

عمق پیمایی
sounding

عمق سنجی
sounding

عمق سنجی کردن دریا
sound

عمق فکری
profundity

عمق یابی نشده با ژرفا سنج
unplumbed

عمق یابی نشده با شاقول
unplumbed

مترادف ها

depth (اسم)
سیری، گودی، غور، ژرفی، عمق، ژرفا، قعر

profundity (اسم)
عمق، ژرفا

profoundness (اسم)
عمق

پیشنهاد کاربران

عمق یک چیزی، تراز گودی آن را نشان می دهد. پس می توان واژه گودا را ساخت که خب می توان گودی هم گفت ( سری بزنید به دیدگاه در باره "ا". با جست و جوی آبادیس می توانید این کار را انجام دهید ) .
پس:
عمق
برابر پارسی:گودا
هرروز؛ فجایع میبینم ودردهای حس میکنم، میرن توی عُمق وجودم.
نمیتوانم داد بزنم.
نمیتونم به کسی بگم.
کور شدند.
کر شدند.

عَمیق: deep
درون
ژرفنا . . . .
ژرفا . . . .
یعنی شناختن ضمیر و باطن و درون هرچیز با هر شخص میباشد.
میزان
ارتفاع زیاد
واژه ی عمق یا Depth : در زبان ترکی به ته و پایین ترین قسمت هر چیز دیب یا دیپ گفته می شود که به نظر می رسد با واژه Depth انگلیسی سنجیدنی است .
عمق Depth : [ اصطلاح بازار یابی ] زیرمجموعه یا سازمان فروش شما.
عمق : [ اصطلاح فوتبال ]در تاکتیهای دفاعی، عمق به معنی داشتن چندین مدافع است.
این واژه همچنین بیانگر استفاده از مدافعین نه در یک خط ( مسطح ) می باشد. در حمله نیز چنین مفهومی را دارد، یعنی نشان می دهد که خط حمله ما مسطح ( flat ) نیست و بیش از دو نفر در آن بکار گرفته می شوند.
این واژه چه بسا که ایرانی باشد :
یکی از معنی های " مغ" ژرف است که همانندی با واژه عمق نیز دارد
فاصله از سطح
( برعکس ارتفاع:فاصله از کف به بالا )
قعر
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٤)

بپرس