عمدی

/~amdi/

    intentional
    deliberate
    aforethought
    conscious
    set
    studied
    voluntary
    willful
    witting

مترادف ها

picked (صفت)
پوست کنده، خاردار، نوک تیز، نوک دار، عمدی، لخت، برگزیده، انتخاب شده، پاک کرده، کلنگ خورده

aforethought (صفت)
پیش اندیشیده، عمدی

prepense (صفت)
پیش اندیشیده، عمدی، قصدی

deliberate (صفت)
عمدی

intentional (صفت)
عمدی، قصدی

purposeful (صفت)
عمدی

premeditated (صفت)
عمدی، با قصد قبلی

designed (صفت)
عمدی

پیشنهاد کاربران

عَمدی: آگاهانه، خودآگاه، دانسته، دیده و دانسته، خواسته، خودخواست، دستی، دستی دستی
افزون بر واژه یادشده، برابر پارسی واژه ( ( عمدی ) ) ، واژه ( ( آهنگمندانه ) ) نیز می شود.
دستی

بپرس