علیت، خاصیت سببی، رابطه بین علت و معلول
مترادف ها
پیشنهاد کاربران
در حرکت فکری - خیالی - تصوری بسوی گذشته همیشه از معلول به سمت علت پیشروی میکنیم و بسوی آینده از علت بسوی معلول. حال اگر مسیر حرکت این پیشروی بصورت یک خط در نظر گرفته شود، علت کلی اولیه در آغاز خط و معلول کلی آخری در پایان آن، بریده و جدا از هم خواهند بود. در همین زمینه لازم به اشاره می دانم که گفته ایسا مسیح به شکل : من A و O ( آلفا و اُمِگا حروف اول و آخر در زبان یونانی با حروف لاتین ) ، من آغاز و پایان، من اول و آخرم، نمی تواند حقیقت داشته باشد. این اشتباه در قرآن هم به شکل زیر تکرار گردیده : هوالاول و الآخر. نکته اشتباه در کلام های مبارک ایسا و محمّد مصطفی اینست که خدای حقیقی و واقعی، بیکران و بینهایت ( که هیچ موجود دیگری چه شهودی و چه غیبی غیر از او نه وجود دارد و نه میتواند وجود داشته باشد ) نه تنها اول و آخر بلکه وسط یعنی پیوند اول و آخر همه چیز و همه کس هم هست. لذا آیه بعدی قرآن به شکل هوالظاهر و الباطن حقیقت دارد به این معنا که هو یا الله و یا خدا ظاهر و باطن همه چیز و همه کسست.
... [مشاهده متن کامل]
اثبات موجود بودن یا وجود داشتن گیتی ها یا کیهان ها و یا جهان های متناهی، مساوی، موازی و بیشمار به روش علوم طبیعی و تجربی محال و غیر ممکن می باشد بلکه فقط از طریق تقسیم بینهایت حقیقی و واقعی ( و نه بینهایت کلمه ای، مفهومی و ایده ای در زبان و خط و فهم و عقل محدود انسانی ) به کمک قوای ادراکی فهم و عقل سالم با ابزارهای فکر و خیال تصور روشن به واحد های مطلقا مساوی و بیشمار به روش هندسی در پیروی از روش مطلق خدای علمی به شکل زیر: بینهایت هیچگاه نمی تواند دارای یک مرکز واحد و یگانه و منحصر به فرد باشد، زیرا مرکز داشتن هرچیزی نشانه بدیهی، بارز و آشکار متناهی بودن و مرز و محیط داشتن آن چیز است. اما بینهایت می تواند دارای مراکز بیشمار محلی یا میدانی باشد. هرکدام از این محله ها یا میدان ها را می توان یک گیتی یا یک کیهان و یا یک جهان نامید که از لحاظ فرم یا شکل و محتوا بطور مطلق یکسان و برابرند . همانطور که عدد یک واحد کلیه اعداد صحیح و طبیعی و بیشمار است، درست به همان ترتیب هرکدام از جهان ها واحد اعضای مجموعه باز و بیشمار آنهاست. هر کدام از جهان ها یک سیستم یا سامانه در خود بسته می باشند با محیطی مطلقا مسدود و نفوذ ناپذیر و برخلاف سیستم ها یا سامانه های جزئی، دارای ورودی و خروجی نمی باشند به این معنا که هیچ چیزی از بیرون به درون و از درون به خارج از آنها هرگز نمی تواند نفوذ پیدا کند منجمله ماده، روح ، روان ، جان و یا چیز دیگری. هرکدام از کیهان ها یا جهان ها بطور مطلق مستقل و خود کفا آفریده شده اند و لذا به هیچ گونه دخالت دیگری ( غیر از دخالت اولیه در طول طراحی ) از بیرون هیچگونه نیازی ندارند و نخواهند داشت. شاید برای انسان امروز و آینده به ویژه خود ما ایرانیان مفید و ثمر بخش و راه باشد که در بحث چگونگی آفرینش این جهان و موجودات درون آن منجمله موجود مهمی مثل انسان به خواست و امر خدا و موضوع علیت یا زنجیره علت و معلول، دو داستان مبدئی و بنیادی ادیان ابراهیمی ( یهودیت و مسیحیت و اسلام ) یکی آفرینش شش روزه جهان و دیگری خلق بابا آدم و ننه حوا را پشت سر رها نماید ( و نمائیم ) تا بتواند و بتوانیم از نو و این بار به روش علمی در این زمینه ها بیندیشد و بیندیشیم. این دو داستان نقش دو قفل سنگین را بازی میکنند که بر روی در های قوای ادراکی فهم و عقل پیروان این سه دین بخصوص در سطوح پیشوائی و مرجعیت تقلید طوری زده شده اند که با هیچ کلید معمولی و یک پارا یا فراکلید ( فراقلیت ) ویژه غیر قابل بازکردن و گشودن و افتتاح اند، مگر اینکه یک معجزه آسمانی نو، عام و جهانشمول روی دهد و آنهم نه از نوع معجزه های موسائی و ایسائی و محمّدی که در عمل و بطور واقعی اتفاق نیفتاده اند.
ز بند و کمند عشق تو ای یار هیچ امید رهایی و رستگاری نیست/ کَی توانند گریزند مخلوقات زین داغ نهاده بر سر و دل و دست/
با خیال راحت و آسوده و آرامش خاطر می توانیم یقین داشته و مطمئن باشیم که این گیتی یا کیهان و یا این جهان ( هر کدام از آنها ) سرا ی جاودانه ما انسان ها می باشد بهمراه بقیه موجودات زنده و غیر زنده.
... [مشاهده متن کامل]
اثبات موجود بودن یا وجود داشتن گیتی ها یا کیهان ها و یا جهان های متناهی، مساوی، موازی و بیشمار به روش علوم طبیعی و تجربی محال و غیر ممکن می باشد بلکه فقط از طریق تقسیم بینهایت حقیقی و واقعی ( و نه بینهایت کلمه ای، مفهومی و ایده ای در زبان و خط و فهم و عقل محدود انسانی ) به کمک قوای ادراکی فهم و عقل سالم با ابزارهای فکر و خیال تصور روشن به واحد های مطلقا مساوی و بیشمار به روش هندسی در پیروی از روش مطلق خدای علمی به شکل زیر: بینهایت هیچگاه نمی تواند دارای یک مرکز واحد و یگانه و منحصر به فرد باشد، زیرا مرکز داشتن هرچیزی نشانه بدیهی، بارز و آشکار متناهی بودن و مرز و محیط داشتن آن چیز است. اما بینهایت می تواند دارای مراکز بیشمار محلی یا میدانی باشد. هرکدام از این محله ها یا میدان ها را می توان یک گیتی یا یک کیهان و یا یک جهان نامید که از لحاظ فرم یا شکل و محتوا بطور مطلق یکسان و برابرند . همانطور که عدد یک واحد کلیه اعداد صحیح و طبیعی و بیشمار است، درست به همان ترتیب هرکدام از جهان ها واحد اعضای مجموعه باز و بیشمار آنهاست. هر کدام از جهان ها یک سیستم یا سامانه در خود بسته می باشند با محیطی مطلقا مسدود و نفوذ ناپذیر و برخلاف سیستم ها یا سامانه های جزئی، دارای ورودی و خروجی نمی باشند به این معنا که هیچ چیزی از بیرون به درون و از درون به خارج از آنها هرگز نمی تواند نفوذ پیدا کند منجمله ماده، روح ، روان ، جان و یا چیز دیگری. هرکدام از کیهان ها یا جهان ها بطور مطلق مستقل و خود کفا آفریده شده اند و لذا به هیچ گونه دخالت دیگری ( غیر از دخالت اولیه در طول طراحی ) از بیرون هیچگونه نیازی ندارند و نخواهند داشت. شاید برای انسان امروز و آینده به ویژه خود ما ایرانیان مفید و ثمر بخش و راه باشد که در بحث چگونگی آفرینش این جهان و موجودات درون آن منجمله موجود مهمی مثل انسان به خواست و امر خدا و موضوع علیت یا زنجیره علت و معلول، دو داستان مبدئی و بنیادی ادیان ابراهیمی ( یهودیت و مسیحیت و اسلام ) یکی آفرینش شش روزه جهان و دیگری خلق بابا آدم و ننه حوا را پشت سر رها نماید ( و نمائیم ) تا بتواند و بتوانیم از نو و این بار به روش علمی در این زمینه ها بیندیشد و بیندیشیم. این دو داستان نقش دو قفل سنگین را بازی میکنند که بر روی در های قوای ادراکی فهم و عقل پیروان این سه دین بخصوص در سطوح پیشوائی و مرجعیت تقلید طوری زده شده اند که با هیچ کلید معمولی و یک پارا یا فراکلید ( فراقلیت ) ویژه غیر قابل بازکردن و گشودن و افتتاح اند، مگر اینکه یک معجزه آسمانی نو، عام و جهانشمول روی دهد و آنهم نه از نوع معجزه های موسائی و ایسائی و محمّدی که در عمل و بطور واقعی اتفاق نیفتاده اند.
ز بند و کمند عشق تو ای یار هیچ امید رهایی و رستگاری نیست/ کَی توانند گریزند مخلوقات زین داغ نهاده بر سر و دل و دست/
با خیال راحت و آسوده و آرامش خاطر می توانیم یقین داشته و مطمئن باشیم که این گیتی یا کیهان و یا این جهان ( هر کدام از آنها ) سرا ی جاودانه ما انسان ها می باشد بهمراه بقیه موجودات زنده و غیر زنده.
به زبان ساده، علت �وجود بخشِ� معلول است و معلول هستیِ خود را از علت می گیرد. و معلول در نتیجۀ علت به وجود می آید. مثلا در جملۀ �باد وزید و شاخه های درخت تکان خورد� وزیدنِ باد �علت� و تکان خوردن شاخه های درخت �معلول� است
پیوند میان انگیختار و انگیخته.
علیت یعنی علت
مثال هرچیزی علتی دارد مانند باران ، از بخار اب وبا برخورد ابرها می بارد
مثال هرچیزی علتی دارد مانند باران ، از بخار اب وبا برخورد ابرها می بارد
" بُنابَر"
واژه بُنابر آمیزه ای از: بُن و بَر = علت و معلول
در گفتمان فلسفی می توان از نوواژه بُنابر به جای علیت بهره برد؛
فرنود بنابر = برهان علیت
واژه بُنابر آمیزه ای از: بُن و بَر = علت و معلول
در گفتمان فلسفی می توان از نوواژه بُنابر به جای علیت بهره برد؛
فرنود بنابر = برهان علیت
به قول هگل اگر زنجیره علت و معلول را مثل پیشینیان بصورت یک خط مستقیم در نظر بگیریم ، آنگاه در طول آن بسوی زمان گذشته و آینده هرگز نمی توانیم اولین و آخرین حلقه آنرا بطور دقیق و حقیقی و واقعی تعیین نمائیم.
... [مشاهده متن کامل]
... [مشاهده متن کامل]
اما اگر آنرا به شکل دایره در نظر بگیرم ، آنگاه حلقه اول و آخر آن روی هم قرار می گیرند و به یک حلقه واحد و یگانه تبدیل می شوند، هرچه که میخواهد باشد. هر کدام از حلقه های آن بطور همزمان و کامل و در عین واحد هم معلول حلقه قبلی و هم علت حلقه بعدی خواهند بود. در حال حاضر کلیه حلقه های قبلی وجود ندارند بلکه پشت سر هم و هرکدام به ترتیب و نوبه خاص و ویژه از طریق جهش کوانتمی تحول یافته و تبدیل شده و به حلقه فعلی منجر گردیده اند، یعنی واقعیت عینی و بطور کلی طبیعت و کیهان. همچنین در حال حاضر حلقه های بعدی وجود ندارند بلکه پشت سر هم و هرکدام به ترتیب و نوبه خاص و ویژه خویش از راه جهش های کوانتمیِ همین حلقه فعلی ایجاد یا آفریده خواهند گردید و پس از یک دور کامل روی محیط دایره ، حرکت بعدی در مداری برتر و کمال یافته تر از مدار فعلی دو باره از نو آغار خواهد گردید و هدف نهایی این حرکت تکاملی و دایره وار رسیدن به سطح کمال ایده آل خوبی و زیبایی اولیه قبل از آغاز حرکت می باشد. پیشنهاد منطقی و عقلانی هگل در این زمینه قابل پذیرش می باشد، اما این حرکت چرخشی و متافیزیکی در محتوای یک جهان قدیمی و غیر حادث و باز و بیکران از نوع جهان ارسطویی مطلقا محال و غیر ممکن می باشد بلکه فقط در محتوای هرکدام از کیهان ها یا جهان های متناهی و موازی و مساوی و بیشمار با محیط های مطلقا مسدود و نفوذ ناپذیر. این حرکت سوار بر امواج نوسانات متوالی باز و بسته شدن یا انبساط و انقباض محتوای کیهان یا جهان ها و از راه و طریق وقوع مه بانگ های متوالی امکانپذیر و مقدور و میّسر می باشد و نه از راه و روش و طریقی دیگر. منشاء و مبداء و سرچشمه این رودخانه عظیم و فراگیر کیهانی، نظام احسن و اشرف آفرینش مبداء بوده و بازگشت آن در معاد به همان سامان یا نظام خواهد بود و برخورداری مجدد موجودات زنده و مفید و تک تک افراد انسانی از همان زندگی بهشتی در سطح کمال ایده آل خوبی و زیبایی قبل از آغار سفر.
برای واژه علیت چندین برابر هست
چیم ، چرایی. بون. نونشت. بهانه. واهانگ، بیخ ، میباشد
چیم ، چرایی. بون. نونشت. بهانه. واهانگ، بیخ ، میباشد