عقیم گذاردن


    to render abortive
    to paralyze

مترادف ها

thwart (فعل)
خنثی نمودن، خنثی کردن، مخالفت کردن با، عقیم گذاردن، بی نتیجه گذاردن، حائل کردن، در سرتاسر ادامه دادن یا کشیدن

frustrate (فعل)
باطل کردن، خنثی نمودن، خنثی کردن، عقیم کردن، مختل کردن، نا امید کردن، عقیم گذاردن، هیچ کردن، فکر کسی را خراب کردن

narrow down (فعل)
عقیم کردن، عقیم گذاردن

پیشنهاد کاربران

بپرس