عَقیم: وَیَجْعَلُ مَنْ یَشَاءُ عَقِیمًا، عقیم به ناباروری ذاتی گویند. مثال دختری که عادت ماهیانه نمی شود یا تخمک ندارد عقیم است.
اَخته
قسر. [ ق ِ س ِ ] ( ص ) بی حاصل. نازا. عقیم. عاقر. سترون.
نازاد. ( ص مرکب ) عقیم . بی بار و بر. ( ناظم الاطباء ) . نازا. نازاینده . سترون . عقیم : گاو نازاد گشت زاینده آب در جویها فزاینده . نظامی .
بی زه ؛ بی بر و عقیم و بی بار. ( ناظم الاطباء ) .
عقیم از ماده عقم ( بر وزن بخل و همچنین بر وزن فهم ) در اصل به معنی خشکی و یبوست است که مانع از قبول اثر می شود ، و زنان عقیم به زنانی می گویند که رحم آنها آمادگی برای پذیرش نطفه مرد و پرورش فرزند ندارد
... [مشاهده متن کامل] ، بادهای عقیم را از این جهت عقیم می گویند که قادر بر پیوند ابرهای باران زا نیست ، و روز عقیم به روزی گفته می شود که سرور و شادی در آن نباشد ، و اینکه از روز قیامت به عنوان یوم عقیم یاد شده به خاطر آن است که روزی بعد از آن نیست که بتوانند به جبران گذشته بپردازند
از منظر حقوق کیفری:
جرم عقیم یعنی جرمی که مرتکب تمام مراحل لازم برای ارتکاب جرم را پشت سر گذاشته منتها به نتیجه مقصود خود نرسد و علت به نتیجه نرسیدن نقص در خود مرتکب است. مثل اینکه مرتکب تیر را شلیک کند اما به علت عدم مهارت در نشانه گیری به شخص موردنظر برخورد نکند.
نازا، سترون
سترون
نازا
هر ضربی که فاقد شرایط انتاج باشد.
اجاق کور
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٢)