عقیم

/~aqim/

    effete
    abortive
    barren
    unproductive
    asexual
    fruitless
    infertile
    sterile
    unfruitful
    vain

فارسی به انگلیسی

عقیم بودن
barrennees, effeteness

عقیم سازی
emasculation

عقیم سازی مرد
vasectomy

عقیم شدگی
sterlity

عقیم گذاردن
to render abortive, to paralyze

عقیم گذاشتن
foil, frustrate, spike, sink

عقیم ماندن
to come to nought

عقیم کردن
inactivate, sterilize

عقیم کردن جانور ماده
spay

عقیم کردن مرد
emasculate

مترادف ها

abortive (صفت)
بی ثمر، عقیم، مسقط، رشد نکرده، بی نتیجه، خنثی

fruitless (صفت)
بی ثمر، عقیم، خنثی، بی میوه

barren (صفت)
بی ثمر، عقیم، خنثی، خشک، نازا، بی حاصل، سترون، تهی

sterile (صفت)
عقیم، بایر، نازا، سترون، بی بار، بی حصل

unproductive (صفت)
عقیم

childless (صفت)
عقیم

vain (صفت)
عقیم، پوچ، خود بین، تهی، بیهوده، عاطل، ناچیز، بی فایده، باطل، جزیی، عبث

پیشنهاد کاربران

اَخته
قسر. [ ق ِ س ِ ] ( ص ) بی حاصل. نازا. عقیم. عاقر. سترون.
نازاد. ( ص مرکب ) عقیم . بی بار و بر. ( ناظم الاطباء ) . نازا. نازاینده . سترون . عقیم : گاو نازاد گشت زاینده آب در جویها فزاینده . نظامی .
بی زه ؛ بی بر و عقیم و بی بار. ( ناظم الاطباء ) .
عقیم از ماده عقم ( بر وزن بخل و همچنین بر وزن فهم ) در اصل به معنی خشکی و یبوست است که مانع از قبول اثر می شود ، و زنان عقیم به زنانی می گویند که رحم آنها آمادگی برای پذیرش نطفه مرد و پرورش فرزند ندارد
...
[مشاهده متن کامل]
، بادهای عقیم را از این جهت عقیم می گویند که قادر بر پیوند ابرهای باران زا نیست ، و روز عقیم به روزی گفته می شود که سرور و شادی در آن نباشد ، و اینکه از روز قیامت به عنوان یوم عقیم یاد شده به خاطر آن است که روزی بعد از آن نیست که بتوانند به جبران گذشته بپردازند

از منظر حقوق کیفری:
جرم عقیم یعنی جرمی که مرتکب تمام مراحل لازم برای ارتکاب جرم را پشت سر گذاشته منتها به نتیجه مقصود خود نرسد و علت به نتیجه نرسیدن نقص در خود مرتکب است. مثل اینکه مرتکب تیر را شلیک کند اما به علت عدم مهارت در نشانه گیری به شخص موردنظر برخورد نکند.
نازا، سترون
سترون
نازا
هر ضربی که فاقد شرایط انتاج باشد.
اجاق کور
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)

بپرس