عقرب

/~aqrab/

    scorpion
    scorpio
    old name for aban

فارسی به انگلیسی

عقرب کژدم
scorpion

مترادف ها

scorpion (اسم)
برج عقرب، عقرب، کژدم

پیشنهاد کاربران

در پارسی میانه: گاژدوم
در پارسی نو: کژدم
چه کسی گفته عقرب عربی ست؟؟؟؟
عقرب ایرانیه و ریشه یابی آن هم انجام شده اما منتشرش نکردم
فقط دوست خوبمون ariu یه اشاره ریزی داشتند که بعد ها کامل آنرا خواهم گفت
عقرب =همتای این کلمه درزبان لکی //کولاژدم //است .
کول =شانه ، کتف ، پشت
آژ=آیج ؛آیژ؛آژ. که درزبان لکی به معنای انداختن است
دم =که به معنای دم ودنباله ای که برخی از جانوران دارند. می باشد .
وکولاژدم =جانداری که دم خودرا روی پشتش می اندازد .
در گویش شهرستان بهاباد، عقرب را عغرب هم گویند. ( بر همان وزن عقرب )
عقرب: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست:
آلین ālin ( سنسکریت )
نیربه nirbe ( سغدی: نیرذبه nirżbe )
کژدم ( دری )
گادین ( لری بختیاری )
واژه عقرب
معادل ابجد 372
تعداد حروف 4
تلفظ 'aqrab
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم ) [عربی]
مختصات ( عَ قْ رَ ) [ ع . ] ( اِ. )
آواشناسی 'aqrab
الگوی تکیه WS
شمارگان هجا 2
منبع لغت نامه دهخدا
...
[مشاهده متن کامل]

فرهنگ فارسی عمید
فرهنگ فارسی معین
فرهنگ واژه های سره
فرهنگ فارسی هوشیار
واژگان مترادف و متضاد

عقرب فیلمی به کارگردانی گروه کارگردانان و نویسندگی ناصر شاملو ساختهٔ سال ۱۳۷۵ است. در این فیلم نام بهروز افخمی به عنوان مشاوره کارگردان آمده است.
قاچاقچیان مواد مخدر و اسلحه در منطقهٔ بلوچستان از طریق یکی از سران خود از سرهنگ منصور یکه تاز می خواهد در مقابل دریافت مبلغ هنگفتی دلار اجازه عبور محمولهٔ آن ها را از منطقه بدهد، سرهنگ یکه تاز قبول می کند و بعد از دریافت پول ها، روز موعود با تمام قوا به کاروان قاچاق حمله می کند و آنان را دستگیر می کند…
...
[مشاهده متن کامل]

• جمشید هاشم پور
• آتیلا پسیانی
• حسن رضایی
• شهرام زرگر
• مینا فرامرزی
• محمد صالح علا
• کاظم هژیرآزاد
• هوشنگ دیبائیان
• طیب شرافتی
• رفیع مددکار
• رضا مرادیان
• محمد ذکریا
• ابراهیم عزت خواه
• حسین چرمچی
• محمد آهنگرانی
• مراد یوسفی
• محمد عادلی
• مرتضی مرادی
• انوشیروان نعیمی
• عباس حمیدی
• عبدالحمید تانلی
• علی عبادتی
• فرناز فتحی
• محمد حیدری
• کریم مرائی
• غلامرضا حسین زاده
• صفر صلاحلو
• حسین میرزایی
• اکبر رشیدیان
• عزت اله رستمی
• محسن عابدی
• یعقوب راستی

عقرب
منابع• https://fa.wikipedia.org/wiki/عقرب_(فیلم_۱۳۷۵)
خویش خیش است:العقارب عقارب.
عقرب به پارسی گَژدم یا کَژدم ( کَجدم )
ام ساهر. [ اُم ْ م ِ هَِ ] ( ع اِ مرکب ) عقرب. ( المرصع ) ( المنجد ) . کژدم. ( مهذب الاسماء ) . وجه تسمیه آن است که بیشتر شبها دیده می شود. ( المرصع ) .
عقرب به زبان سنگسری
گِریزی دمgryz dom
عقرب به زبان سنگسری
کّژدم kez dom
فارسی عقرب کِرَب همون که تو انگلیسی به خرچنگ میگن چون ریشه پوتاشون از یه جاست و از فارسی گرفته شده بیشتر پاژه هایی که عربی میدونن فارسیه اما عرب دست توش آوردن
در مناطقی از شازند ( دُم دِ کول ) گفته میشود
🦂 گزدُم
پارسی پهلوی: گزدُم
پارسی نوین: کژدم
زبان اربی: العقرب
اسپانیایی: alacr�n
انگلیسی: scorpion
نام �کژدم� یا �گزدم� از دو بخش �گز� و �دُم� ساخته شده و به معنی حشره ای است که با دمش شکار را می گزد. این حشره ویژه سرزمین های گرمسیر است و در اروپا وجود نداشت و نامش از زبان پارسی وارد زبان های دیگر شد.
...
[مشاهده متن کامل]

واژه اربی �عقرب� و واژه های انگلیسی crab ( خرچنگ ) و scorpion ( کژدم ) نیز همگی از ریشه پارسی �کَر� یا �کریتن� به معنی �بریدن� گرفته شده اند که اشاره به انبرهای برنده کژدم و خرچنگ دارد.

خمدم، چمدم
کوردی کلهری:کولاژدَم
در لری بختیاری
عقرب: گَژْدین
عقرب بزرگ ( معمولاً سیاه رنگ ) : گادین
عقرب تازی است
و میشود کژدم و دومرکول که طبق گفته دهخدا کردی است
ولی فارسها هم میگویند کژدم
لری هم به دلیل نفوذ زبان کردی در لری میکوییند دومرکول
عقرب عربیه
ایرانیش ک هردوتاش کردی هستش میشه. . . . دُمِرکول. . . وگژدم. . .
و بهتره بجای عقرب از این واژه ها استفاده کنیم . . . مرسی🌹
کژدم. . .
دوماره کول
کژدم
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٣)