عقده

/~oqde/

    knot
    node
    problem
    difficulty
    ganglion
    lump in the throat
    lump(in ones throat)
    difficultyimpediment
    obligation
    pressure

فارسی به انگلیسی

عقده ادیپوس
oedipus complex

عقده الکترا
electra complex

عقده حقارت
inferiority complex

عقده دل گشادن
to get a thing off ones chest

عقده گشا
resolver of difficulties, resolving difficulties

عقده کهتری
inferiority complex

مترادف ها

knot (اسم)
خفت، عقد، منگوله، گره، عقده، مشکل، غده، برکمدگی، دژپیه، چیز سفت یا غلنبه، گره دریایی

complex (اسم)
مجموع، مجموعه، هم تافت، عقده، گروهه، اچار

difficulty (اسم)
سختی، مشقت، محظور، اشکال، عقده، مشکل، مضیقه، دشواری، زحمت، گرفتگیری، مخمصه

nodule (اسم)
بر امدگی، کلوخه، عقده، وابستگی به گره، قلنبه کوچک

پیشنهاد کاربران

بعضشان عُقده دارند نه عَقیده.
عَقَدَهُ: تنابیدش کرد. با تناب مُحکمش کرد. . .
عَقَّدَهُ: پیچیدش کرد. . .
عَقِدها: باهاش عقد ازدواج بست. . .
عُقَد: گره ها. مُشکل ها. . .
عُقُود جمع عَقد : صد سال - قرارداد. . .
. . .
. . .
واژه عقده
معادل ابجد 179
تعداد حروف 4
تلفظ 'oqde
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم ) [عربی: عقدَة، جمع: عُقَد]
مختصات ( ? ( عقده گشا ( ~ . گُ ) [ ع - فا. ]
آواشناسی 'oqde
الگوی تکیه WS
...
[مشاهده متن کامل]

شمارگان هجا 2
منبع لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی عمید
فرهنگ فارسی معین
فرهنگ فارسی هوشیار

پارسی سره
. . . . . . . . . . . . . . . . . . .
عُقده / Complex:
*رَوان گِرِه Ravān - Gereh
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
عقده ای:
...
[مشاهده متن کامل]

*کینه ای
*‏کینه توز
*‏کینه وَرز
*‏تلخ رَوان
*‏تُرش رَوان
*تلخ کام
*‏تُرش کام
*‏دُژرَوان
*‏دُش رَوان
. . . . . . . . . . . . .
. . . . . . . . . . . . .
بیشتر هم می شود واژه ساخت.
اگر کمی پویا و کوشا باشیم، زبان پارسی نوین را بسیار توانمند خواهیم یافت.

جایگزین نادرست Complex در روانشناسی مدرن ، در بیشتر زبان ها همین واژه را بکار می برند ولی در زبان فارسی ، بجای واژه درست و هم خانواده زبان فارسی ، واژه ریشخند آمیز عربی عقده رو بکار می برند ، چرا بجای واژه بیگانه و ریشخند آمیز عربی ؛ واژه complex رو بکار نبریم؟!!!!
روانی
گره ، مشکل ، فشار ، سختی
غم و دلخوری که از موضوعی به انسان دست می دهد مثلا کسی بی ادبی می کند و نتیجه ی آن به شکل عقده در انسان می ماند برای درمان آن بهترین کار داشتن گذشت و بخشش است. موفق باشید ان شاءالله
داشتن کمبود
کینه
عقده =گره
استحکام
خودکم بینی
مشکلات روانی
برابر پارسی عقده , , واژه ی دُژَک است
کمبود

سرکوفت
رشکاویزی_حسداویزی
کمبود
برابر فارسی این واژه کمبود است
فلانی عقده است
فلانی کمبود دارد

داشتن دلهورگی در مورد شخصی یا عقده داشتن.
عُقده -
گره، پیچ، چین و شکن، پیوند - غده سرطانی - خفگی، گلو گرفتگی - حرص، حسادت، رَشک، تنگ چشمی، دیده تنگ، بَخیل، غِبطه!
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢١)

بپرس