عَقد : قول دادن
واژه عقد
معادل ابجد 174
تعداد حروف 3
تلفظ 'oqad
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم ) [عربی]
مختصات ( عَ قْ ) [ ع . ]
آواشناسی 'aqd
الگوی تکیه S
شمارگان هجا 1
منبع لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی عمید
فرهنگ فارسی معین
فرهنگ فارسی هوشیار
درست است، یکی از بزرگان گبت بیش از هفتاد درصد عربی ، ایرانی است ( در برابر آنچه که پنداشته می شود ) عقد و عقیده و عقود و عقده . . . همه ریشه ایرانی دارند
عقد ( پیوگ/عروس ) =کاوین بستن و کابین بستن
آقا ما دنبال معنی عِقد هستیم ولی فقط معنی عَقد میاد چرا؟
بگرفت و ببرد باز آورد
عقد گوهر ز درج راز آمد
عُقَد = جمع عقده = اعتقادات
عُقَد = جمع عقده = استحکامات
گردن بند, مخنقه
پیمان
عقد :[اصطلاح ملک و مسکن] عبارت است از این که یک یا چند نفر در مقابل یک یا چند نفر دیگر تعهد بر امری نمایند و مورد قبول آن ها باشد. ( ماده ۱۸۳ قانون مدنی )
گردن بند / گردن آویز
لغت پارسی ایرانی ئوخت شکل اسلی لغت اربیشده ی عقد است که باید آنرا اَغد نوشت در ارمنستان به شکل ուխտ ukht و به مانای عهد پیمان covenant vow promise oath agreement به کار میرود. لغت اوستایی اوخت uxti به
... [مشاهده متن کامل] مانای گفت word, speech شکل اولیه لغت عقد است که در سنسکریت उक्ति ukti خوانده میشود. بدینسان روشن میشود که واژگان اربی عاقد و عقود جعلی هستند.
رشته مروارید
پیمان ازدواج بستن قرار داد زناشویی را منعقد کردن .
گردنبند
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٥)