عقبه

/~aqab/

    continuation
    follow up
    consequence

فارسی به انگلیسی

عقبه سپاه
rear, rear guard

مترادف ها

sequence (اسم)
تابعیت، دنباله، ترتیب، رشته، تسلسل، نتیجه، توالی، عقبه، ترادف، پی رفت

sequel (اسم)
پشت، انجام، دنباله، پشت بند، پایان، نتیجه، عاقبت، عقبه

پیشنهاد کاربران

عقبه ( به لاتین: Aqabah ) یک روستا در دولت فلسطین است که در استان طوباس واقع شده است. عقبه ۳۰۰ نفر جمعیت دارد.
عقبهعقبه
منابع• https://fa.wikipedia.org/wiki/عقبه_(فلسطین)
فلان میگوید: جمهوری اسلامی ۱۳۰ سال عقبه دارد، افاده این جمله پشتوانه است یا پیشینه ویا سلسله. به جواب آقای بزرگمهر.
پشتوانه، پشتیبان
برابرهای یاد شده در بالا ( دربرگیرنده ی آنجه آقایان بهابادی و کاظم یادآور شده اند ) شاید در گذشته ای دورتر در زبان پارسی کاربرد داشته اند؛ ولی برای دوره ای نزدیک تر نارسا و گاه نادرستند. بهترین برابر پارسی آن، واژه ی � پشتوانه� و در کنار آن �پشتیبان� است. نمونه:
...
[مشاهده متن کامل]

�. . . برای جنگ، او نه اسلحه دارد؛ نه بودجه و نه عقبه [پشتوانه، پشتیبان] سازمان یافته�.

عَقَبِه:گذشته، سابقه، دیرینه.
عبارت ( فلانی از عقبه، عقبه ) یعنی عقبه و سابقه ی شایانی ندارد عقبه آخری در پرانتز به معنای عقب هست و دنبال هست، می باشد.
پیشینه

بپرس