عقب کشیدن


    shrink
    withdraw
    to draw back
    to withdraw
    to retreat to finch

فارسی به انگلیسی

عقب کشیدن از ترس
cringe

عقب کشیدن از سرما
cringe

عقب کشیدن پشتی
recline

عقب کشیدن خود
wince

عقب کشیدن خود از شدت ترس
flinch

عقب کشیدن خود از شدت درد
flinch

مترادف ها

retract (فعل)
جمع شدن، عقب کشیدن، تو رفتن

draw back (فعل)
پس زدن، عقب کشیدن

withdraw (فعل)
صرف نظر کردن، با تعظیم خارج شدن، کنار کشیدن، عقب کشیدن، عقب زدن، عقب نشستن، باز گرفتن، بازگیری کردن

recede (فعل)
کنار کشیدن، عقب کشیدن، دور شدن، پس رفتن، بعقب سرازیر شدن

roll back (فعل)
عقب کشیدن

set back (فعل)
پس زدن، عقب کشیدن

پیشنهاد کاربران

pull something out of someone or something
قدم باز پس گرفتن
عقب نشینی کردن عقب رفتن

بپرس