عقب کشیدن از ترسcringeعقب کشیدن از سرماcringeعقب کشیدن پشتیreclineعقب کشیدن خودwinceعقب کشیدن خود از شدت ترسflinchعقب کشیدن خود از شدت دردflinch
retract (فعل)جمع شدن، عقب کشیدن، تو رفتنdraw back (فعل)پس زدن، عقب کشیدنwithdraw (فعل)صرف نظر کردن، با تعظیم خارج شدن، کنار کشیدن، عقب کشیدن، عقب زدن، عقب نشستن، باز گرفتن، بازگیری کردنrecede (فعل)کنار کشیدن، عقب کشیدن، دور شدن، پس رفتن، بعقب سرازیر شدنroll back (فعل)عقب کشیدنset back (فعل)پس زدن، عقب کشیدن