گریز، روزنه، دریچه، کج بیل، عقب نشینی، سطل ذغال، جا ذغالی، گام تند
recess(اسم)
کنار، تعطیل موقتی، گوشه، تنفس، پس زنی، باز گشت، طاقچه، تو رفتگی، فترت، تو رفتگی در دیوار، عقب نشینی، دوره فترت
retreat(اسم)
کناره گیری، گوشه عزلت، انزوا، عقب نشینی
پیشنهاد کاربران
پس کشیدن
be in a retreat By 1914 the much - diminished Ottoman Empire no longer ruled North Africa or Hungary or most of southeastern Europe. It had been in a retreat since the eighteenth century that finally looked like a rout.
پس نشینی
pull something out of someone or something
تن بازپس دادن ؛ در عبارت زیر از تاریخ بیهقی بمعنی عقب نشینی آمده است : احمد مثال داد پیادگان خویش را، و با ایشان نهاده بود تا، تن بازپس دادند و خوش خوش بازمی گشتند. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 436 ) .
قدم باز پس گرفتن عقب نشینی کردن عقب رفتن
بازگشت. به نظر من پیشنهاد میدم که جواب سوال عقب نشینی یعنی بازگشت.