عقب نشینی

/~aqabneSini/

    retreat
    evacuation
    pullback
    pullout
    recession
    recoil
    setback
    withdrawal

فارسی به انگلیسی

عقب نشینی نامنظم
rout

عقب نشینی کردن
retreat, withdraw, retire, to retreat

مترادف ها

scuttle (اسم)
گریز، روزنه، دریچه، کج بیل، عقب نشینی، سطل ذغال، جا ذغالی، گام تند

recess (اسم)
کنار، تعطیل موقتی، گوشه، تنفس، پس زنی، باز گشت، طاقچه، تو رفتگی، فترت، تو رفتگی در دیوار، عقب نشینی، دوره فترت

retreat (اسم)
کناره گیری، گوشه عزلت، انزوا، عقب نشینی

پیشنهاد کاربران

پس نشینی
pull something out of someone or something
تن بازپس دادن ؛ در عبارت زیر از تاریخ بیهقی بمعنی عقب نشینی آمده است : احمد مثال داد پیادگان خویش را، و با ایشان نهاده بود تا، تن بازپس دادند و خوش خوش بازمی گشتند. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 436 ) .
قدم باز پس گرفتن
عقب نشینی کردن عقب رفتن
بازگشت.
به نظر من پیشنهاد میدم که جواب سوال عقب نشینی یعنی بازگشت.
پسروی

بپرس