عقب مانده

/~aqabmAnde/

    backward

مترادف ها

laggard (صفت)
عقب مانده

behindhand (صفت)
کهنه، عقب مانده، بی خبر از رسوم، مادون، دغل

lagging (صفت)
عقب مانده، کند، اهسته

lagged (صفت)
عقب مانده، عقب افتاده

benighted (صفت)
تاریک، عقب مانده، گرفتار تاریکی جهل، شب زده، عقب افتاده

straggling (صفت)
عقب مانده، عقب افتاده

پیشنهاد کاربران

مث شتر پس چریده
لهجه و گویش تهرانی
عدم ترقی، وامانده، عقب گرد
retard
Primitive، Medieval قرون وسطایی
Primitive opinions
عقاید عقب افتاده و قرون وسطایی

بپرس