عقب افتاده

/~aqaboftAde/

    arreared
    underdeveloped
    lagging behind
    retarded
    hindered form progress
    backward
    outstanding
    backwarded
    backrent
    backwater
    belated
    delinquent
    feebleminded
    overdue
    wallydrag

فارسی به انگلیسی

عقب افتاده از نظر هوشی
retard

عقب افتاده جسمی و فکری
cretin

عقب افتاده فکری
retarded

مترادف ها

lagged (صفت)
عقب مانده، عقب افتاده

benighted (صفت)
تاریک، عقب مانده، گرفتار تاریکی جهل، شب زده، عقب افتاده

straggling (صفت)
عقب مانده، عقب افتاده

retarded (صفت)
عقب افتاده

underdeveloped (صفت)
عقب افتاده، رشد کافی نیافته، کم پیشرفت

straggled (صفت)
عقب افتاده

distanced (صفت)
عقب افتاده

late-blooming (صفت)
عقب افتاده

پیشنهاد کاربران

Mentally retarded
معنی اصطلاحات عامیانه و امروزی - > قُزمیت
عقب افتاده
عقب مانده به معنای میلاد دهقانی است ( فرهنگ لغت دهخدا )

بپرس