واپس
واژه عقب
معادل ابجد 172
تعداد حروف 3
تلفظ 'aqab
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم ) [عربی: عَقِب، جمع: اَعقاب]
مختصات ( عَ قِ یا قَ ) [ ع . ]
آواشناسی 'aqab
الگوی تکیه WS
شمارگان هجا 2
منبع فرهنگ فارسی معین
تَه
عقب عبری هست
= پس، خلف
≠ پیش، جلو، قدام
دُما.
به کُردی دویا میگن. فکر کنم به زبون لَکی دُما میگن.
مقابل جلو و پیش
واپس
نمونه:
اگر از آن سو راهی برای گامی به واپس نهادن نیست از این سو نیز هر گامی به واپس، فرورفتن هرچه بیش تر در مرداب پدید آمده است.
برگرفته از یادداشتی در پیوند زیر:
اگر از آن سو راهی برای گامی به واپس نهادن نیست از این سو نیز هر گامی به واپس، فرورفتن هرچه بیش تر در مرداب پدید آمده است.
... [مشاهده متن کامل]
نمونه هایی دیگر با سود بردن از آمیخته واژه ی �واپس�
واپس نشینی / واپس نشستن:
. . . و این، تنها نخستین گام بایسته برای تاراندن آن جانوران هار و به واپس نشینی واداشتن شان بود.
برگرفته از یادداشتی در پیوند زیر:
https://www. behzadbozorgmehr. com/2017/10/blog - post_36. html
واپس سپاری / واپس سپردن:
بحث با توجیه کن، حجت میار آنچ من بسپردمت، واپس سپار
گفت پیغمبر که دستت هر چه برد بایدش در عاقبت واپس سپرد
�مثنوی معنوی�، مولانا جلال الدین محمد بلخی رومی
برگرفته از یادداشتی در پیوند زیر:
https://www. behzadbozorgmehr. com/2016/02/blog - post_94. html
واپس راندن:
. . . سپس با تار و مار کردن و شکافتن چندین پیشانی و به واپس راندن شان پی گرفته شد
برگرفته از یادداشتی در پیوند زیر:
https://www. behzadbozorgmehr. com/2022/01/blog - post_27. html
گام به واپس نهادن / گام به واپس برداشتن:
هر گامی به واپس نهادن یا گرفتارِ موش و گربه بازیِ �یانکی� ها شدن، پیامدهایی مرگبار برای مردم آن کشور و جهان دربرخواهد داشت.
برگرفته از یادداشتی در پیوند زیر:
https://www. behzadbozorgmehr. com/2022/01/blog - post_27. html
واپسگرایی ( ارتجاع )
عقب ( بر وزن کدر ) به معنی پاشنه پا است .
بعضی ها از دنیا عقب اند ؛ بعضى ها هم از عقب یک دنیایند.
( ناپلیون بناپارت )
بعضی ها از دنیا عقب اند ؛ بعضی ها هم از عقب یک
دنیا یند. ( ناپلیون بناپارت )
یشت
عقب
پُشت ، پِی ، تَه ، فَر
تَعقیب = پِی گَردی ، پُشت رَوی ( پُش رَوی )
عاقبت = تَه رِسی ، سَرانجام ، فَرانجام، پِی آمد
عقوبت = پِی آیی ، پُشت آیی
عَواقب = پِی آمد ها
عقب به ترکی: دال ، دالی ، گئری
در گویش شهرستان بهاباد:
عقب بودن :عقب افتادن، دنبال بودن.
عقب ماندن:عقب افتادن، دنبال ماندن، جا ماندن،
مثال، آغا میشه جمله دیکته را تکرار کنید من عقب موندم.
عقب ماندن # جا ماندن
میترسم از بچه ها عقب بیفتم # می ترسم از بچه ها جا بمانم
به زبان کردی
دواوه
این واژه اربی است و پارسی آن اینهاست:
فُراک forãk، فَراک farãk، واپس vãpas ( پارسی دری )
پَکات pakãt ( اوستایی: پَسکات )
پَرانْس parãns، پَرانْش parãnŝ ( اوستایی )
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٨)