عَلَقْ، عَلَقه، عُلْقه، علاقه، تَعَلُّق، مُعَلَّق، تلاقی، ملاقات، عِقال، عقل، قلعه، قِلاع، عَلقمه،
عَلَقْ؛ هر چیز چسبنده و لیز و لَزِج با لِزجَت بالا و علاقه مند به چسبیدن به چیزی
عَلَقه؛ آب، سیال، یا خون قوام یافته با لزجت بالا و اصطلاحاً به هم بسته شده و در عین حال متعلق به یک فضا یا محصور و محفوظ در یک قلعه.
... [مشاهده متن کامل]
عِقال؛ ابزاری برای ایجاد محدوده. در فرهنگ عرب، بَند و طنابی که به پای چهارپایان بسته شود تا از یک محدوده بیشتر حرکت نکند. رَسَن یا ریسمان ریسیده شده که بدان ساق شتر بندند و یا پای دیگر ستوران بندند.
عقل؛ قدرت و قُوّه یِ تشخیص حدود، و کنترل علائق. وسیله تشخیص علت و معلول ها جهت تعالی یافتن.
عَلْقَمه؛ با توجه ذات حرف ( م ) در انتهای کلمه، یک فضای مورد علاقه و در عین حال به هم آمده و مهار شده و تحت کنترل و یک فضای دارای جریان پویا و تحت حفاظت محاسبه شده و هدفمند و معقول.
نهر علقمه یک نهر دست ساخته بشر است. این نهر توسط پدربزرگ ابن علقمی، آخرین وزیر عباسیان، در کنار رود فرات حفر شده است. و در فرهنگ شیعیان از آن جهت به تلخی از این نهر یاد می شود که عباس بن علی در کنار این نهر به شهادت رسیده است.
عَلَقْ؛ هر چیز چسبنده و لیز و لَزِج با لِزجَت بالا و علاقه مند به چسبیدن به چیزی
عَلَقه؛ آب، سیال، یا خون قوام یافته با لزجت بالا و اصطلاحاً به هم بسته شده و در عین حال متعلق به یک فضا یا محصور و محفوظ در یک قلعه.
... [مشاهده متن کامل]
عِقال؛ ابزاری برای ایجاد محدوده. در فرهنگ عرب، بَند و طنابی که به پای چهارپایان بسته شود تا از یک محدوده بیشتر حرکت نکند. رَسَن یا ریسمان ریسیده شده که بدان ساق شتر بندند و یا پای دیگر ستوران بندند.
عقل؛ قدرت و قُوّه یِ تشخیص حدود، و کنترل علائق. وسیله تشخیص علت و معلول ها جهت تعالی یافتن.
عَلْقَمه؛ با توجه ذات حرف ( م ) در انتهای کلمه، یک فضای مورد علاقه و در عین حال به هم آمده و مهار شده و تحت کنترل و یک فضای دارای جریان پویا و تحت حفاظت محاسبه شده و هدفمند و معقول.
نهر علقمه یک نهر دست ساخته بشر است. این نهر توسط پدربزرگ ابن علقمی، آخرین وزیر عباسیان، در کنار رود فرات حفر شده است. و در فرهنگ شیعیان از آن جهت به تلخی از این نهر یاد می شود که عباس بن علی در کنار این نهر به شهادت رسیده است.
عقال ( عربی: عِقال ) یک وسیله جانبی است که برای نگه داشتن چفیه در سر جای خود به کار می رود.
عقال یک حلقه بافته شده از نخ یا لیف گیاهی است که اعراب در گذشته برای بستن زانوی شتر از آن استفاده می کردند و برای نگهداشتن چفیه بر روی سر قرار می دادند.
... [مشاهده متن کامل]
عقال جزو لباس رسمی مردان عرب در بسیاری از کشورهای عربی است و از پارچه های مخمل یا نخ های گرانقیمت نقره و طلا و سنگها و نگین های قیمتی همچون عقیق و فیروزه و یشم تزئین می شود. انواع مختلفی از عقال در امپراتوری عثمانی وجود داشته و بهترین نوع آن در شام و حجاز ساخته می شد.
امروزه هم در بسیاری از مناطق عرب نشین همچون سوریه عراق فلسطین اردن عربستان کویت و قطر و بحرین و امارات و ایران به خصوص در استان خوزستان بوشهر وهرمزگان نقاطی از ایلام از عقال در پوشش مردان استفاده می شود.
Agal ( accessory )
Band or string worn by men to secure a keffiyeh or headcloth
An agal ( Arabic: عِقَال, ʿiqāl: "bond" or "rope" ) , also spelled iqal, egal or igal, is an Arab men's accessory. It is a black cord, worn doubled, used to keep a ghutrah in place on the wearer's head. It is traditionally made of goat hair


عقال یک حلقه بافته شده از نخ یا لیف گیاهی است که اعراب در گذشته برای بستن زانوی شتر از آن استفاده می کردند و برای نگهداشتن چفیه بر روی سر قرار می دادند.
... [مشاهده متن کامل]
عقال جزو لباس رسمی مردان عرب در بسیاری از کشورهای عربی است و از پارچه های مخمل یا نخ های گرانقیمت نقره و طلا و سنگها و نگین های قیمتی همچون عقیق و فیروزه و یشم تزئین می شود. انواع مختلفی از عقال در امپراتوری عثمانی وجود داشته و بهترین نوع آن در شام و حجاز ساخته می شد.
امروزه هم در بسیاری از مناطق عرب نشین همچون سوریه عراق فلسطین اردن عربستان کویت و قطر و بحرین و امارات و ایران به خصوص در استان خوزستان بوشهر وهرمزگان نقاطی از ایلام از عقال در پوشش مردان استفاده می شود.
An agal ( Arabic: عِقَال, ʿiqāl: "bond" or "rope" ) , also spelled iqal, egal or igal, is an Arab men's accessory. It is a black cord, worn doubled, used to keep a ghutrah in place on the wearer's head. It is traditionally made of goat hair


۱ ) زانو بند شتر
۲ ) نوار سیاه که بالای کوفیه ببندند، نوارِ سر، نوارِ دور سر.
عِقَال؛ جمع: عُقُل
۳ ) زکات سالیانه شتر و گوسفند؛ جمع: عُقل، عُقَل
فرهنگ معاصر
عربی - فارسی
عبدالنبی قیمّ
۲ ) نوار سیاه که بالای کوفیه ببندند، نوارِ سر، نوارِ دور سر.
عِقَال؛ جمع: عُقُل
۳ ) زکات سالیانه شتر و گوسفند؛ جمع: عُقل، عُقَل
فرهنگ معاصر
عربی - فارسی
عبدالنبی قیمّ
کنایه از چیز کم ارزش: فعار علی حامی الحمی و هو فی الحمی اذا ضل فی البیدا عِقالُ بعیر
ننگ است بر کسی که نگهبان قرقگاه است و خود در آنجا است که عقال شتری در بیابان گم شود.
( ارشاد القلوب، ج۲، ص۳۴۷ )
این شعر به در پناه حضرت امیر بودن کسی اشاره دارد که در نجف به خاک سپرده می شود.
ننگ است بر کسی که نگهبان قرقگاه است و خود در آنجا است که عقال شتری در بیابان گم شود.
( ارشاد القلوب، ج۲، ص۳۴۷ )
این شعر به در پناه حضرت امیر بودن کسی اشاره دارد که در نجف به خاک سپرده می شود.