عقاب

/~oqAb/

    punishment
    requital
    eagle

فارسی به انگلیسی

عقاب چشم
hawk-eyed

عقاب شیر
griffin

عقاب طلایی
golden eagle

عقاب گر
bald eagle

عقاب مانند
aquiline

مترادف ها

eagle (اسم)
عقاب، شاهین قره قوش

پیشنهاد کاربران

دال
عقاب معرب واژه فارسی �اوگاب� می باشد به معنای در اوج بودن این واژه با واژه �اوکاب�در زبان سانسکریت هم ریشه می باشد.
عقاب در پرچم هخامنشیان نماد پادشاهی بوده است .
در پاسخ به پانترکهای وهم زده باید بگویم :
...
[مشاهده متن کامل]

1 - معنای ترکی این واژه کارتال می باشد.
2 - ترکها نیز از واژه فارسی شاهین استفاده می نمایند .
3 - واژه �قاب� واژه ایست فارسی .

قاپدی قاشدی ربود فرار کرد اوو قاپدی شکار را ربود اوقاپ رابینده شکار عوقاپ یا عقاب نوشته ذات کلمه را عوض نمی کند عقاب پیر قارتال از فعل قاریماق یعنی پیر شدن و خشن شدن قارتال عقاب
قاب چندین معنی داره تو ترکی حالا درمورد ریشه این کلمه مطمئن نیستم ولی میتونه اونو قاپ باشه
ام الهیثم. [ اُم ْ مُل ْ هََ ث َ ] ( ع اِ مرکب ) عقاب. ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ) . رجوع به هیثم شود.
ام الشوء. [اُم ْ مُش ْ ش َ ] ( ع اِ مرکب ) عقاب. ( ناظم الاطباء ) .
یا قاب عکس یعنی چارچوب عکس پس الکی واژه قاب رو به ربودن منی نکن بدی این سامانه همینه که هر دیدگاه نادرست آدم بی سوادی رو به همخوانی میزارن
آقای عبدالرضا با افسانه پردازی برای خودت و چسپوندن واژه ها فارسی به ترکی نمیتونی برای ترکی ارزش دست و پا کنی زبان ترکی زیر نگین فارسی بوده همیشه عقاب دستکاری شده واژه اُغاب هست یا اُگاب و فارسیه قاب هم
...
[مشاهده متن کامل]
تو ترکی به منی چارچوب نمونه همون واژه بشقاب یعنی چارچوبی که پیش دستته پس منی قاب در ترکی رو دگرگون نکن

eagle :عقاب 🦅🦅
واژه عقاب
معادل ابجد 173
تعداد حروف 4
تلفظ 'oqāb
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم ) معرب عقاب[پهلوی اُقاب ودر[سانسکریت اوکاب
مختصات ( اُ ) [ ق . ] ( اِ. )
آواشناسی 'oqAb
الگوی تکیه WS
...
[مشاهده متن کامل]

شمارگان هجا 2
منبع فرهنگ سانسکریت فارسی
فرهنگ کوچک زبان پهلوی
فرهنگ واژه های اوستا
این در ترکی استانبولی به عقاب تایتام گفت می شود در ترکی ترکمنی بورگوت در ترکی آذری عقاب هست ولی یک چیزی بگم در ترکی آذری واژگانی زیادی از پارسی هستند اگر پان ترکیسم ها ناراحت نمی شوند و سانسکریت اوکاب می شود

( Eagle ) : در زبان پهلوی برابرش هست:
( Humāy ) :هومآی.
( Dālman ) : دآلمَن.
( Āluh ) : آلوه.
عقاب کلمه ای تورکی است که از دو جزو اوو به معنی شکار و قاب یا قاپ به معنی ربودن گرفته شده که در کل رباینده شکار معنی می دهد و هر دو جز دارای فعل در تورکی می باشد اوولاماق شکار کردن قاپماق ربودن
عُقاب : اسم پرنده
عِقاب : مجازات
🧸 کلماتی کاربردی برای توصیف صدای حیوانات مختلف: 📢
❗️نکته: بعضی صداها در حیوانات مختلف مشترک است. . .
✅ سگ: bark / woof 🐶
✅ سگ ( در حین عصبانیت ) : growl 🐶
✅ توله سگ: yap 🐶
...
[مشاهده متن کامل]

✅ بز یا گوسفند: bleat 🐏
✅ پرنده یا میمون: chatter 🐧 🐒
✅ قورباغه: croak / ribbit 🐸
✅ مار: hiss 🐍
✅ گرگ یا سگ: howl / growl / bay 🐺
✅ گربه: meow / purr 🐈
✅ گاو: moo / low 🐄
✅ خوک: oink / grunt 🐖
✅ فیل: trumpet 🐘
✅ پرنده: chirp / tweet / twitter / sing 🕊
✅ اسب ( شیهه ) : neigh / whinny / nicker 🐎
✅ زنبور: buzz 🐝
✅ مرغ: cluck / cackle 🐔
✅ خروس: cock - a - doodle - doo / crow 🐓
✅ غاز: honk / quack 🪿
✅ اردک: quack 🦆
✅ موش: squeak 🐀
✅ عقاب: screech / scream 🦅
✅ جغد: hoot / screech 🦉
✅ خفاش: screech 🦇
✅ شیر، خرس، ببر: roar 🦁 🐅 🐻
✅ کلاغ: caw 🐦‍⬛️
✅ خر، گورخر، الاغ: bray 🦓
✅ شتر: grunt 🐪
✅ جیرجیرک: chirp / creak 🦗
✅ دلفین: click 🐬
✅ بوقلمون: gobble 🦃
✅ زرافه: bleat 🦒
✅ صدای هر جوجه پرنده: cheep 🐥
✅ شغال: howl
✅ کفتار: laugh / scream
✅ صدای هر حیوانِ نر بزرگ: bellow 🐋
✅ صدای هر حیوانی که از روی خشم باشه: snarl 😾
✅ صدای کشیدن هوا داخل بینی: sniff 😪
✅ صدای بیرون دادن هوا از داخل بینی: snort 😤

کَرشِفت، کَرشیپتَر - واژه اوستایی ( kăršiptar )
نام پرنده ای اساطیری -
گونه ای از شاهین ( عُقاب ) که دارای بال های سیاه و چَنگال های تیز و نیرومند هست و برای همین هم هست به " آله" زبانزد گشته است!
( ( آله: دارای نیروی وَرجاوَندی خدایی و فرمانروایی ) )
پرنده کَرشِفت، نماد ایران هست و در پرچم های هخامنشیان به چشم می خورد و نمونه های پُرآوزه آن:
پرچم هخامنشی بُرنزی کشف شده در بخش ( منطقه ) شَهداد کرمان
دِرَفش شهباز یا دِرَفش کوروش بزرگ در کاشی های تخت جمشید ( پرسپولیس )
پرچم اسطوره ای دِرَفش بنفش کاویانی کاوه آهنگر
کَرش ( کَرشی ) : سیاه، تیره، مشکی -
فرازمینی، ماورایی، گَرزمانی، کاریزمایی!
فت ( پتَر ) : تیزرو، تندرو، بادپا، رَهوار -
نیرومند، قوی، مقتدر، مدیر، کاریزما! -
پیروز، مؤفق - جنگجو، جنگاوَر، شجاع، دلیر، دلاور، پهلوان، یَل، گُرد، سالار، قهرمان، سورِن!
معنی: شاهین ( عربی: عُقاب ) ، چَرخ یا باز شِکاری، صَقر ، شَهباز، آله -
پرنده تیره تیزرو، پرنده نیرومند سیاه -
دارای فَرّ ایزدی، جنگجوی کاریزما دار، پهلوان فرازمینی
برپایه وَندیداد، فرگرد2، بند42 و همچنین بُندَهِش، بخش9، بند154:
کَرشِفت ( کَرشیپتَر ) ، نام پرنده ( مرغی ) اساطیری که دارای فَرّ ایزدی است و سخن گفتن می دانست و توانست با چشمان تیزبین خود جای جمشید را پیدا کند و آورنده دین مَزدَیَسنا ( زرتشتی ) به وَرِجَمکَرد هست!
( ( گفته می شود چشمان عقاب از مغز او بزرگ تر است و توانایی هشت برابر دید انسان را داراست و توانایی شناسایی رنگ های یک سنجاب از فاصله سه کیلومتری را داراست! ) )
در مینوی خرد، پرسش60، بند9:
کَرشِفت، سَروَر مرغان چِهرآب ( چَخروای ) نامیده شده است!
بند42: ای دادارِ ( اوستایی:داتار ) جهانِ استومند ( زمینی ) ، ای اَشون ( اَشوان، یکی از نام های خدا، راستی و نیکی )
چه کسی، دین مزداپرستی را بدان جا یا بدان ورجمکرد برد؟
آنگاه اهورامزدا پاسخ داد:
ای سِپَنتمان زرتشت، پرنده ( مرغِ ) کَرشِفت!
( ( آن را با پرنده های زیر همسان ندانید:
1. سیمرغ:
اوستایی: mărəyo. saĕnă
مرغِ سی ( سیمرغ ) ، سیرَنگ
2. عَنقا:
پارسی پهلوی و اوستایی: اَشتَرکا
در اساطیر ایران و مصر:
ققنوس ( معرب: کوکنوس ) یا فونیکس ( phoenix ) -
پرنده ای تنها و بدون همدم ( جفت ) که پس از هزار سال ( در اساطیر ایران ) یا پس از پانصدسال ( در اساطیر مصر و یونان ) زندگی می کند و هنگامی که به پایان زندگی اش می رسد هیزم ( هیمه ) گردآوری می کند و خود را می سوزاند و از خاکستر آن قُقنوسی جوان پدید می آید!
امروزه: شتر مرغ، هر چند در افسانه ها عَنقا مرغی است شبیه به سیمرغ، در منقارهای آن سوراخ هایی وجود دارد که آواز بلندی می سازد
3. وارَغنَه ( وِرِثرَغنَه ) : اوستایی: vărəyna
کلاغ، زاغ، زَغَن
کلاغ درجه نخست مهرپرستی و نشانه پیام آوری است!
4. دال: کَرکَس ( اوستا: کَهرَکاس ) یا لاشخور یا پرنده مُرده خوار
5. هُما ( چَمروش ) : اوستایی: هامو تَخمه ) )
منابع• http://www.avesta.org/vendidad/vd.htm#chapter2• http://www.avesta.org/vendidad/
آلُه ، آلوه ، اَروا ، آلِ = عقاب
در فارسی باستان : اَردوفیَه ، اَردیفیَه
در اوستا : اِرِزیفیَه
در کُردی : هَلو . در گیلکی : آلُغ . در لکی : آلُ . در آلمانی قدیم : آرُ .
منبع : دانستی هایی از ایران باستان .
عُقاب
بَخشَک ها یا اجزاء واژه ی انگلیسی eagle جابه جا شده ی واژه ی اوگاب/ اوجاب پارسی و اَرَبیده ی عُقاب است :
( eagle : eag - le ( eag - al
eag = اوگ ، اوج ، عُق
le - = آل / اَل : نیرومند ترین مُرغی که در بالاترین و بلندترین و فرازمندترین سطح/ دیمه ی آسمان پرواز می کند و به گونه ی پِِندارشی ( مجازی، مَگاشی ) اشاره یا نَماره به نزدیک ترین مُرغ به خداوند دارد.
...
[مشاهده متن کامل]

ترانویسی ( ترجمه ) گرته بَردارانه از " اَلَموت" یا به فارسی امروز : آشیانه عُقاب / اُگاب / اُغاب به انگلیسی : eagle mountain
آلمانی : Adlerberg
واژه ی Berg آلمانی به مینش کوه / کوف / کاف همان " بُرز " در کَلمِ ( کَلَمه ی ) اَلبُرز و اَربی شده ی بُرج و نام " بُرزو " است که روی هم رفته "بزرگ و کَلان" مینه می دهد.

عقاب که هرچند خودش به نوعی ترکی هست
ولی در ترکی به عقاب :
قارتال و قاراقوش ( کاراکوش ) که کارا یا قره یا قارا به معنی کبیر و بزرگ هست سیاه هم هست معنیش.
شکار عقاب طلای رو به دریا چه معنی دارد
در زبان پارسی میانه ( پهلوی ) آلوه
در زبان کوردی هه لو میگویند
جزای بدی، مجازات
مخالف: ثواب

عقاب
نمونه ی دیگر از کاربرد " آل " به مینه ی عقاب/ اوگاب
پُرآوازه ترین دِژ یا کلات ( قلعه ) جنبش اسماعیلیه را اَلَموت می خواندند :
اَلَموت : اَلَ - موت
اَل = آل ، عقاب / اوگاب
موت = کوه ، کاف ( کافکاس = قفقاز ) ، کوف ( شهر کوفه ) ،
...
[مشاهده متن کامل]

به زبان انگلیسی کوه را : mountain
و بالا رفتن ( صعود کردن ) را : mount می گویند
mount > mout =موت بی وات " ن "
پس الموت : کوه ِ آل / آله / عقاب / اوگاب
چون آشیانه ی اوگاب در بالاترین و نوک کوه جای دارد و ناسَرراست ( غیر مستقیم ) به رزمندگان اسماعیلیه گفته می شده است.

عقاب به ترکی: " قارتال "
عقاب
این واژه ای پارسی است که به اربی رفته و چهر اربی گرفته ؛
دیس پارسی آن : اوگاب یا اوجاب است
اوگاب / اوجاب : اوگ / اوج - آب
اوگ یا اوج چون در بلندای بسیار پرواز میکند
- آب پسوندی نام ساز است مانند : شاداب
...
[مشاهده متن کامل]

دیگر نام ها :
سینمُرغ یا سنگمرُغ چون بر فراز کوه آشیانه دارد و سنگ یا سین نماره ( اشاره ) به کوه است
دال ، شهباز ، شهبال ، پَهنبال، فَربال، هَلو ، آله، آل ( به نوعی جِن پَرنده که هنگام آبستنی زنی یه سُراغش می آید گفته میشده )
واش یا واشه : چون پرواز کردن در پارسی وازیدن است که در واژه ی پَرواز به جای مانده ، پَر پیشوند است مانند : پَرداختن
بایا به گفت است که در آلمانی کهن به اوگاب aal میگفتند و اکنون Adler
این که در زبان تورانی یا تورَکی یا تورَجی که نادرست تُرکی لَفزیده ( تلفظ ) میشود وات "قاف" را " گاف " میگویند نشان از دستگاه آوایی آتورپاتِگان کُهَن دارد زیرا گویش های ایران زمین به چِرایی دیرین بودن این سرزمین پدید آمده اند مانند : تورَکی ( تاتی کهن ) ، کُردی ، بلوچی ، پشتویی ، گیلکی ، مازَنی ، اسپهانی ، کِرمانی ، لُری ، لَکی ، بَختیاری ، همدانی ، قَزوینی ( کاسپینی ) ، تالشی ، خُراسانی ، تاجیکی ( سُغدی نوُین ) ، هُرمُزگانی ، تنگستانی، سمنانی. . .

عقاب: شاهین نوعی پرنده شکاری
بیابان پر از مار دیدم بخواب
جهان پر ز گرد؛ آسمان پر عقاب
دکتر کزازی در مورد واژه عقاب می نویسد: ( ( عقاب در خوابگزاری، نشانه ی رازآلود بلند پایگی و پادشاهی است. ) )
( نامه ی باستان ، ج ۳ ، داستان سیاوش ، دکتر کزازی ۱۳۸۴، ص ۳٠۷. )
عِقاب =علاوه برمعنی عقوبت ومجازات که درلغت نامه ها ثبت است به معنی پرده ومانع نیز می تواند باشد
مثال: روز دیگر که عُقاب جمشید افلاک را سر ازپس عِقاب خاک برافراخته شد ( جهانگشای جوینی )
ابزوگ
رزخ
عقاب به زبان کوردی هلو میگویند
آل یا اله ( به ضم ل ) همان عقاب است . شکارچیان بختیاری بخصوص لردگان ، آن را بسیار بکار می برند . در واژه " الموت " که از واژه اله و موته تشکیل شده ، اله به معنی عقاب و موته به معنی آشیانه است . بلندی قلعه الموت باعث شده که ان را به آشیانه عقاب تشبیه کنند.
در اوستایی " سئن " در پارسی " سین " در نام های ایرانی بسیار پرکاربرد می باشد.
رامسین= عقاب آرام
سیمرغ = پرنده عقاب مانند ، پرنده افسانه ای
سیندژ = دژ عقاب

در زبان لکی عقاب=عالو یا واشه نامیده میشود در ان لکی شاهین قوش نامیده می شود.
قوش در زبان لکی به معنای عقاب هستش
در زبان کردی هةلو
عِقاب:عذاب
الوه
در زبان لری بختیاری
بانده::بال زننده .
نوعی عقاب
Bandeh

در زبان لری بختیاری با تلفظ
( آل. آله. ) ::نوعی عقاب
Al. Aloh
ال. اله::نوعی عقاب
al. aloh
در زبان لری بختیاری
دال::نوعی عقاب. کرکس
Dal
در زبان لری بختیاری
بالنده::نوعی عقاب
Balondah
در زبان لری بختیاری
هاشو':نوعی عقاب
Hasho
در زبان لری بختیاری با تلفظ
عقاو
OGav
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٤٢)

بپرس