عفونی کردن


    infect

مترادف ها

contaminate (فعل)
الودن، ملوی کردن، سرایت دادن، عفونی کردن

taint (فعل)
فاسد کردن، رنگ کردن، لکه دار کردن، عفونی کردن، الوده شدن، ملوث کردن

infect (فعل)
الوده کردن، عفونی کردن، پر کردن، گند زده کردن، مبتلا و دچار کردن، سرایت کردن

پیشنهاد کاربران

بپرس