پاک کردن، اعلام بی تقصیری کردن، مبرا کردن، بخشیدن، بری الذمه کردن، امرزیدن، عفو کردن، کسی را از گناه بری کردن
forgive(فعل)
بخشیدن، امرزیدن، عفو کردن، تبرئه کردن
پیشنهاد کاربران
جرم درگذاشتن. [ ج ُ دَ گ ُ ت َ ] ( مص مرکب ) گناه بخشودن. آستین بر گناه کشیدن. از خطا درگذشتن. از تقصیر کسی گذشتن. بخشانیدن. و بخشایش. ( از مجموعه مترادفات ص 303 ) .