عفو

/~afv/

    forgiveness
    pardon
    remission
    absolution
    free pardon
    freedom
    mercy
    indulgence

فارسی به انگلیسی

عفو عمومی
amnesty

عفو کردن
absolve, amnesty, excuse, forgive, pardon, remit, spare

مترادف ها

absolution (اسم)
امرزش گناه، بخشایش، بخشودگی، تبرئه، برائت، عفو، انصراف از مجازات، منع تعقیب کیفری

forgiveness (اسم)
عفو، گذشت، بخشش، مغفرت

remission (اسم)
تخفیف، عفو، گذشت، خمود، بخشش، امرزش، بهبودی بیماری

remittal (اسم)
عفو، گذشت، بخشش، امرزش

پیشنهاد کاربران

عفو :عفو در لغت به معنی محو کردن آثار چیزى است ، و غالبا به معنی محو آثار گناه می آید که هم شامل آثار طبیعی آن می شود ، و هم شامل مجازات آن . در حالی که مغفرت تنها به معنی پوشاندن گناه است .
خطابخشی. [ خ َ ب َ ] ( حامص مرکب ) آمرزندگی. بخشایندگی. ( یادداشت بخط مؤلف ) .
عفویدن.
شما مارو بی دلیل نَدستگیر، نیازی نیست که بِعَفوی.

بپرس