عفت

/~effat/

    chastity
    modesty
    virtue
    feminine proper name
    honor
    virginity

مترادف ها

virtue (اسم)
پرهیزگاری، حسن، عفت، پاکدامنی، پرهیزکاری، تقوا، تقوی

modesty (اسم)
محجوبیت، عفت، تواضع، فروتنی، امساک، شکسته نفسی، حیا، حجب، ازرم

shamefacedness (اسم)
محجوبیت، عفت

purity (اسم)
خلوص، صفاء، عفت، پاکدامنی، تمیزی، طهارت، صافی، پاکی

chastity (اسم)
عفت، نجابت، پاکدامنی، عفت وعصمت، سادگی

immaculacy (اسم)
عفت، بی الایشی، پاکی، منزه ای، معصومیت

pudency (اسم)
عفت، فروتنی، حیا، حجب، ازرم، شرم

پیشنهاد کاربران

پاکدامنی، مرز داشتن درونی ( باطنی )
حد و حدودی قائلی و به گناه فکر نمیکنی
جامه ٔ شرم . [ م َ / م ِ ی ِ ش َ ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) عفت . پاکدامنی . حیا : ز سر تاج فرهنگ بفکنده ای ز تن جامه ٔ شرم برکنده ای . فردوسی .
- پاک شلواری ؛ عفت. مقابل شهوت رانی : خاصه ادب نفس و تواضع و پارسایی و راستگویی و پاک شلواری و بی آزاری. ( منتخب قابوسنامه ص 37 ) .
عفت یعنی معاف از شهت و نیروی خواهش نفسانی وشهوت است و واژه حجاب در قران نیامده و عفت مورد نظر است و خیلی خانم های محجوب و آرایش شده هستند که از هزاران خانم بی حجاب شهت برانگیزتر و محرک شهوت بیشتر هستند
...
[مشاهده متن کامل]
و تازگی یک روحانی گیر به حجاب خانم ها داده الان میخواهم یک توئیت بدهم که یک تصویر خانم محجوب که عده انها کم هم نیست از خانم بی حجاب نیروی محرکه شهوانی را بیشتر تحریک میکند

پاکدامن ، عفیف ، نجیب ، پاک، پارسا
خوش بحال خودم که اسمم عفت است و همه حوس میخورند که کاش اسم دختر من هم عفت باشه
معنی عفت پاکدامنی راستکاری روشنایی درونی
عزت و ناموس

بپرس