بست. عطف:بست. انعطاف:وابست. بست و وابست:عطف و انعطاف.
عطف در عطف شاخه درخت همسایه==> به معنی چرخاندن و بازگرداندن شاخه به ملک مجاور بدون قطع کردن آن است ماده ۱۳۱ قانون مدنی
پشت بند /پُشت بَند/، پیوند، هم بند /هَم بَند/
عطف بماسبق شدن قانون: بازگشتن و تسری یافتن قانون به آنچه که قبل از تصویب قانون رخ داده است نقطه عطف: نقطه شروع _ عامل تغییر جهت و بازگشت از مسیر قبلی
عطف:شیرازه , حاشیه ( ( ماه منیر کتابهای آرزو را از اتاقش آورد چید توی قفسه ها . بعد جای خالی مانده را متر کرد و از کتاب فروشی های جلوی دانشگاه به همان اندازه کتاب طلا کوب خرید با عطف آبی ) ) ( ( عادت می کنیم ، زویا پیرزاد ، چاپ 23 ، 1390 ، ص 244. ) )
رجوع، ارجاع ، بازگشت ، اشاره
قطع
توجه - تمایل
برگشت یا برگشتن
این واژه اربی است و پارسی آن اینهاست: اورون urun ( پشتو: اورون تکی ) ویاش vyãŝ ( سنسکریت: ویاوَرتَ )