عطش ( کره ای: 박쥐; Bakjwi ) فیلمی کره ای در ژانر ترسناک به کارگردانی پارک چان - ووک است که در سال ۲۰۰۹ منتشر شد. فیلم نامه این فیلم توسط چان - ووک و جئونگ سئو - کیونگ بر اساس رمان فرانسوی ترز راکن ( ۱۸۶۷ ) ، به قلم امیل زولا به رشته تحریر درآمده است. از بازیگران آن می توان به سونگ کانگ - هو، کیم اوک - بین، شین ها کیون، و اریک ابوآنی اشاره کرد. این فیلم برنده جایزه هیئت داوران جشنواره فیلم کن ۲۰۰۹ شد. ... [مشاهده متن کامل]
• سونگ کانگ - هو • کیم اوک - بین • شین ها کیون • اریک ابوآنی • او دال سون • پارک این هاون
عطش فیلمی به کارگردانی ایرج قادری و نویسندگی علیرضا داوودنژاد ساختهٔ سال ۱۳۵۱ است. علی مرتکب قتل می شود و برادرش هاشم ( ایرج قادری ) جرم او را گردن می گیرد و به حبس می افتد. علی به زن معروفه ای به نام عصمت که در خانهٔ طاهر ( یدالله شیراندامی ) زندگی می کند علاقه دارد. علی که عقیم است خود را می کشد و پدرش مشهدی حسین ( محمدتقی کهنمویی ) ، که عصمت را مسبب مرگ او می داند، اهالی را علیه عصمت می شوراند تا او را در آتش بسوزاند. عصمت می گریزد و هاشم از حبس آزاد می شود. عصمت با نام عاطفه و به عنوان دختر خان آبادی مجاور در خانهٔ هاشم پناه می گیرد. طاهر از هاشم می خواهد که به یاغی گری گذشتهٔ خود ادامه دهد، اما هاشم که به عصمت علاقمند شده موافقت نمی کند. طاهر از عصمت می خواهد که با او بگریزد؛ اما عصمت نمی پذیرد. هاشم پدرش را به خانه می آورد تا خطبهٔ عقد او و عصمت را جاری کند؛ اما پدر که عصمت را شناخته هاشم را بر ضد عصمت می شوراند. عصمت بی گناهی خود را بر هاشم در مرگ علی ثابت می کند و با هاشم می گریزد. طاهر با هاشم درگیر می شود، اما هاشم و عصمت جان به درمی برند. طاهر و افرادش به عده ای از اهالی حمله می کنند. که ضریحی را به آبادی حمل می کنند و هاشم با طاهر مقابله می کند و او را از پا درمی آورد، اما خود و عصمت موقعی که ضریح را به آبادی بازمی گرداند با شلیک گلولهٔ اهالی از پادرمی آیند. ... [مشاهده متن کامل]
واژه عطش معادل ابجد 379 تعداد حروف 3 تلفظ 'ataš نقش دستوری اسم ترکیب ( اسم مصدر ) [عربی] مختصات ( عَ طَ ) [ ع . ] آواشناسی 'ataS الگوی تکیه WS شمارگان هجا 2 منبع لغت نامه دهخدا فرهنگ فارسی عمید
تشنه=تش=طش=عطش.
آتش= آ تَش ( لری ) =اَ تش = عطش تشنه = تَش نه = تَش انه عطش= تشنه= آتشی انه= آتشی بودن= بی آب بودن
تشنگی زیاد
عطش : سیر آب ناپذیری ، تشنگی وافر و بی حد و اندازه ، اشتها به نوشیدن بدون مرز و انتها
عطش یعنی بی آبی و عدم آب را گویند ، هم کم آبی و قلت آب را عطش میگویند ؛ همچنان فقدان هم عطش است
《 پارسی را پاس بِداریم》 عَطَش با دُرود بایا به گُفت اَست که به پارسیِ اَفغانِستان ( ایرانِ خاوَری ) به آبخانه یا کِناراب : تَشناب می گویَند : تَشناب : تَشن - آب تَشن = آب دَر واژه هایِ تِشنه ، تَشت ، آتَش ، اَتَش آشکار اَست که واتِ ن به ت دِگَریده شُده اَست. بِدرود
《 پارسی را پاس بِداریم》 عَطَش واژه ای پارسی ست که اَرَبیده شُده اَست : عَطَش < اَتَش اَتَش : اَ - تَش اَ : به مینه یِ بیا ، آی ، آوَر ، بیاوَر تَش = آب اَست که دَر واژه های : تِشنه : تِش - نه ( نِه اَز نِهادَن ) ... [مشاهده متن کامل]
تیشتَر : تیش - تَر = آب آوَر ( ایزَدِ باران ) یِکی اَز ایزَدانِ کُهَنِ ایران زَمین که دُر پارسیِ دَری : تیر گَشته اَست. تَشت : تَش - ت : آوَندِ ( ظَرفِ ) آب آتَش : آ - تَش آ : پیش وَند = پاد ، ضِدّ ؛ تَش = آب < آتَش = پادآب اَتَش ( عَطَش ) = آب بیاوَر ، آب آب ، مَن آب دَر پارسیِ کُهَن به جایِ مَن = اَ یا اَش یا ایش می گُفتَند که دَر ایشان : ایش - آن = اَفزون ( جَمع ) ایش به جای مانده اَست، ایشان = چَند ایش بایا به گُفت اَست که دَر زَبانِ آلمانی ( تودِسگانی ) به مَن ich ( ایش ) می گویَند.