عصیان

/~osyAn/

    rebellion
    rebelliousness
    revolt
    riot
    turbulence
    uprising
    sin

فارسی به انگلیسی

عصیان امیز
rebellious

عصیان گر
rebel, rebellious

عصیان ورزیدن
to sin, to rebel

عصیان کردن
rebel, revolt, mutiny

مترادف ها

rebellion (اسم)
عناد، سرکشی، تمرد، طغیان، شورش، عصیان

transgression (اسم)
تجاوز، گناه، خطا، تخلف، سر پیچی، عصیان

sin (اسم)
گناه، عیب، خطا، بزه، حرج، فسق، عصیان، معصیت

mutiny (اسم)
سرکشی، عصیان

پیشنهاد کاربران

فرد به مرحله ی طغیان فشار های درونی رسیده و دست به شورشگری میکند
سلیم
عصیان: واژه ای اربی ست که در مفاهیم دینی سرپیچی و در مفاهیم اجتماعی و تاریخی سرکشی در فارسی برابری دارد.
فوران آشفتگی
بجای �عصیان� و �عصیان کردن� می توان و بهتر است، از �گردنکشی� و �گردن کشیدن� بهره برد.
برگرفته از پی نوشت یادداشتی در پیوند زیر:
https://www. behzadbozorgmehr. com/2016/07/blog - post_73. html
گرچه عصیان در عرف امروز معمولا به معنی گناه می آید ولی در لغت به معنی خارج شدن از اطاعت و فرمان است ( اعم از اینکه این فرمان یک فرمان وجوبی باشد یا مستحب ) بنا بر این به کار رفتن کلمه عصیان ، لزوما به معنی ترک واجب یا ارتکاب حرام نیست ، بلکه می تواند ترک یک امر مستحب یا ارتکاب مکروه باشد .
...
[مشاهده متن کامل]

( تفسیر نمونه ج : 13 ص : 323 )

فرمایگی
رویاروییِ دائمی انسان با نادانیِ خویش
نافرمانی

بپرس