منبع. عکس فرهنگ ریشه واژگان فارسی دکتر علی نورایی
پَسانه. جان کشی. شیره کشی:عصاره کشی.
در لری عصاره را پسانه گویند.
عصاره: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست:
گوشان guŝān، افشره afŝore ( دری )
آپیتن āpitan ( پهلوی )
پاینا pāynā ( اوستایی:پَئنه paena )
انگو angu ( مانوی )
پسانه: ( عصاره )
اَفشُره
Sap
آب، افشره، جوهر، چکیده، شهد، شیره، عرق، عصیر، لب، مرق، شیرابه، فشرده
عصاره[ اصطلاح طب سنتی ]به معنی عصیر است امّا در آنچه بی آتش به هوا و یا به آفتاب منعقد کرده باشند استعمال نمایند.
عصا، به ظاهر یک کلمه ی عربی است چون هم عین داردوهم ص که این حروف مخصوص زبان عربی است ( ح ع ث ص ض ذ ط ظ ) ، ولی اگر عصا کلمه ی عربی باشد. باید چند هم خانواده داشته باشد یابتوان به بابهای عربی برد. . . .
... [مشاهده متن کامل] . خیلی وقتها لغات ترکی را با با حروف مخصوص عربی مینویسند. شاید عصا هم یکی از آن کلمات باشد ( اصلان، اسلان ) ، اطاق ( اتاق ) ، عریان ( اوریان ) ، عاشق ( آشیق، او آدام کی حدین آشیب ) . . .
واژه پارسی_ آریایی اساره ( اسار=خون ) شکل اسلی لغت اربیشده ی عصاره همخانواده با لغت لاتین اسانس به مانای خون ( در مجاز شیره هر چیز ) است که در فهرست ریشگان PIE به شکل h₁�sh₂r̥ و به مانای خونblood ثبت شده است. لغت عصاره در تخارستان به شکل ysār/yasar و در لاتین کهن به شکل aser و در سنسکریت به شکلआसुर Asura و در لیدیه ( ترکیه کنونی ) به شکل es�ne ثبت شده است. بدینسان روشن میشود در اربی لغت جعلی معصر به مانای جای آبمیوه گرفتن از لغت عصاره ساخته شده است.
... [مشاهده متن کامل]
धान्यसार dhAnyasAra عصاره دانه= essence of grain
افشره
شیره
این واژه عربی است و پارسی آن، واژه ی پهلوی: آپیتَن می باشد.
همچنین در پارسی، واژه افشُره برای عصاره بکار می رود.
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٣)