عصاره

/~osAre/

    concentrate
    distillate
    essence
    extract
    juice
    liquor
    squash
    expressed juice
    ooze

فارسی به انگلیسی

عصاره سپرین حیوانات
thyroid

عصاره عنبرسایل
witch hazel

عصاره گرفتن
extract

عصاره گوشت
gravy

عصاره گیری
extraction

عصاره هماملیس
witch hazel

مترادف ها

extract (اسم)
خلاصه، زبده، عصاره، شیره

juice (اسم)
جوهر، اب، خوشنامی، شربت، خوشاب، عصاره، شیره، اب میوه

distillate (اسم)
عرق، عصاره

sap (اسم)
خون، عصاره، شیره، شیره گیاهی

extractive (اسم)
عصاره

squeezed juice (اسم)
عصاره

پیشنهاد کاربران

پسانه: ( عصاره )
اَفشُره
Sap
آب، افشره، جوهر، چکیده، شهد، شیره، عرق، عصیر، لب، مرق، شیرابه، فشرده

عصاره[ اصطلاح طب سنتی ]به معنی عصیر است امّا در آنچه بی آتش به هوا و یا به آفتاب منعقد کرده باشند استعمال نمایند.
عصا، به ظاهر یک کلمه ی عربی است چون هم عین داردوهم ص که این حروف مخصوص زبان عربی است ( ح ع ث ص ض ذ ط ظ ) ، ولی اگر عصا کلمه ی عربی باشد. باید چند هم خانواده داشته باشد یابتوان به بابهای عربی برد. . . .
...
[مشاهده متن کامل]
. خیلی وقتها لغات ترکی را با با حروف مخصوص عربی مینویسند. شاید عصا هم یکی از آن کلمات باشد ( اصلان، اسلان ) ، اطاق ( اتاق ) ، عریان ( اوریان ) ، عاشق ( آشیق، او آدام کی حدین آشیب ) . . .

واژه پارسی_ آریایی اساره ( اسار=خون ) شکل اسلی لغت اربیشده ی عصاره همخانواده با لغت لاتین اسانس به مانای خون ( در مجاز شیره هر چیز ) است که در فهرست ریشگان PIE به شکل h₁�sh₂r̥ و به مانای خونblood ثبت شده است. لغت عصاره در تخارستان به شکل ysār/yasar و در لاتین کهن به شکل aser و در سنسکریت به شکلआसुर Asura و در لیدیه ( ترکیه کنونی ) به شکل es�ne ثبت شده است. بدینسان روشن میشود در اربی لغت جعلی معصر به مانای جای آبمیوه گرفتن از لغت عصاره ساخته شده است.
...
[مشاهده متن کامل]

धान्यसार dhAnyasAra عصاره دانه= essence of grain

افشره
شیره
این واژه عربی است و پارسی آن، واژه ی پهلوی: آپیتَن می باشد.
همچنین در پارسی، واژه افشُره برای عصاره بکار می رود.

بپرس