عشوه

/~eSve/

    coquetry
    amorous gest

فارسی به انگلیسی

عشوه گر
flirt, coquettish, coy, flirtatious

عشوه گرانه
suggestive

عشوه گری
coquettishness, flirtation

عشوه گری کردن
coquette, flirt

عشوه کردن
to coquet

مترادف ها

coquetry (اسم)
ناز، عشوه، کرشمه، عشوه گری، طنازی، دلبری، غمزه

پیشنهاد کاربران

لری بختیاری
نَشم، آلمیتَ، نَمِنا:عشوه، ناز
( عشوة ) عشوة. [ ع َش ْ وَ ] ( ع اِ ) اسم المرة است از مصدر عَشْو. ( از اقرب الموارد ) . رجوع به عشو شود. || تاریکی ، یا از اول شب تا ربع آن : مضی من اللیل عشوة. ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ) . || کار ناپیدا نمودن و کردن. ( منتهی الارب ) : أوطاه عشوة؛ او را بر امری ملتبس و مشتبه واداشت ، و آن را هنگامی گویند که به وی از امری سرگردان کننده خبر دهدو یا از امری خبر دهد که دچار گرفتاری گردد. ( از اقرب الموارد ) . عِشْوة. عُشْوة. و رجوع به عشوة شود.
...
[مشاهده متن کامل]

عشوة. [ ع ِش ْ وَ / ع ُش ْ وَ ] ( ع اِ ) کار ناپیدا نمودن و کردن. ( منتهی الارب ) . مرتکب کاری شدن بدون بیان و بینش. ( از اقرب الموارد ) . عَشوة. و رجوع به عَشوةشود. || آتش که در شب از دور دیده شود، وشعله آتش. ( منتهی الارب ) . شعله آتش که در شب از دور دیده شود و به قصد آن بروند. ( از اقرب الموارد ) .
عشوه. [ ع ِش ْوَ / وِ ] ( از ع ، اِ ) وعده دروغ. ( دهار ) . فریب. ( ناظم الاطباء ) ( غیاث اللغات ) : برادر ما را بر آن داشتند که رسول ما را بازگردانید و رسولی با وی نامزد کردند با مشتی عشوه و پیغام که ولیعهد پدر ویست. ( تاریخ بیهقی ص 118 ) . باید که جوابی جزم قاطع دهید نه عشوه و بیکار چنانکه بر آن اعتماد توان کرد. ( تاریخ بیهقی ) . وزیر مرا گفت اینهمه عشوه است که دانند ما نتوانیم قصد ایشان کرد. ( تاریخ بیهقی ص 620 ) .
زنا و مسخره جور و محال و غیبت و دزدی
دروغ و مکر و عشوه کبر و طراری و غمازی.
منبع. لغت نامه دهخدا

در لکی
عشوه:ته روم، نه روم، ته نوم، نه نوم
به بازی طلبیدن و داو دادن معشوق، عاشق را به اشارتی پنهانی که اهل دل فهم کنند آن را.
هیچکدام از معنی های بالا نیست بلکه عشوه عیش را به بازی و تمسخر گرفتن است ولی چون عشوه طالب و مطلوب عاشق و معشوق بوده نکو برداشت گردیده است مثلا هیچ فرقی بین عشوه و مشوه در کار برد عربی نیست عشوه عیشو عاش را به بازی گرفته مشوه مش و ماش که رفتار و روش می باشد به مسخره و تمسخر گرفتن است
کرشمه