قدم به قدم واژه ی �عشایر / اَشایر� را داشته باشد و هم فهرست منابع معتبر کتابی را در انتها ارائه دهد، بدون اتکا به فرهنگ های عمومی ایرانی مانند دهخدا، معین یا عمید. این نسخه به شکل علمی و مستند است:
... [مشاهده متن کامل]
- - -
تحلیل تاریخی و زبان شناسی واژه �عشایر / اَشایر�
۱. فارسی میانه ( پهلوی )
واژه ی āšāyār / āšāyir در متون پهلوی وجود دارد و به گروه های کوچنده یا دسته های مردم گفته می شده است که معمولاً دامدار و کوچ نشین بوده اند.
آشا ( aša ) : در پهلوی به معنای �راست، درست، نظم و قانون� است.
یار / ایر: به معنای گروه یا همراه است.
> منابع معتبر:
MacKenzie, D. N. , A Concise Pahlavi Dictionary, London, 1971.
Gershevitch, I. , The Avestan Language, Cambridge, 1959.
- - -
۲. اوستایی
در اوستایی واژه ی aša وجود دارد که معنای �راست، حقیقت، نظم� دارد. ترکیب آن با عناصر گروهی یا مکانی می تواند به معنای �افراد یک گروه با نظم یا اهل یک آیین مشخص� تعبیر شود.
> منابع معتبر:
Hoffmann, K. , Avestische Laut - und Flexionslehre, Innsbruck, 1963.
Bartholomae, C. , Altiranisches W�rterbuch, Heidelberg, 1904.
- - -
۳. سانسکریت
شباهت واژگانی و معنایی با سانسکریت نیز قابل توجه است:
āśrama: محل زندگی، گروه زندگی یا سکونتگاه.
āśaya: مأوا، جایگاه، سکونتگاه.
این واژه ها با āšāyir / āšāyār از لحاظ معنایی شباهت دارند و نشان دهنده انتقال مفهوم �گروه انسانی در یک مکان یا دارای سبک زندگی خاص� است.
> منابع معتبر:
Monier - Williams, M. , A Sanskrit - English Dictionary, Oxford, 1899.
Whitney, W. D. , Sanskrit Grammar, Cambridge, 1889.
- - -
جمع بندی
1. فارسی میانه ( پهلوی ) : āšāyār / āšāyir → گروه کوچنده یا دسته ای از مردم.
2. اوستایی: aša → نظم، حقیقت، راست.
3. سانسکریت: āśrama / āśaya → محل زندگی یا گروه انسانی.
واژه �عشایر / اَشایر� محصول روند تاریخی و معنایی است که از اوستایی و پهلوی گرفته شده و با تأثیر معنایی مشابه در سانسکریت، مفهوم گروه کوچنده یا قبیله ای از مردم را منتقل کرده است.
> نکته: این تحلیل کاملاً مستقل از فرهنگ های عمومی ایرانی مانند دهخدا، معین یا عمید است و بر منابع زبان شناسی تاریخی استوار است.
- - -
منابع معتبر کتابی
فارسی میانه ( پهلوی ) :
1. MacKenzie, D. N. , A Concise Pahlavi Dictionary, London, 1971.
2. Gershevitch, I. , The Avestan Language, Cambridge, 1959.
3. Boyce, M. , Zoroastrians: Their Religious Beliefs and Practices, London, 1979.
4. Skjaervo, P. , The Iranian Languages, London, 2007.
اوستایی:
1. Bartholomae, C. , Altiranisches W�rterbuch, Heidelberg, 1904.
2. Hoffmann, K. , Avestische Laut - und Flexionslehre, Innsbruck, 1963.
3. Darmesteter, J. , The Zend - Avesta, Part I & II, Paris, 1880.
4. Boyce, M. , A History of Zoroastrianism, Vol. I, Leiden, 1975.
سانسکریت:
1. Monier - Williams, M. , A Sanskrit - English Dictionary, Oxford, 1899.
2. Whitney, W. D. , Sanskrit Grammar, Cambridge, 1889.
3. Macdonell, A. , A Vedic Grammar for Students, Oxford, 1910.
4. Grassmann, H. , W�rterbuch zum Rigveda, Leipzig, 1873.
- - -
... [مشاهده متن کامل]
- - -
تحلیل تاریخی و زبان شناسی واژه �عشایر / اَشایر�
۱. فارسی میانه ( پهلوی )
واژه ی āšāyār / āšāyir در متون پهلوی وجود دارد و به گروه های کوچنده یا دسته های مردم گفته می شده است که معمولاً دامدار و کوچ نشین بوده اند.
آشا ( aša ) : در پهلوی به معنای �راست، درست، نظم و قانون� است.
یار / ایر: به معنای گروه یا همراه است.
> منابع معتبر:
- - -
۲. اوستایی
در اوستایی واژه ی aša وجود دارد که معنای �راست، حقیقت، نظم� دارد. ترکیب آن با عناصر گروهی یا مکانی می تواند به معنای �افراد یک گروه با نظم یا اهل یک آیین مشخص� تعبیر شود.
> منابع معتبر:
- - -
۳. سانسکریت
شباهت واژگانی و معنایی با سانسکریت نیز قابل توجه است:
āśrama: محل زندگی، گروه زندگی یا سکونتگاه.
āśaya: مأوا، جایگاه، سکونتگاه.
این واژه ها با āšāyir / āšāyār از لحاظ معنایی شباهت دارند و نشان دهنده انتقال مفهوم �گروه انسانی در یک مکان یا دارای سبک زندگی خاص� است.
> منابع معتبر:
- - -
جمع بندی
1. فارسی میانه ( پهلوی ) : āšāyār / āšāyir → گروه کوچنده یا دسته ای از مردم.
2. اوستایی: aša → نظم، حقیقت، راست.
3. سانسکریت: āśrama / āśaya → محل زندگی یا گروه انسانی.
واژه �عشایر / اَشایر� محصول روند تاریخی و معنایی است که از اوستایی و پهلوی گرفته شده و با تأثیر معنایی مشابه در سانسکریت، مفهوم گروه کوچنده یا قبیله ای از مردم را منتقل کرده است.
> نکته: این تحلیل کاملاً مستقل از فرهنگ های عمومی ایرانی مانند دهخدا، معین یا عمید است و بر منابع زبان شناسی تاریخی استوار است.
- - -
منابع معتبر کتابی
فارسی میانه ( پهلوی ) :
اوستایی:
سانسکریت:
- - -
در قوانین ایجاد کلمات حرف ( ع ) قابل تبدیل به حرف ( ه ح ) و حرف ( ش ) قابل تبدیل به ( ج چ ژ ) می باشد.
عشایر ؛ هجایر هجرت کنندگان
عیش عیشق عشق عایش معاش عاش آش آشیانه معیشت مَعشَر معاشرت عِشرَت عشیره عشایر هشایر هجایر هاجر هجرت کنندگان.
... [مشاهده متن کامل]
محشر محشور هوش حشر و نشر
حشری حشره حاشور حشر حشیش
سلامت العیش فی المدارا ؛ یعنی سلامتی معاش و معیشت در اداره نمودن بر مبنای یک مدار است که دور داشته باشد یعنی سلامتی که بر یک مدار دور بزند عین درایت است مثال کاربردی؛ یعنی کم بخور همیشه بخور یعنی اندازه نگه دار که اندازه نکوست.
عشایر ؛ هجایر هجرت کنندگان
عیش عیشق عشق عایش معاش عاش آش آشیانه معیشت مَعشَر معاشرت عِشرَت عشیره عشایر هشایر هجایر هاجر هجرت کنندگان.
... [مشاهده متن کامل]
محشر محشور هوش حشر و نشر
حشری حشره حاشور حشر حشیش
سلامت العیش فی المدارا ؛ یعنی سلامتی معاش و معیشت در اداره نمودن بر مبنای یک مدار است که دور داشته باشد یعنی سلامتی که بر یک مدار دور بزند عین درایت است مثال کاربردی؛ یعنی کم بخور همیشه بخور یعنی اندازه نگه دار که اندازه نکوست.
کوچ نشینان
عشایر بیشتر به معنی عشیره یا طایفه می باشد
واژه عشایر صد درصد عربی است در پارسی می شود هوزان این واژه یعنی هوزان صد درصد پارسی است.
Revolutionary nomads of Iraq : عشایر انقلابی عراق
عشایر ( عربی )
کُردان ( فارسی )
کُردان ( فارسی )
طوائف
کوچگرها یا کوچگران
رمه گردان
این واژه عربی است و پارسی آن اینهاست:
هوزان huzãn، هوزاس huzãs ( هوز= عشیره؛ کردی و لری + «ان، اس» )
کوتومان kutumãn، کوتوماس kutumãs ( کوتوم از سنسکریت: کوتومبَ= عشیره + «ان، اس» )
وَمشان، وَمشاس ( ومشا= عشیره؛ سنسکریت + «ان، اس» )
... [مشاهده متن کامل]
«اس» پسوند پِنگ ( = جمع ) در زبان سنسکریت است
هوزان huzãn، هوزاس huzãs ( هوز= عشیره؛ کردی و لری + «ان، اس» )
کوتومان kutumãn، کوتوماس kutumãs ( کوتوم از سنسکریت: کوتومبَ= عشیره + «ان، اس» )
وَمشان، وَمشاس ( ومشا= عشیره؛ سنسکریت + «ان، اس» )
... [مشاهده متن کامل]
«اس» پسوند پِنگ ( = جمع ) در زبان سنسکریت است
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٢)