عشایر

/~aSAyer/

    tribes

پیشنهاد کاربران

در قوانین ایجاد کلمات حرف ( ع ) قابل تبدیل به حرف ( ه ح ) و حرف ( ش ) قابل تبدیل به ( ج چ ژ ) می باشد.
عشایر ؛ هجایر هجرت کنندگان
عیش عیشق عشق عایش معاش عاش آش آشیانه معیشت مَعشَر معاشرت عِشرَت عشیره عشایر هشایر هجایر هاجر هجرت کنندگان.
...
[مشاهده متن کامل]

محشر محشور هوش حشر و نشر
حشری حشره حاشور حشر حشیش
سلامت العیش فی المدارا ؛ یعنی سلامتی معاش و معیشت در اداره نمودن بر مبنای یک مدار است که دور داشته باشد یعنی سلامتی که بر یک مدار دور بزند عین درایت است مثال کاربردی؛ یعنی کم بخور همیشه بخور یعنی اندازه نگه دار که اندازه نکوست.

کوچ نشینان
عشایر بیشتر به معنی عشیره یا طایفه می باشد
واژه عشایر صد درصد عربی است در پارسی می شود هوزان این واژه یعنی هوزان صد درصد پارسی است.
Nomads
Revolutionary nomads of Iraq : عشایر انقلابی عراق
عشایر ( عربی )
کُردان ( فارسی )
Nomadic people
طوائف
کوچگرها یا کوچگران
رمه گردان
این واژه عربی است و پارسی آن اینهاست:
هوزان huzãn، هوزاس huzãs ( هوز= عشیره؛ کردی و لری + «ان، اس» )
کوتومان kutumãn، کوتوماس kutumãs ( کوتوم از سنسکریت: کوتومبَ= عشیره + «ان، اس» )
وَمشان، وَمشاس ( ومشا= عشیره؛ سنسکریت + «ان، اس» )
...
[مشاهده متن کامل]

«اس» پسوند پِنگ ( = جمع ) در زبان سنسکریت است

مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)