عزم

/~azm/

    decision
    determination
    resolution
    will
    intention
    grit
    purpose
    resoluteness
    firm purpose
    moment

فارسی به انگلیسی

عزم حرکت
momentum

عزم راسخ
decision, determination, grittiness, perseverance, resolve, single-mindedness, steadfastness, vow, willpower

عزم سفرکردن
to start on a journey, to set about for a journey

عزم کردن
decide, intend, will, purpose, to resolve, to determine, to intend

مترادف ها

resolution (اسم)
ثبات قدم، تحلیل، دقت، تجزیه، نیت، قصد، تصویب، نتیجه، تصمیم، عزم، عزیمت، حل، رفع، تفکیک پذیری، عزم راسخ

decision (اسم)
قرار، تصویب نامه، داوری، تصمیم، عزم، حکم دادگاه

purpose (اسم)
عمد، هدف، منظور، مقصود، مراد، نیت، قصد، سعی، عزم، غرض

intention (اسم)
عمد، منظور، مقصود، مراد، قصد، خیال، مفهوم، فکر، تصمیم، عزم، عزیمت، غرض

determination (اسم)
قصد، تصمیم، عزم، تعیین، عزیمت

impetus (اسم)
انگیزه، عزم، نیروی جنبش

پیشنهاد کاربران

عَزم:
فراموش نکردن عهد عالم الست انسان و پایداری برای بجا آوردن آن در اولین فرصت مناسب و ممکن برای یک مؤمن را "عزم" گویند. پیامبران اولوالعزم، پیامبرانی بودند که در برابر ناملایمتی مردم صبر کردند و بر عقوبت شان از خدا درخواست تعجیل نکردند. در قرآن مؤمن به عزم در راه خدا توصیه شده است. می گویند فلانی"عازم" سفر است، یعنی قصد سفر دارد و مصمم است هرگونه سختی و مرارت را برای رسیدن به مقصد تحمل کند.
...
[مشاهده متن کامل]

سلیم
اراده: باور، خاسته
عزم در اصل به معنی تصمیم بر انجام کاری است ، و به اراده محکم اطلاق می شود
آهنگ انجام کاری کردن
خواستن
به دل آهنگ کاری کردن
با سپاس از کاربر ارجمند نامی به *پارسی ساز جمهوری اسلامی ایران* خواهش می کنم از واژه ی پیشنهادیِ خود *اراده* چونان/به عنوان یک واژه ی دارای ریشه ی پارسی، بیشتر بفرمایند. امیدوارم این یادداشت را زودتر ببینند.
🇮🇷 همتای پارسی: اراده 🇮🇷
خواست، خواستن
اراده کردن. یا اراده داشتن در کاری
عزم به معنی قصد است ، و هنگامی که می فرماید : و لا تعزموا عقدة النکاح ، در واقع نهی از انجام عقد ازدواج به صورت مؤکد است ، یعنی حتی نیت چنین کاری را در زمان عده نکنید .
عزم الامور: کارهای مهم
همّت، اقدام
عزم
یعنی: تصمیم گرفت
عزم
این واژه ای پارسی ست که اربیده شده :
اسل آن از واژه ی : اَز گرفته شده به مینه ی به سوی بیرون ، خارج ، هم ریشه با out انگلیسی و aus آلمانی
- م : پسوند نام ساز است که به فراخور آهنگ واژه گان به چهر : اَم ، آم ، ایم ، اوم ، اُم درمی آید.
...
[مشاهده متن کامل]

پیشنهاد: بهتر است اَزم نوشته شود و با آن می توان کارواژه برساخت : اَزمیدن ، اَزماندن

پیدا کردن معنی عزم
هو
اراده ، قصد.
اراده
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٦)

بپرس