عزرائیل

/~ezrA~il/

    azrael
    the death angel

پیشنهاد کاربران

عزرائیل ﺑﻪ ﻣﻌﻨﺎﯼ ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﺧﺪﺍ ﺑﻪ ﺍﻭ ﮐﻤﮏ ﻣﯿﮑﻨﺪ
ﺷﻤﻮئیلﺑﻪ ﻣﻌﻨﺎﯼ ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺑﯿﻨﺪ
ﺟﺒﺮﺋﯿﻞ ﺑﻪ ﻣﻌﻨﺎﯼ ﭘﯿﺎم آور ﺧﺪﺍ
خودت از حال خودت بپرس قبل از اینکه عزرائیل ( علیه السلام ) از حالت بپرسه!
واژه عربی عزرائیل ( Esrael ) در اصل و ریشه به شکل ایسرا ئیل ( Israil; Israel ) بوده است و لقب جاکوب یا یاکوب ( یعقوب ) فرزند ایساّک ( اسحاق ) و نوه آبراهام ( ابراهیم ) که ایسا مسیح از لحاظ شجره ای و اجدادی از سلسله وی به ایساّک و آبراهام می رسد و نه از سلسله برادر بزرگتر و دوقلوی وی به نام Iasu با تلفظ اصلی ایساو به معنای آب ساکن و نه به شکل عیسو و به معنای سرخ رنگ در زبان عربی. لذا پیدایش این کلمه در زبان عربی و معارف وحیانی و حدیثی و روائی دین اسلام در میدان رقابت با آن لقب ایجاد شده و به ملک الموت یا فرشته مرگ تبدیل شده که گویا الله وظیفه و نقش قبض و یا جدا نمودن روح بطور دائم از کالبد به اصطلاح مادی و بردن آن با خود به عالم میانی تحت عنوان برزخ را به عهده وی سپرده بوده باشد. نتیجه اینکه این کلمه همانطور که اشاره شد در میدان رقابت با لقب و ایل یعقوب و بخشیدن معنای دیگر به آن و تخریب آن لقب در ذهن و زبان و خط پیروان دین اسلام ، آفریده شده است و لذا ملک الموت یا فرشته مرگ وجود نداشته و ندارد و در لحظه مرگ نه روح و نه روان از کالبد به اصطلاح مادی جدا می شود و نه جان از آن می پرد. زندگی و عشق انسانی در بطن طبیعت و کیهان و بهمراه تار و پود های کثیر و فراوان و گوناگون غیر زنده و زنده از طریق و راه دیگری حقیقت دارد یعنی دایره وار مثل گردونه مهر خردمندان گم نام میترائی و گردنه یا چرخه تولد و مرگ خردمندان گم نام هندو و به قول بودا در چارچوب زنجیره علت و معلول مادی ( در حقیقت زنجیره هوشمند مادی - روانی - روحی ) در بطن و بستر و در طول تسلسل تولد و مرگ محتوای کیهان یا جهان ( نه محیط آن ) از طریق چرخه یا گردش و یا زنجیره وقوع مه بانگ های هفتگانه و متوالی بر اثر نوسانات متوالی باز و بسته شدن یا انبساط و انقباض محتوای هرکدام از کیهان ها یا جهان های متناهی و مساوی و موازی و بیشمار بطور مطلقا یکسان و برابر.
...
[مشاهده متن کامل]

پیشوند ایسرا ( Isra ) در اصل و ریشه و قبل از اینکه جاکوب ( یعقوب ) آنرا بهمراه پسوند el دریافت نماید ، مخفف عبارت فارسی زیر بوده است :
این است راه . بزرگان ایل ها و طوایف و قبایل هرکدام راه خود و ایل و طایفه و قبیله و قوم خودرا صراط مستقیم یا راه راست بسوی حقیقت و خداوند می پنداشته اند. معمولا واژه یا کلمه اسرافیل عربی ( فرشته شیپور زن ) را با واژه یا کلمه سرافیل
( sarafil ) عبری یکی می پندارند. سرا فیل به زبان فارسی قدیمی به معنای سرا یا خانه فیل و یا فیل سرائی یا خانگی و یا اهلی نبوده است بلکه پسوند سرا ( sara ) به شکل سر آ بوده به معنای بیرون آمده از سر و پیشانی فیل یعنی خرطوم مثل شاخ گاو که روی سر می روید و بیرون می آید.
افسانه نوین آفرینش داستان حقیقی آفرینش جهان و انسان و بقیه موجودات دیگر توسط خداوند متعال علمی می باشد در رقابت جانانه با مندرجات تَورا و ایوانگی گلی های چهارگانه و پیوست های آنها و قرآن منهای ادعای توخالی دریافت وحی از طریق گوش سر . فرشته دیگری هم تحت عنوان میخائیل
( Mikhael ; Michiel ) وجود نداشته و ندارد بلکه به زبان فارسی قدیمی یک واژه ترکیبی به شکل زیر بوده است : مَی خواه ایل . یعنی ایلی که اعضای آن آرزوی دریافت مَی یا شراب ملکوتی یا آسمانی را داشته اند که گویا استشمام بو و یا نوشیدن آن و پس از نشئه شدن یا به حالت خلسه فرو رفتن به انسان کمک خواهد نمود که سر از حکمت و امر و کلام و کار و هنر خداوند در بیاورد. در این زمینه گانجا یا گراس و یا ماری ژوانا ( ماری باکره و جوان ) مفید تر از مَی یا شراب می باشد که به قول ابن سینا رئیس شیوخ ، استعمال یا مصرف این گیاه دارویی فهم و عقل را تیز می کند و حس و فکر و خیال را روشن می نماید.

قابض ارواح . [ ب ِ ض ِ اَرْ ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) جان گیر. ( روضة العقول ) . جان ستان . جان ستاننده . گیرنده ٔ جانها. || ( اِخ ) ملک الموت . عزرائیل : محمد مصطفی که خواجه ٔ هر دو سرا بود قابض ارواح از عالم جلال به قضای جانش آمد. ( قصص الانبیاء جویری ص 230 ) . نه از حشمت محتشمان باک دارد نه بر ضعیفی بیچارگان ببخشاید. این قابض ارواح این هادم لذات است . ( قصص الانبیاء جویری ص 243 ) .
...
[مشاهده متن کامل]

قابل انوار عدل ، قابض ارواح مال
فتنه ٔ آخر زمان از کف او مصطلم .
خاقانی .

گرگ اجل. [ گ ُ گ ِ اَ ج َ ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از مرگ ، عزرائیل ، ملک الموت است :
گرگ اجل یکایک از این گله می برد
وین گله را ببین که چه آسوده میچرد.
اوحدی
عزرائیل
یکی از 3 بت درون کعبه الات منات عزی
عزا یا عزرا همانند اسرا /ازرا/اثرا/ آذرا/ آذر= آتشین نورانی مثل خورشید
ائیل/ ئیل/ایل= مومنین /متقی

فرشته ی مرگ و یکی از چهار فرشته مقرب درگاه ربوبیت
جان ستان

بپرس