عزاداری

/~azAdAri/

    mourning

فارسی به انگلیسی

عزاداری کردن
mourn

مترادف ها

mourning (اسم)
عزا، ماتم، سوگواری، عزاداری، سوگ

lamentation (اسم)
عزا، زاری، سوگواری، مرثیه خوانی، عزاداری

mournfulness (اسم)
سوگواری، عزاداری

پیشنهاد کاربران

عزاداری بیان امید مشترکی است، که به پایان رسیده است. چون همه ما با امید میاییم، تا که برویم. اگر یک نفر دگر جزو این دنیا نبود، باور می کردیم، که آن شخص هنوز زنده است و با اینکه دگر اینجا نیست، قلب ما را
...
[مشاهده متن کامل]
بر روی خود گشاده و به اشتراک گذاشته و احساسات او پس از رفتن وداع و یا عزاداری را نمایان می سازد. مردم و خانواده های دوست داشتنی می بینند، که اوضاع چگونه باید ادامه می یافت و هنوز هم ناراحت کننده است، که آن شخص دگر در بین ما نیست. اما خود انسان رستگاری یافته است و در کمال افتخار آرامش می گیرد. پس اگر او بعد از مرگ هم در یاد ما زنده ماند، دگر مرگ اصلا سخت نیست. از آنجایی که حتی والدین فرزندان خود را آنطور که خدا ما را می شناسند، نمی شناسند، میخواهند، ما را از درد کشیدن دور کنند. خداوند متعال ما را در قلب می شنوند و دقیقاً می دانند، که چه کسی چه خواسته ای را دارد. با این حساب به مردگان فکر می کنیم، خداوند متعال ان شاء الله همه رفتگان را در آرامش روحی و اوج مقام الهی قرار می دهند، الهی آمین.

سوگ
پرسه، پرسه نشینی، تعزیت، تعزیه، روضه، سوگواری، ماتم، مصیبت

بپرس