تصادفی، اتفاقی، عرضی، غیر مترقبه، عارضی، غیر اساسی، پیشامدی
عرضی، متقاطع
عرضی، جنبی، ضلعی، افقی، پهلویی، جانبی، واقع در خط افقی
عرضی، نوسنجی
عرضی، وابسته ب عرض جغرافیایی، با گذشت، گسترده فکر
عرضی، غیر ضروری، چشم پوشیدنی، صرفنظر کردنی، چاره پذیر، معاف کردنی، غیر واجب
عرضی، خرد، جزئی، ناچیز، بی اهمیت، نا قابل