در پیش نهادن ؛ عرضه کردن : آن همه عشوه که در پیش نهادند و غرور عاقبت روز جدائی پس پشت افکندند. سعدی. || و همچنین کلمه پیش و پیشاوند �فرا� با مصادری ترکیب شود چون :
فراپیش داشتن ؛ عرضه کردن. ( یادداشت بخط مؤلف ) : آینه جهد فراپیش دار درنگر و پاس رخ خویش دار. نظامی. متاعی که در سله خویش داشت بیاورد و یک یک فراپیش داشت. نظامی.