chessboard
فارسی به انگلیسی
مترادف ها
زمین، صحرا، میدان، پهنه، عرصه، رشته، دایره، مرغزار، دشت، مزرعه، کشتزار
محفل، میدان، طوق، حلقه، عرصه، گود، گروه، ناقوس، طنین صدا، زنگ اخبار، طنین، چنبر، طوقه، انگشتر، صحنه ورزش، جسم حلقوی، صدای زنگ تلفن
محوطه، میدان، عرصه، چهار گوش، مربع، مجذور، چارگوش، توان دوم
پهنه، عرصه، صحنه، گود، میدان مسابقات، ارن
عرصه، اظهار عشق، دادگاه، دیوان، دربار، بارگاه، حیاط
پیشنهاد کاربران
میدان ، زمینه
عرصه های مختلف : زمینه های مختلف
عرصه های مختلف : زمینه های مختلف
پهنه ، میان سرای ، میدان ، زمینه
به جای عرصه ( خانه ) می توان گفت " زمینه"
وبه جای اعیانی: ساخت، ساختمان
وبه جای اعیانی: ساخت، ساختمان
عرصات ( عَ رَ ) [ ع . ] ( اِ. ) جِ عرصه . کنایه از: رستاخیز و صحرای محشر.
رسیدن به عرصه: [عامیانه، کنایه ] بزرگ شدن، به سن پختگی رسیدن.
( در زبان اردو ) وقت
پناهگاه
حرفه ، رشته ، زمینه.
عرصه: [ اصطلاح معماری و شهر سازی ] قطعه زمینی که دارای محدوده و مساحت مشخص باشد، اعم از اینکه زیربنا باشد یا نباشد.
به زمینی که ساختمان روی آن بنا شده، عرصه گفته می شود و ساختمان و بنایی که روی عرصه ساخته شده است اعیان گویند و با توجه به سند ملک و یا مقررات و ضوابط محلی یک ملک اعم از عرصه یا اعیان دارای کاربری مشخصی است
... [مشاهده متن کامل]
هم چنین منظور از مساحت عرصه مساحت کل زمینی است که مستحدثات ( بناهای نوساز ) ابنیه و ساختمان در آن قرار دارد و منظور از مساحت اعیان مساحت خود مستحدثات و ابنیه است که در زمین واقع شده است
... [مشاهده متن کامل]
هم چنین منظور از مساحت عرصه مساحت کل زمینی است که مستحدثات ( بناهای نوساز ) ابنیه و ساختمان در آن قرار دارد و منظور از مساحت اعیان مساحت خود مستحدثات و ابنیه است که در زمین واقع شده است