عرب

/~arab/

    the arabs
    arab
    arabic
    saracen
    arab(ian)

فارسی به انگلیسی

عرب بادیه نشین
bedouin

عرب شمال افریقا
moor

عرب مغربی
moor

مترادف ها

arab (اسم)
عرب

arabian (اسم)
عرب

saracen (اسم)
عرب، مسلمان

arab (صفت)
عرب، عربی

پیشنهاد کاربران

من یه ویدئوی به دوستان معرفی می کنم در این ویدئو ژنتیک قوم ایرانی هست و اعراب ایرانی که شامل عرب خوزستان عرب زبان هستند همین طور ترک ها قوم دیگر قوم دیگر ایران است.
دوستان می توانند از طریق لینک ببینید
لینک
https://m. youtube. com/watch?v=A3ts - Lg8W3c
درباره اینکه بگویم قومی از نظر فرهنگی از قوم پایین تر است هیچ انسانی از انسان دیگر پایین تر نیست هیچ انسانی بالاتر نیست کسی این حرف نژادپرستی می زنند که خدا اعتقاد ندارد این مال یک آدم شدت غیر منطقی است این قوم عزیز هستندترک، بختیاری، لر، بلوچ جالب تر از این قوم لر بختیاری نه قوم بختیاری این حرف تفرقه افکن است ما همه ایرانی هستیم این مال آدم هست که کشور ایران دوست دارد و آدمی به شدت نژاد پرست به شدت زده ایرانی هستند فقط فقط باید به این حرف تاسف خورد متاسفانه آبادیس باید چنین حرف غیر منطقی نژاد پرستانه را منتشر نکند کسی مسلمان هست که نژاد پرست نباشد چنین چیزی در دین سلام حرام است
...
[مشاهده متن کامل]

👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
لغت نامه دهخدا
عرب. [ ع ِ ] ( ع اِ ) گیاه بهمی خشک. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ) .
عرب. [ ع َ رَ ] ( ع مص ) شادمان گردیدن. || آماسیدن و ریمناک گردیدن. || باقی ماندن نشان زخم بعد به شدن. ( از اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ) ( از آنندراج ) . || تباه گردیدن. ( از اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ) ( تاج المصادر ) . || بسیار آب گردیدن چشمه و چاه. ( از اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ) . || تغییر یافتن و تباه گردیدن. || نکس پیدا کردن زخم. ( از اقرب الموارد ) .
عرب. [ ع َ رَ ] ( ع اِمص ) شادمانی. ( آنندراج ) . عَرب. ( منتهی الارب ) . || فساد معده. || ( ص ، اِ ) آب صافی بسیار. ( منتهی الارب ) .
عرب. [ ع ُ ] ( اِخ ) عَرَب. مردم تازی شهرباش ، یا عام است خلاف عجم ، یؤنث. ( منتهی الارب ) . رجوع به عَرَب و عربستان شود.
عرب. [ ع َ رَ ] ( اِخ ) دسته ای از مردم خلاف عجم ، و مراداز عجم هر کسی است که غیر عرب باشد از فرس و ترک و فرنگ و جز آنها و لفظ عرب مؤنث است بر تأویل طائفه : یقال عرب العاربة و العرب العرباء. ج ، اَعرُب ، عُروب. و گفته شده است عرب شهرنشینانند، و گفته شده است عام است و شامل سکّان شهرها و بادیه ها هر دو شود. ( از اقرب الموارد ) ( از قطر المحیط ) . مردم تازی شهرباش یا عام است و مؤنث آید. ( منتهی الارب ) :
نامدار و مفتخر شد بقعه یمگان به من
چون بفضل مصطفی شد مفتخر دشت عرب. ناصرخسرو.
گرچه بده ست پیش از این در عرب و عجم روان
شعر شهید و رودکی نظم لبید وبحتری.
خاقانی.
شب عربی وار بود بسته نقابی بنفش
از چه سبب چون عرب نیزه کشید آفتاب.
خاقانی.
- قوم عرب ؛ مراد از عرب اکنون سکنه جزیرةالعرب و عراق و شام و سودان و مغرب است لکن قبل از اسلام مراد از عرب مردمی بوده اند که در جزیرةالعرب ساکن بوده اند زیرا مردم عراق و شام از ملتهای سریانی و کلدانی و نبطی و یهود و یونان و مردم مصر قبطی بوده اند و مردم مغرب ازبربران بوده اند و بالجمله مراد از قوم عرب قبل از اسلام ، مردم بادیه نشین در جزیرةالعرب است که در جهت شمال جزیرةالعرب و شرق وادی نیل سکونت داشته اند. و لفظعرب مساوی بوده است با بدو یا بادیه و جزیره عرب بنام عربة نامیده میشد. لکن پس از آنکه حجاز و یمن مسکن آنها شد دیگر لفظ عرب مساوی با بادیه نبود و کلمه حضری و بدوی بکار رفت. مردم شهرنشین را که اصولاً موطن آنها حجاز و یمن بوده است عرب حضری نامیده اند و صحرانشین را بدوی.
در تاریخ عرب قبل از اسلام ، عرب بدو قسم منقسم میشود یکی عرب بائده و دیگری عرب باقیه. مراد از عرب بائده قبائل قدیم اند که قبل از اسلام از میان رفته اند و عرب باقیه نیز بر دو قسم اند یکی عرب قحطانیه و دیگری عرب عدنانیه. عرب قحطانیه عبارتنداز حیرة و اهل یمن و فروع آنها، و عرب عدنانیه در حجاز و نواحی آن سکونت داشته اند. بنابراین اصل عرب به سه طبقه منقسم میشوند: عرب بائده یا عرب شمال ، عرب قحطانیه یا دولتهای جنوبی و عدنانیه یا عرب شمال در طور سینا. اعراب شمال شامل عاد و ثمود و عمالقه و طسم و جدیس و امیم شده اند که آنها را عرب عاریه نامیده اند و از ابناء سامند. عرب قحطان یا جنوب شامل حکومتهای یمن بوده است و یونانیان آنان را عرب سعید نامیده اند از جهت وفور نعمت و زندگانی مرفهی که داشته اند. بسیاری از شهرهای قدیم یمن اکنون ویران شده است که احیاناً آثاری از آنها باقی نمانده است. در این منطقه حکومتهای مهمی در طول اعصار بوجود آمده بوده است. طبقه سوم که عرب عدنانیه باشد یا عرب شمال مسکن و منزل آنها شمال بلاد یمن بوده است در سرزمین تهامه و حجاز و نجد و جز آنها که انساب آنها به ابراهیم بن اسماعیل میرسد. رجوع به عربستان و رجوع به تاریخ العرب قبل الاسلام جرجی زیدان و ترجمه محاسن اصفهان ص 30، 59، 70 و تاریخ گزیده ص 11، 18 شود.
تاریخ تمدن اسلامی آرد: مردمان شبه جزیره عربستان بدو قسمت عمده تقسیم میشوند. 1 - قحطانی ها که در خاک یمن و زمینهای مجاور آن سکونت داشته اند و نسبت آنان به قحطان یا یقطان بن عامر و ارفحشاد وسام منتهی میگردد. 2 - اسماعیلی یا عدنانی که در حجاز و نجد و اراضی میانه جزیره عربستان سکونت دارند و چون خاک یمن حاصلخیز بوده است قحطانیها زودتر از عدنانیها متمدن شده اند و دولتهای حمیر، سبا، کهلان و غیره از میان اقوام قحطانی برخاسته اند و یا فراعنه مصر و پادشاهان بابل و آشور همزمان بوده اند. اقوام دیگری از عرب بوده اند که اکنون از بین رفته اند و فقط نامی از آنها باقی است و آنان قوم عاد، ثمود، طسم ، جدیس و عمالقه میباشند. بنابراین تمدن اسلامی نخستین تمدن عرب نبوده است ، پیش از اسلام مردم حمیر، کهلان ، سبا، واسطه تجارتی شرق و غرب بوده اند و علت عمده پیشرفت بازرگانی آنها یکی موقعیت جغرافیائی آنها بوده است و در قرن بیستم پیش از میلاداز کشور کلده به کشور سوریه و فینیقیه و عربستان آمد و شد داشته اند. عربهای حمیر و سبا ( قحطانی ) که بعداز عاد و ثمود بودند تمدن بزرگی داشتند که اکنون خرابه هائی از آنها باقی است. عمالقه نیز از اقوام متمدن عرب و مردم سلحشور و سختگیر و با اقوام دیگر همواره در جنگ بوده اند. مردم حجاز که در وسط عربستان میزیسته اند به حال بدوی باقی مانده بودند، زیرا سرزمین آنها خشک و بد آب و هوا بود و بواسطه سختی و بدی راه با مردم متمدن دیگرکمتر آمد و شد داشتند. در قرن پنجم میلادی سرخاندان قریش قصی بن کلاب بن مرة بود. که بواسطه هوش و عقل و فکر صائب شهرت بسیاری بهم زد و در آن زمان فرمانروایی مکه با طائفه خزاعه بود. پس از مرگ هاشم پسرش عبدالمطلب جدّ پیغمبر اسلام جانشین پدر گشت. در آن زمان طائفه قریش مزیتهائی بر سائر طوائف داشتند. حکومت حجاز در دوران جاهلیت سبک ملوک الطوائفی بوده است بدین معنی که امیر هر طائفه و قومی فرمانروا و قاضی و رئیس دارائی قوم خود بودند. این وضع بادیه نشینان حجاز بود لکن در شهر مکه مردم تابع پرده دار کعبه بوده اند زیرا حکومت مکه به دست وی بوده است. در شهر مکه و طائف بازارهای تجارتی بسیاری وجود داشت و قوم قریش عهده دار کارهای مهم بازرگانی بودند. کعبه یکی از مهمترین ممر معاش مردم مکه بود. مشاغل و مؤسسات کعبه تا زمان اسلام عبارت بودند از: 1 - دربانی و پرده داری. 2 - آب دادن به حجاج. 3 - رفاه یا مهمانداری. 4 - پرچم داری. 5 - خانه شوری. 6 - مؤسسه مشورتی. 7 - مؤسسه پرداخت دیه و غرامت. 8 - قبه یا اسلحه خانه. 9 - اعنه یا اداره کردن ستوران. 10 - سفارت. 11 - ایسار یامؤسسه قمار و فالگیری. 12 - دادرسی یا حکومت. 13 - اموال. 14 - نگاهبانی مسجد الحرام. سخنوران مشهوری در حدود یک قرن قبل از اسلام در میان اعراب پدید آمدند و نهضت ادبی خاصی بوجود آوردند و این نهضت جنبه دینی و مذهبی نیز داشت زیرا از نظر دینی یکنوع هیجان میان اعراب پیدا شده بود، عده ای بت پرست ، عده ای آتش پرست و عده ای موحد بودند. این در هم ریختگی اوضاع علت اصلی این نهضت شد که عده ای اصلاح طلب در فکر اصلاح اوضاع اجتماعی برآیند. رجوع به عربستان شود.
عرب. [ ع َ رَ ] ( ع اِ ) آب بسیار صافی. ( از اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ) ( از قطر المحیط ) .
عرب. [ ع َ رَ ] ( اِخ ) میرزا صالح بن سیدحسن موسوی حائری تهرانی مشهور به عرب و داماد. فقیه و از سوی علماء امامیه اوائل قرن چهارده بود. به سال 1303 هَ. ق. درگذشت. کتابی در اجتهاد و تقلید نگاشته است. ( از ریحانة الادب ج 3 ص 75 ) .
عرب. [ ع َ رَ ] ( اِخ ) طایفه ای از طوائف فارس است. ( جغرافیای سیاسی کیهان ص 104 ) .
عرب. [ ع َ رَ ] ( اِخ ) از ایلات خمسه فارس است. ( جغرافیای سیاسی کیهان ص 86 ) .
عرب. [ ع َ رَ ] ( اِخ ) شعبه ای ازهفت لنگ بختیاری است. ( جغرافیای سیاسی کیهان ص 73 ) .
عرب. [ ع َ رَ ] ( اِخ ) دهی است از بخش حومه شهرستان بجنورد. کوهستانی و معتدل و 563 تن سکنه دارد. آب آن از چشمه و محصول آن غلات بنشن ، انگور و شغل مردم مالداری است. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9 ) .
عرب. [ ع َ رَ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان گوکلان بخش مرکزی شهرستان گنبد قابوس ناحیه ای است کوهستانی هوای آن معتدل است 230 تن سکنه دارد. آب آن از چشمه تأمین میشود. محصولاتش غلات. حبوبات. لبنیات ابریشم است. شغل اهالی زراعت و گله داری است. صنایع دستی زنان پارچه ابریشم بافی است. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3 ) .
عرب. [ ع َ رَ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان اربعه بالا ( علیا ) بخش مرکزی شهرستان فیروزآباد. ناحیه ای است کوهستانی. هوای آن معتدل است 182 تن سکنه دارد. آب آن از رودخانه فیروزآباد تأمین میشود. محصولات آن غلات و برنج است. شغل اهالی زراعت است. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7 ) .
عرب. [ ع َ رِ ] ( ع اِمص ) تیزی معده. ( منتهی الارب ) .
از آبادیس می خواهم حرف من را لطف کند انتشار بدهد

نمی خواهم نژاد پرست باشم، ولی هرچی بد بختی هست در این کشور، بر میگردد به این عَرَب های فرومایه!
نیرنگ و دروغ، دو چیز است که اگر نباشند، جهان سَد برابر بهتر میشود. . . .
بِدرود!
اعراب قومی که دررفاقت عالی هستند وجانفشان وبسیارنژادپرست البته همه ی ایرانیا اعم از ترک، بختیاری، لر، بلوچ و. . . همه از نژاد خود دم می زنند واین طبیعیه که بگیم این هم به دلیل پایین بودن فرهنگ وشعورو. . . که ما وارد بحثش نمیشیم. .
...
[مشاهده متن کامل]

درکل عرب ها قومی دوست داشتنی هستندودردوران انقلاب مشروطه برای سرکوب حکومت کثیف مغول تبارقاجاربا فارس ها ( بختیاری ها ) خیلی باهم یکدل و متحد بودند. . .

عرب در پارسی باستان آرابیا ārābyā، در سنسکریت آرَبَه āraba ( کسی که کارش دردسر درست کردن است ) و در پهلوی ارب arab ( پدر جنگ ) بوده است؛ پس نگارش درست آن در پارسی ارب است. گرچه ع از نویسه های مانوی است و در زبان مانوی به جای اَ به کار می رفته است.
واژه عرب
معادل ابجد 272
تعداد حروف 3
تلفظ 'arab
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم ) [عربی، مقابلِ عجم]
مختصات ( عَ رَ ) [ ع . ] ( اِ. )
آواشناسی 'arab
الگوی تکیه WS
شمارگان هجا 2
منبع لغت نامه دهخدا
شاید بیابانی یا صحرایی بدلیل بیابانی بودن عربستان
شاید دامدار به دلیل دامداری
آریا=آربا=أربا=ءرب=عرب.
واژه لاتین Arab دارای دو تلفظ و معنا می باشد ؛ یکی مفرد و دیگری جمع به شکل زیر :
الف - آرَب به معنای رب آغازین و ازلی و ابدی .
ب - آراب به معنای رب های آغازین و ازلی و ابدی.
این احتمال بسیار قوی و قریب به یقین می باشد که حکیمان و عارفان قوم عرب قبل از میلاد و ظهور و پیدایش پیامبر اسلام در خود آگاهی انفرادی و جمعی، خود را بطور فردی رب اولیه و بطور جمعی یا قومی رب های اولیه می پنداشته و بطور جدی به آن باور داشته اند. پیامبر اسلام این پنداشت اوهامی پیشینیان و هم عصران قوم خویش را از طریق بیان آیات مربوط به عهد و پیمان و بزم الست بطور غیر مستقیم و در لفافه نقش بر آب نموده است . در آن آیات بطور غیر مستقیم خطاب به شنوندگان کلام خویش و بخصوص باورمندان به چنین اوهامی می پرسد، مگر آفریدگار من و شما ، مارا در باغ جنت ( بهشت ) از صلب و ذریه آدم بیرون نکشید و از ما اقرار نگرفت که او رب ماست و مگر ما همدل و همصدا پاسخ ندادیم که بله تو رب ما هستی ؟ پس دیگر این بینش اوهامی و بی پایه و اساس را یکبار برای همیشه زمین بگذارید و خود را بطور فردی رب و بطور جمعی رب های آغازین و ازلی و ابدی نپندارید. من و شما هیچکدام رب نبوده و نمی باشیم بلکه فقط او یعنی الله رب ما و رب العالمین و خالق سماوات و الاروض ( الارضین ) سبع یا هفتگانه و خالق همه مخلوقات بین آنها می باشد. پیامبر اسلام بهنگام رحلت و در لحظه مرگ به خواب ژرف و شیرین مرگ فرو رفته و بطور موازی و همزمان با آن، از زندگی روئیای روشن در سطح کمال خوبی و زیبایی بر خوردار گردیده است و هم اکنون در بین کلیه گذشتگان و آیندگان زمینی خویش از آن زندگی در سطح کمال سلامتی و صلح و صفا و لذت و شادی و خرّمی و سرور برخوردار است و همه آنان هم سن اند و در یک سن معتدل ملکوتی و جملگی با همدیگر به یک زبان واحد و یگانه مکالمه و گفت و شنود می نمایند و آن زبان نه عبری است و نه عربی و نه فارسی و نه هیچکدام دیگر از زبان های انسان دنیوی بلکه زبان ملکوتی یا آسمانی خداوند متعال. پیامبر اسلام درست مثل بقیه افراد انسانی منجمله موسا و ایسا و زرتشت و بودا و سقراط و افلاطون و ارسطو پس از گذر یک زمان بسیار طولانی به اندازه هفت برابر طول عمر کلی کیهان یعنی هفت برابر فاصله زمانی بین وقوع دو قیامت یا دو مه بانگ متوالی دوباره در سرزمین حجاز در لحظه بسته شدن نطفه در رحم مادر شریف و بزرگوار خویش یعنی آمنه از خواب ژرف و شیرین مرگ به بیداری خواهد رسید و پس از گذر نُه ماه پا به عرصه دنیا خواهد گذاشت و چشم به پهنه گیتی خواهد گشود. البته در یک مرتبه و با یک درجه تکاملی برتر نسبت به مرتبه و درجه تکاملی فعلی و مجددا قرآن را با کیفتی برتر از کیفت فعلی به انسان ارائه خواهد نمود و الا آخر تا وقوع قیامت کبرا ( کبری ) و یا به زبان علمی وقوع آخرین مه بانگ در معاد و بازگشت به نظام احسن و اشرف آفرینش مبدئی و ازلی و ابدی و برخورداری مجدد یا دوباره از زندگی بهشتی در سطح کمال ایده آل خوبی و زیبایی بطور واقعی و عینی و نه مثل حیات رویائی پس از مرگ در طول سفر مقطعی و نزولی و صعودی محتوای کیهان یا جهان بین مبداء و معاد و آنهم نه فقط در این کیهان یا جهان بلکه در محتوای هرکدام از کیهان ها یا جهان های متناهی و موازی و مساوی و بیشمار بطور یکسان و برابر.
...
[مشاهده متن کامل]

امروز نمی توانیم بطور عینی و واقعی به پیشگاه والای پیامبر اسلام مراجعه نمائیم و این موضوع را به شکل زیر خدمت وی عرض نمائیم : ای بزرگوار و منتخب و اعزام و ارسال شده از طرف خالق سماوات سبع و الارض با هدف تربیت و هدایت انسان از ظلمت و تاریکی و جهل بسوی نور و روشنایی و دانایی؛ ای رسول و ولی الله ، ما نادانان و ناتوانان و بینوایان در میدان های قوت و غذا و پوشاک و مسکن و معنویت، می توانیم مثل ارسطو فیلسوف یونانی به سهولت هفت آسمان طبقه بر طبقه را تصور نمائیم که یک کره زمین بطور ساکن در مرکز آنها قرار گرفته باشد، اما نمی توانیم هفت آسمان را که هرکدام دارای یک زمین در مرکز باشند بطور طبقه بر طبقه و یا بصورت محاط و محیط بر همدیگر تصور نمائیم. آیا منظور شما ای بزرگوار بشریت این است که این کره زمین ، زمین آسمان اول و آسمان اول زمین آسمان دوم و الا آخر تا آسمان هفتم زمین عالم غیب که پایه های عرش خداوند متعال روی آن قرار گرفته باشد و کلیه ملائکه یا فرشتگان در اطراف آن مشغول تسبیح و ذکر و ستایش و پرستش و نیایش و مناجات و دعا و عبادات و طاعت و بندگی باشند. ای بزرگوار و ناجی و شفا بخش بشریت، بعضی از ما بینوایان معنویت که هم اکنون به خدمت شما شرف یاب شده ایم، به خوبی به یاد داریم که در جای دیگری در کتاب آسمانی قرآن شریف و مجید ، فرموده اید که پایه های عرش اعلا و آلا روی آب قرار دارند و نه روی آسمان هفتم به عنوان زمین عالم امر و غیب. ما نادانان غرق شده در این ظلمت ژرف و جهل علاج ناپذیر نمی دانیم که آیا منظور آن بزرگوار
از عرشی که گویا پایه هایش روی آب قرار داشته، ارکه یا عرشه یعنی ارک یا عرش کوچک ، عبارت بوده است از کشتی نوح بر روی آبهای شط العرب یعنی پیوند رود های تیگریز یا دجله و فرات و کارون در اعصار دور دست بوده یا نه ؟
لطفا حداقل توسط ارسال شاه ملائک یا جبرئیل از آنسوی دیوار نازک و نامرئی مرگ به این سوی مرئی آن، ما را در این زمینه راهنمایی نما و هدایتگر ما باش که آیا کلیه تفاسیری که پس از رحلت شما از این دنیا به آنسوی دیوار نامرئی مرگ در همین دنیا ( و نه به عالم میانی برزخ ) ، از آیات مربوط به سماوات سبع و الارض یا سماوات و الاروض سَبعَ توسط مفسرین برجسته گاهی بر اساس سیارات و مدارات منظومه شمسی و گاهی از طریق لایه های جوّی در اطراف کره ارض و یا گاهی بر اساس طبقات خود کره زمین و احیانا بر اساس هیئت یا نجوم بطلمیوسی ارائه گردیده اند ، حقیقت دارند و یا جملگی اعتباری و اوهامی و خرافی و تهی یا خالی از حقیقت می باشند؟
در پایان این شرفیابی محض و غیبی ، امید اینکه ارسال تشکر و سپاس مارا بابت راهنمایی و هدایت در این زمینه به درگاه خویش پذیرا باشید.

عرب =اربیا=اعرابی=عر ب=ار بیا=اعرا بی
اعرا=اورا ( درکوردی یعنی آنجا )
بیا=بی ا=بی= بی او بودن می اید. پس
اعرابی =اجازه بوده است =انمکانوجود داشته است .
این کلمه منظور مکان است .
بدوی =آغاز ی
...
[مشاهده متن کامل]

تازی=تا زی
تا=ته=بیخ وبن= اغاز
زی=از زبیستن می اید.
پس
تازی=آغازین زی =کسی که در آغاز می زیسته است .

( عِبرَانِیّ ) صفت نسبی است از ( عِبرَان ) و نیز لقب ابراهیم ( ع ) است در معنی مهاجر. مهاجرا إلیٰ الله.
( عِبرَان ) صفت مشبهه است از ( عُبُور )
( عُبُور ) مصدر است در معنای گذشتن از آب
( عِبرِیّ ) صفت نسبیّ است مخفّف ( عِبرَانِیّ ) در معنای مهاجر.
راغب در مفردات میگوید: فرزندان اسماعیل ( علیه السلام ) را ( عرب ) گویند، و کلمه ( اعراب ) در اصل جمع عرب است .
کلمه ( اعرابی ) در اصطلاح متعارف اسم شده است برای کسی که منسوب است به بادیه نشینان ، ( و عربی ) به کسی گویند که مقاصد خود را خوب ادأ می کند، و کلمه ( اعراب ) به معنای بیان است .
قرآن کریم.
کلام خداوند متعال و معجزه جاوید، پیامبر ( ص ) .
به زبان بلیغ وشیوای عربی است.
در جواب ارشاد گرگین
قرن کریم
به زبان عربی و معجزه پیامبر ( ص ) .
کاملترین وبدون هیچ گونه نقص، به زبان عربی است.
در پاسخ به
ارشاد گرگین.
در حماقت شما همین بس که خود را عقل کل می دانید. و جای دیگران هم نظریه می دهید.
عربی زبانی شیوا و بلیغ.

یوسف گرامی ، یادداشت شما بسیار آموزنده بود . بسیار سپاسگزارم
زنده و پاینده باد نژاد عرب.
نفت ان خرج کشور را می دهد.
باز هم تکرار می کنم ، کمی انصاف داشته وبرای هم وطن عرب خرج کنیم ، جای دوری نمی رود.

عرب،
نفتش، گاز، پیرو شیمی، پالایشگاه، بندر ش
خوبه.
اما خودش بده!؟!
کمی انصاف برای هم وطن عرب، جای دوری نمی ره.
معنی عرب درزمان روم. . . ویونان باستان چیست
عرب ( چیره دست در علم سخن وری، دستور زبان عربی، کامل ترین زبان ) . 1_عرب باعده ( بادیه نشین ) . قبل از ظهور اسلام بلاهای آسمانی وز مینی از بین رفتند. ر. ک . ایات سوره دخان وایات12و14سوره ق و39و40 سو ره
...
[مشاهده متن کامل]
عنکبوت. 2_عرب عاربه ( شهرنشین ) ، اوس وخزرج. 3_عرب مستعربه ( عدنانیان ) . که با چند واسطه از فرزندان حضرت اسماعیل ( ع ) . قبیله قریش در این گروه جا دا رد. خاندان پیامبر ( ص ) بنی هاشم نیز در این قبیله جا دارد. جزیره العرب از لحاظ جغرافیا 1_شمال وغرب ( حجاز ) . 2_مرکز وشرق ( صحرای عرب ) . 3_جنوب ( یمن ) . امروزه آثار تمدن درخشان وباعظمت دولت معین، دولت ، حضر موت، قتبان وسبااز14 قرن قبل از میلادباقی ومشهور است. مروج الذهب ج2، ص 74و180. عرب قوم غالب. ( بر ایران، روم، شمال آفریقا، خاور میانه، آسیای صغیر واسیای میانه و. . ) .

هو
با سلام، عرب به ضم عین به جمع مکسر تبدیل میشود. یعنی اعراب.
اسد نیز به ضم الف به جمع مکسر تبدیل میشود. یعنی شیران.
لطفا منبع را بیابید اگر نشد حقیر منبع را با صفحه معرفی میکنم.
با تشکر
در کتیبه ای که از پادشاه سوم شرحبیل یعفور ( حمیری ها ) بدست آمده علاوه برلقب دراز سابق الذکر یعنی �پادشاه سبأ وریدان وحضرموت ویمنت� عبارت �و عربهای آنها درجبال وتهامه� اضافه شده واین اولین دفعه ذکر اسم
...
[مشاهده متن کامل]
عرب در اینجا پیش می آید که گویای معنی اعراب بدوی است و نیز دراین کتیبه از شکست سد مأرب در سال ۴۴۹ و ۴۵۰ میلادی و تعمیر آن سخن می رود

مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٢)

بپرس