عدول

/~odul/

    departure
    infraction
    retraction
    deviation

فارسی به انگلیسی

عدول ناپذیر
ironclad

عدول کردن
to deviate

عدول کردن از
depart

عدول کردن به عادت بد
backslide

عدول کردن به عقیده بد
backslide

پیشنهاد کاربران

:جازدن :عدول کردن.
آنها جازدند :آنها عدول کردند.
عدول به معنی برگشت از نظر قبلی که داده شده
کاش برای کلمات تلفظ ( صدا ) بگذارید
الان این چجوریه تلفظش؟
خروج از قضیه _ چشم پوشی _ صرف نظر _ انصراف _ رد شدن
به نظرم این معانی از عدول درست نیست . عادل نام پروردگارت. دادگر درست تره
کوتاه آمدن، تعدیل موضع
بیشتر از اندازه نشدن
بیشتراز ظرفیت نشدن
انصراف
سرپیچی
تمرد
trustable witnesses; just witnesses
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)

بپرس