عدل

/~adl/

    justice
    just
    in perfect equilibrium
    just or sharp
    bale
    half a load
    bundle

فارسی به انگلیسی

عدل بند
baler

عدل بندی
packing, baling

عدل بندی کردن
bale, bundle, package

عدل پرور
fostering justice, just, who fosters justice

مترادف ها

bale (اسم)
رنج، مصیبت، عدل، محنت، لنگه، تا، تاچه، بلاء

justice (اسم)
درستی، عدل، انصاف، عدالت، دادگستری، داد

equity (اسم)
عدل، انصاف، تساوی حقوق، قاعده انصاف، انصاف بی غرضی

fairness (اسم)
عدل، خوبی، خوبرویی، عدالت

package (اسم)
عدل، بسته، قوطی، بسته بندی کردن

پیشنهاد کاربران

بااین همه تحریف معانی واژه ها وشیوع "ازخوددراوردنی" وخودنظری وخودتفسیری وخودمعنائی
وخلق معانی مغایر ونو وواهی وابهامی وایهامی . . .
وهرروز بُرُوز تحریف بردازان فراوان وزیاد وبیشتر میشن. . .
چطور ممکن گسترش عدل وعدالت راتصورکرد و برقراربشود؟؟؟؟!!!
...
[مشاهده متن کامل]

فقط در خواب های شیرین وافسانه ها دلنشین. . .

داد خدایی:عدل الهی
دختر به پادشاه عرض کرد: �امروز روز عدل تو است. باید با انصاف و عدل، نتیجه ی اعمال هر یک را بدهی. � امروز روز عدل تو است یعنیامروز روز برقراری عدالت و دادخواهی کردن، قضاوت کردن تو است.
تفاوت قسط و عدل: قسط یعنی دادن سهم عادلانه هر کس به خود او. قسط�، آن عدلی است که اجرا شده است. عدل در مورد داوری است اما قسط در مورد تقسیم حقوق است. توصیه به قسط در مورد مسلمانان و انسان های صالح به کار
...
[مشاهده متن کامل]
رفته است و در مورد کیفر بدکاران عنوان نشده است. قسط در مواردى به کار مى رود که گروهى در چیزى شریک باشند و قرار است حق آنان به صورت عادلانه داده شود. اجرای عدل را قسط می گویند

عدل: به معنای حد وسط است که نه افراط است و نه تفریط. تعریف دوم عدل این است که عدل هر چیز را در سر جای خود می نشاند
عدالت ( عَِ ) : همان به معنای عدل است.
انصاف، داد، دادگری و متضاد آن ستم و ظلم است.
عدل و عدالت واژه ی گسترده ای است.
عدالت داشتن در قضاوت، که قضاوت طبق فرمایش حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام چهار حالت و وجه دارد که سه حالت و وجه آن در جهنم است و یکیش درست است و به عدل و عدالت است.
...
[مشاهده متن کامل]

عدالت داشتن در شخصی که پیشنماز است که در ظاهرِ رفتار و کردار او، ما فسق و گناهی نمی بینیم.
عدالت داشتن و عادل بودن در شخص ثقه یعنی راستگو که چنین شخصی در خلوت و آشکار در همه جا عادل است و فسقی ندارد.
عدالت داشتن در تربیت اولاد ، در انجام امور دیگر.
پس در هرجایی بنا به فراخور آن حال معنای اصلی خودش را دارد.
عدالت داشتن در خرید و فروش، در کسب و کار،
حتی در رابطه باحیوانات ، مثلا بیش از طاقت حیوان براو بار نگذاردن و کار نکشیدن و امثالهم.
پس شخص عادل یا دارای عدالتِ باطنی در همه امور در همه جا حتی در تقسیم کردن اوقات شبانه روز برای انجام امور خودش عدالت دارد نه به خودش ظلم می کند نه به دیگران حتی به حشرات.
در کل کسی که عدالت دارد در کارهای خود متوجه این آیه ی قرآن است که :" ءاللهُ أَذِنَ لَکُم "
آیا در کاری که می خواهی انجام دهی ، اذن خدا وجود دارد؟!
در عدالت ظاهری که شخص در رتبه و مقام عادل کامل نیست چنین شخصی با داشتن شرایط دیگرِ مربوط، می تواند پیشنماز باشد.

عدل به کسر ع در معنای هم وزن و هم تراز نیز استعمال دارد
عَدل با عِدِل فرق دارد. عَدل همان دادگری و داد است و عِدل به معناى جِوال است. در دو طرف بار و هر لنگه بار یک عِدل است که باید موازنه و به مقدار هم و مساوی باشد. به جوالی که گندم و مانند آن در آن میریزند عِدِل می گویند. به خاطر این یک لنگه بار یا یک جوال را عِدل می گویند که هم وزن و مساوی یکدیگر است.
واژه ی عدل همان ارت، ارته و ارد است رتا ( به سانسکریت: ऋतं ṛtaṃ ) یا اَرته یا رته یا قانون اَرته به معنی نظم کیهانی است. اشه شکل اوستایی اَرته است. ارته را درستی، عدل، نظم، حقانیت، فضیلت و کمال نیز ترجمه
...
[مشاهده متن کامل]
کرده اند. این واژه در نام اردشیر ( ارتخشیر بابکان ) دیده میشود! که معنی این اسم �کسی است که پادشاهی اش برپایهٔ راستی و عدالت است�.

عدل در اصل به دو لنگه ی بار چهار پا گفته می شد که هر دو لنگه ی بار که از دو طرف حیوان آویزان می شد باید وزنش مساوی بود. چون در صورت زیاد بودن وزن هر کدام از لنگه ها بار به مقصد نمی رسید و از چهار پا می افتاد. بنابراین شرط درست بودن یک عدل این بود که هر دو لنگه ی آن وزنش مساوی باشد.
عدل عدالت انصاف و دادگری
اگاهی
دادگری ، فریاد
عدل و عدالت به چم برابری انسانها و پیرایش و قانونی یا دادیک نمیتوانه ریشه عربی و سامی داشته باشه، عدالت یا دادیک یا دادگری در فلسفه ایرانی به همه جهان ریشه دوانده ، این واژه در ادیان ایرانی مانند اهورا
...
[مشاهده متن کامل]
یا اسورا پرستی و شاخه دیگر مخالفش یعنی مزدا پرستی ( مزذا، هرمز، هرمس، اورمزد یک واژه هستند ) وجود داشته و از بیش از هفت هزار سال پیش به جهان گسترانیده شده، آریایی ها از جزیره اتلانتیس آمدند و تمدنشان ره به کره زمین گسترانیدن، پادشاهی سکولار دموکرات موروثی فرهنگ اهورا پرستان بوده و جمهوری سکولار دموکرات گزینشی یا انتخاباتی فرهنگ مزدا پرستان بوده، و همه جنگها برای این دو بوده . یونانیها هم جمهوری دموکراتیک را از مزدا پرستان آموختند و پادشاهی سکولار دموکرات موروثی هم در اروپا فرهنگ اهورا پرستان بود، هر کدام از این دو فرهنگ جداگانه ای داشتند و پیامبران جداگانه، نخستین عدالتمندن یا دادگر تاریخ زردتشت واپسین بود و از اهورا پرستان بود، و مزدکان که نخستین سوسیالیستهای جهان بودند از دل اهورا پرستی بیرون آمد ولی در مزدا پرستی هم عدالت یا دادگری یکی از صفات میترایی ها یا مزدا پرستان بود، زمانی که اروپایی ها به دین میترا درامدند و متمدن شدند عدالت وارد اروپا شد، مارکیست هم فرقه ای سخیف و انحرافی از عدالت است برای به انحراف کشیدن عدالت، عدالت را نباید در زبان کپر نشینها عربستان جست باید در ایران ریشه اش را یافت

عدل : در اوستا " اشتاد و دات " آمده ، و واژه های دادگری ، دادستان ، دادور ، دادار ، دادگستری و. . . . از آن گرفته شده و از اینرو واژه های " اشتادور ( دادور ) ، اشتادیار ( دادیار ) و اشتادین ( عدالت ) " نیز می تواند جایگزین های واژگان تازی گردد.

دادگری
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٦)

بپرس