عتبه

/~atabe/

    threshold
    round
    step
    royal court
    round royal court

پیشنهاد کاربران

( عتبة ) عتبة. [ ع َ ت َ ب َ ] ( ع اِ ) آستانه در یا بالایین ازهر دو. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( اقرب الموارد ) . || هر پله از نردبان. یک پایه نردبان. ( منتهی الارب ) . || زن مرد. ( منتهی الارب ) . زن. ( اقرب الموارد ) . || ( ص ) ناخوش. ( اقرب الموارد ) ( آنندراج ) ( منتهی الارب ) . یقال ، حُمِل َ فلان علی عَتَبَة؛ أی امر کریه من البلاء. ( اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ) . || ( اِمص ) سختی. ( منتهی الارب ) .
...
[مشاهده متن کامل]

عتبة. [ ع ُ ب َ ] ( ع اِ ) خم رودبار. ( اقرب الموارد ) .
عتبة. [ ع ُ ب َ] ( اِخ ) ابن ابی سفیان بن حرب بن امیةبن عبدشمس است که معاویه به سال 43 هَ. ق. وی را ولایت مصر داد سپس به اسکندریه شد و در آنجا برای خود خانه ای بساخت و به سال 44 هَ. ق. بدانجا درگذشت. ( از الاعلام زرکلی ) .
عتبة. [ ع ُ ب َ ] ( اِخ ) ابن الحباب انصاری شاعری غزل سرای و از مردم مدینه و از شعرای عصر اموی است. وی نزدیک مدینه به قتل رسید. ( از الاعلام زرکلی ) .
منبع. لغت نامه دهخدا

علی اکبر حیدری درگاه
تلفظ: ( عَ تَ بِ )
[ عربی عتبه ]
( اسم )
آستانه
آستانه در
درگاه.
درود بیکران بر دوستان روشن اندیش. امید می رود دین نیاکان خویش را فراموش کرده باشید و بدانید که عتبه ( فرزند ابولهب ) تا زمان نازل سوره مسد همسر رقیه، دختر پیامبر بود و پس از اینکه او رقیه را طلاق داد رقیه با عثمان بن عفان پیوند زناشویی برقرار کرد.
درگاه

هوالعلیم
عتبه: بارگاه؛ درگاه؛ آستان ؛ حضرت ؛ محل حضور
جمع آن عتبات:درگاهان؛ حضرات

هوالعلیم
عتبه: بارگاه؛ درگاه؛ آستان ؛ حضرت ؛ محل حضور
جمع آن عتبات:درگاهان؛ حضرات
کسی که تابعینی دارد که از او تبعیت کنند مانند اداره متبوعه یا عتبه یا عتبات
مثل شرکت متبوعه و عتبه یا علتبات و لذا شخص و مکان عزیزی که دارای قرب و متزلت می باشد مثلا من تابع امام رضا و امامان دیگر هستم استان وصحن سراییش برای من تابع چون دارای عزت و عزیز است عتبات عالیات من است و مخفف ان عتبه است
عزیز و متبوعه و متبوع
درگاه و سردر ورودی