عتاب

/~etAb/

    exclamation
    reproof

فارسی به انگلیسی

عتاب امیز
exclamatory

عتاب و خطاب
snap

عتاب و خطاب کردن
browbeat, domineer, scold

عتاب کردن
rant, snap, to reprove, to be angry(with)

عتاب کردن ناگهانی و با شور و حرارت
exclaim

مترادف ها

blame (اسم)
سب، سرزنش، گناه، عتاب، اشتباه، مذمت

reproof (اسم)
سب، سرزنش، عتاب، ملامت، طعنه، نکوهش، توبیخ ملایم

expostulation (اسم)
عتاب، طعنه

chiding (اسم)
سرزنش، عتاب

پیشنهاد کاربران

عِتاب:
سرزنش یا عتاب، در زمان دیدن یک خطا را گویند، ممکن است بدون کلام؛ و با چهره ای خشمگین و در سکوت باشد؛ اما اگر علاوه بر این حالت سرزنش با کلام هم افزوده شود به آن عتاب و خطاب گویند.
پرخاش مقدمه عتب و تعدی
کلمه ی عتاب با نگارش عربی که نگارش فارسی آن اَتاب می باشد از تابیدن و رویگرداندن می باشد. کلمه ی توبه نیز که ما زیاد از کلمه استفاده داریم نیز یعنی یک راه و مسیر اشتباه رو تابیدن و تاب خوردن و به مسیر
...
[مشاهده متن کامل]
درست برگشتن. مثل ظرف ماهی تابه که برای تاباندن غذا در آن این اصطلاح کاربرد پیدا کرده در کلمه ی عطاب یا عتاب یا اَتاب نیز یعنی سرزنش کردن یک عمل اشتباهی که از اون عمل باید برگشت و تاب خورد یا اصطلاحاً توبه کرد. اصطلاحاً یعنی عمل خطایی که با عطاب و خطاب از اطرافیان مواجه می شویم.

به زبان سنگسری
تِشر tester
سّرزنِش serezenedh
پّرخاشperkhash
بچه ها کسی میتونه این حکایت واسم معنی کنه؟ از گلستانه
حکایت هشتم
یاد دارم در ایام پیشین که من و دوستی چون دو بادام مغز در پوستی صحبت داشتیم ناگاه اتفاق مغیب افتاد پس از مدتی که باز آمد عتاب آغاز کرد که درین مدت قاصدی نفرستادی گفتم دریغ آمدم که دیده قاصد به جمال تو روشن گردد و من محروم.
...
[مشاهده متن کامل]

رشکم آید که کسی سیر نگه در تو کند
باز گویم نه که کس سیر نخواهد بودن

عتاب یار پریچهره عاشقانه بکش
که یک کرشمه تلافی صد جفا بکند
لهیب و نهیب
تشر
مورد عتاب قرار دادن = مورد سرزنش قرار دادن
علی باقری عزیز بر چه پایه ای و از کجا �عتاب� را �نازکردن و نازش� معنی کرده اید؟! و اصلا خودِ �نازش� یعنی چه؟! حتا در بیتی هم که به عنوان شاهد آوردید، می بینیم که �عتاب شنیدن� مصدر درستی نمی تواند باشد.
...
[مشاهده متن کامل]
عتاب را شاید بتوان با گشاده دستی سرزنش و خشم با ناز، معنا کرد؛ ولی هرگز نمی توان خودِ �عتاب� را نازکردن و نازش! معنی کرد.

عتاب از حد گذشته جنگ باشد
زمین چون سخت گردد سنگ باشد.
نظامی .
عتاب : خشم، سرزنش .
سرزنش
- ملامت
- وقیعت
عتاب : ناز کردن ، نازش
بود سرهنگ خاص پیش رکاب
چون ز خسرو چنین شنید عتاب
( هفت پیکر نظامی، تصحیح دکتر ثروتیان، ۱۳۸۷ ، ص483 )
خشمگین کردن
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٦)

بپرس