pray, worship, to worship, to serve or obey
فارسی به انگلیسی
مترادف ها
پارسایی، عبادت
لوازم، کمک، کار، یاری، سابقه، وظیفه، خدمت، بنگاه، تشریفات، عبادت، استخدام، اثاثه، سرویس، نوکری، زاوری، درخت سنجد، یک دست ظروف، نظام وظیفه
ستایش، پرستش، ستایشگری، سجود، عبادت
خدمت، اداره، عبادت، اجراء، وزارت، تهیه
اندیشه، خیال، مراقبت، تفکر، تعمق، عبادت
عبادت
عبادت
عبادت
پیشنهاد کاربران
واژه عبادت
معادل ابجد 477
تعداد حروف 5
نقش دستوری اسم
مختصات ( عِ دَ ) [ ع . عبادة ]
آواشناسی 'ebAdat
الگوی تکیه WWS
شمارگان هجا 3
منبع لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی معین
فرهنگ واژه های سره
فرهنگ فارسی هوشیار
واژگان مترادف و متضاد
معادل ابجد 477
تعداد حروف 5
نقش دستوری اسم
مختصات ( عِ دَ ) [ ع . عبادة ]
آواشناسی 'ebAdat
الگوی تکیه WWS
شمارگان هجا 3
منبع لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی معین
فرهنگ واژه های سره
فرهنگ فارسی هوشیار
واژگان مترادف و متضاد
پرستش
نَسُک یا نُسُک
مهدی بارانی
عبادت پرستیدن چیزی است بر پشتوانه عشق یا علم یا جهل یا ترس یا یقین و شهود واگر بر پشتوانه جهل و ترس است پس بت و بیراهه و فرعون پرستیست .
نبیند مدّعی جز خویشتن را
که دارد پرده ی پندار در پیش
... [مشاهده متن کامل]
ترسم نرسی به کعبه ای اَعرابی
کین ره که تو میروی به ترکستان است
( سعدی )
اگر بر پشتوانه علم و احساس و عشق و یقین و شهود است پس خداپرستیست که این نیز مراتب خود را دارد. زهی توفیق
ای به خُلق از جهانیان ممتاز
چشم خلقی به روی خوب تو باز
لازمست آن که دارد این همه لطف
که تحمّل کنندش این همه ناز
ای به عشق درخت بالایت
مرغ جان رمیده در پرواز
آن نه صاحبنظر بود که کند
از چنین روی در به روی فراز
بخورم گر ز دست توست نبید
نکنم گر خلاف توست نماز
گر بگریم چو شمع معذورم
کس مگوید در آتشم مگداز
می نگفتم سخن در آتش عشق
تا نگفت آب دیده ی غمّاز
آب و آتش خلاف یکدگرند
نشنیدیم عشق و صبر انباز
هر که دیدار دوست میطلبد
دوستی را حقیقتست و مجاز
آرزومند کعبه را شرطست
که تحمّل کند نشیب و فراز
سعدیا زنده عاشقی باشد
که بمیرد بر آستان نیاز
عبادت پرستیدن چیزی است بر پشتوانه عشق یا علم یا جهل یا ترس یا یقین و شهود واگر بر پشتوانه جهل و ترس است پس بت و بیراهه و فرعون پرستیست .
نبیند مدّعی جز خویشتن را
که دارد پرده ی پندار در پیش
... [مشاهده متن کامل]
ترسم نرسی به کعبه ای اَعرابی
کین ره که تو میروی به ترکستان است
( سعدی )
اگر بر پشتوانه علم و احساس و عشق و یقین و شهود است پس خداپرستیست که این نیز مراتب خود را دارد. زهی توفیق
ای به خُلق از جهانیان ممتاز
چشم خلقی به روی خوب تو باز
لازمست آن که دارد این همه لطف
که تحمّل کنندش این همه ناز
ای به عشق درخت بالایت
مرغ جان رمیده در پرواز
آن نه صاحبنظر بود که کند
از چنین روی در به روی فراز
بخورم گر ز دست توست نبید
نکنم گر خلاف توست نماز
گر بگریم چو شمع معذورم
کس مگوید در آتشم مگداز
می نگفتم سخن در آتش عشق
تا نگفت آب دیده ی غمّاز
آب و آتش خلاف یکدگرند
نشنیدیم عشق و صبر انباز
هر که دیدار دوست میطلبد
دوستی را حقیقتست و مجاز
آرزومند کعبه را شرطست
که تحمّل کند نشیب و فراز
سعدیا زنده عاشقی باشد
که بمیرد بر آستان نیاز
مناجات
تفاوت اطاعت و عبادت و تبعیت:
اطاعت به معنای خضوع قلبی در مقابل امر مولا است. عبادت یک مرحله پایین تر از اطاعت است یعنی بسیاری از انسانها اهل عبادتند ولی هنوز اهل اطاعت نشده اند. تبعیت ثمره محبت و اطاعت ثمره عقل است. بنابراین انسان وقتی به کسی علاقه مند شد، آرام آرام تابع او می شود. اما نکته جالب این است که محبت در اطاعت هم دخالت دارد اما تفکر و تعقل است که انسان را به مرحله اطاعت می رساند نه لزوما محبت. بنابراین اطاعت حتی از تبعیت هم می تواند بالاتر و ارزشمندتر باشد. یعنی صرف محبت باعث اطاعت نشده است، بنابراین اگر محبت از بین برود، همچنان فرد در اطاعت باقی می ماند و دوباره محبت را بدست می آورد. در قرآن صحبت از تبعیت از شهوات شده است، یعنی در واقع حب شهوات وقتی در دل آمد فرد از آن ها تبعیت می کند و به همین صورت وقتی حب به خدا در دل آمد فرد تبعیت می کند.
... [مشاهده متن کامل]
اطاعت به معنای خضوع قلبی در مقابل امر مولا است. عبادت یک مرحله پایین تر از اطاعت است یعنی بسیاری از انسانها اهل عبادتند ولی هنوز اهل اطاعت نشده اند. تبعیت ثمره محبت و اطاعت ثمره عقل است. بنابراین انسان وقتی به کسی علاقه مند شد، آرام آرام تابع او می شود. اما نکته جالب این است که محبت در اطاعت هم دخالت دارد اما تفکر و تعقل است که انسان را به مرحله اطاعت می رساند نه لزوما محبت. بنابراین اطاعت حتی از تبعیت هم می تواند بالاتر و ارزشمندتر باشد. یعنی صرف محبت باعث اطاعت نشده است، بنابراین اگر محبت از بین برود، همچنان فرد در اطاعت باقی می ماند و دوباره محبت را بدست می آورد. در قرآن صحبت از تبعیت از شهوات شده است، یعنی در واقع حب شهوات وقتی در دل آمد فرد از آن ها تبعیت می کند و به همین صورت وقتی حب به خدا در دل آمد فرد تبعیت می کند.
... [مشاهده متن کامل]
ستایش آفریدگار
پرستش پروردگار
عبادت کردگار
نیایش خداوندگار
پرستش پروردگار
عبادت کردگار
نیایش خداوندگار
نسک. . بندگی . . رازونیاز . .
عبادت : [اصطلاح موسیقی ]یک نوع مثنوی در آواز بیات اصفهان بوده است.
برابر پارسی کلمه عبادت نمی تواند کلمه پرستش باشد بلکه کلمه نیایش است. کلمه پرستش از کلمه پرستیدن و پرستاری مشتق شده و معنی آن نگهداشتن و مراقبت و مواظبت کردن است.
بندگی
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)