( عامة ) عامة. [ م م َ ] ( ع اِ ) مردم بی علم و فرومایه. || هر چیز که شامل همه گردد و عمومیت داشته باشد. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) . || چوبهای بهم بسته که بدان از دریا و جوی گذرند و صواب عامَه است. ( منتهی الارب ) . || مقابل خاصه. همه مردم. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) . قیامت بدان جهت که همه را فراگیرد. || جماعة و فی حدیث عثمان انّک امام عامة؛ ای امام الجماعة. ( منتهی الارب ) . || بیخ دستار. ... [مشاهده متن کامل]
عامه. [ م ِه ْ ] ( ع ص ) سرگشته در گمراهی. متردد درراه و منازعت. ج ، عُمّه. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) . منبع. لغت نامه دهخدا
هامه ( پارسی است )
عمومی
عام مردم :همه ی مردم
عمامه، دستار. بم شهری است با هوایی تندرست. در شهرستان وی حصاری محکم است و از جیرفت مهم¬تر است. و در وی سه مزگت ( مسجد ) جامع است: یکی خوارج را و یکی مسلمانان را و یکی اندر حصار؛ ( در میان دیوار شهر ) و از آن شهر عامه ی کرباس و دستار بمی و خرما پدید آید ( حدودالعالم ص 128 )