عاقبت

/~Aqebat/

    aftermath
    destination
    destiny
    end
    conclusion
    fate
    outcome
    ramification
    eventually
    fortune
    issue
    consequence
    futurity

فارسی به انگلیسی

عاقبت الامر
at last, in the long run, end, issue

عاقبت الامرسرانجام
at last, in the long run

عاقبت اندیش
provident, having foresight

عاقبت اندیشی
foresight, providence, caution

عاقبت بخیر
ending well, ending one's life well, having a good futurity, ending well or successfully, successful

عاقبت نیاندیشی
improvidence

مترادف ها

end (اسم)
حد، پا، اتمام، سر، عمد، خاتمه، منظور، مقصود، مراد، نوک، طره، راس، پایان، انتها، فرجام، ختم، سرانجام، ختام، عاقبت، آخر، غایت، انقضاء

conclusion (اسم)
انجام، اتمام، خاتمه، پایان، انعقاد، استنتاج، نتیجه، فرجام، ختم، اختتام، سرانجام، ختام، فروداشت، عاقبت

sequel (اسم)
پشت، انجام، دنباله، پشت بند، پایان، نتیجه، عاقبت، عقبه

consequence (اسم)
اثر، فرع، نتیجه، عاقبت، نتیجه منطقی، دست اورد، پی امد، بر امد

outcome (اسم)
نتیجه، عاقبت، پی امد، بر امد، حاصل

finale (اسم)
عاقبت، آخر، بخش اخر، اهنگ نهایی

sequela (اسم)
تابع، نتیجه، عاقبت، بیماری ناشی از بیماری دیگر

پیشنهاد کاربران

اگر سزا یافتید پس سزا دهید به مانند آنچه سزا دیده اید . .
انجام
عاقبت=بتاوار، بافدم
واژه عاقبت
معادل ابجد 573
تعداد حروف 5
تلفظ 'āqebat
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم ) [عربی: عاقبة، جمع: عواقب]
مختصات ( ق بَ ) [ ع . عاقبة ] ( اِ. )
آواشناسی 'Aqebat
الگوی تکیه WWS
شمارگان هجا 3
منبع واژگان مترادف و متضاد
به عاقبت
وگر به خشم روی صدهزار سال ز من
به عاقبت به من آیی که منتهات منم
نتیجه
دیر و زود. [ رُ ] ( ق مرکب ) در زمان نزدیک یا دور. سرانجام. عاقبت :
گفتی که دیر و زودبحالت نظر کنم
آری کنی چو بر سر خاکم گذر کنی.
سعدی.
دیر و زود این شخص و شکل نازنین
خاک خواهد گشتن و خاکش غبار.
...
[مشاهده متن کامل]

سعدی.
گر ترا کامی برآید دیر و زود از وصل ما
بعد از آن نامت به رسوایی در آید ننگ نیست.
سعدی.
بالای خاک هیچ عمارت نکرده اند
کزوی به دیر و زود نباشد تحولی.
سعدی.

کلمه ( عاقبت ) به معنای سرانجام و منتهی الیه امر هر چیزی است ، و این کلمه به طوری که می گویند در اصل مانند ( عقبی ) مصدر بوده ، و اینکه گفته اند: ( کانت له عاقبة الدار ) کنایه است از رسیدن به مقصد و به نتیجه سعی و کوشش .
سرانجام
پایان کار
بهاره
عاقبت
عقابت
عقابت
سرانجام، نتیجه. .
سرانجام ، نتیجه
پایان
بالمآل ؛ سرانجام. عاقبةالامر. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ) .
نهایتا
در نهایت
آخر
بالاخره
[عاقبت] = [آخر کار، پایان]
سرانجام
فرجام
آخر کار
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٣)

بپرس