عارضه

/~Areze/

    accident
    event
    non-essential
    condition

فارسی به انگلیسی

عارضه کسالت
illness or indisposition

مترادف ها

accident (اسم)
تصادف، حادثه، پیش امد، سانحه، اتفاق، واقعه ناگوار، پا، تصادف اتومبیل، مصیبت ناگهانی، صفت، صرف، عارضه، شیی ء

event (اسم)
حادثه، پیش امد، سانحه، اتفاق، عارضه، سرگذشت، روی داد، واقعه

phenomenon (اسم)
حادثه، عارضه، نمود، تجلی، پدیده، اثر طبیعی

پیشنهاد کاربران

خیلی خیلی ممنون از برنامه خوبتون. ممنون که برابر پارسی می نویسید.
🇮🇷 همتای پرکاربرد: پیآمد 🇮🇷
🇮🇷 واژه ی برنهاده: رنجآمد 🇮🇷
گاهی معنی خطر هم میده
مانند؛ گذرهای پرعارضه
پدیده ، پدیداره ، ساختار ، ساختاره ، نمود
بدآمد
بیماری

بپرس