راهرو، تصویب، قطعه، گذرگاه، روی داد، نقل قول، عبور، معبر، سیر، عبارت، انقضاء، گذر، پاساژ، اجازه عبور، حق عبور، کار کردن مزاج، عابر، ممر، سفر دریا، عبارت منتخبه از یک کتاب
wayfarer(اسم)
سالک، مسافر پیاده، عابر، رهرو، رهنورد
traveler(اسم)
سالک، غریب، سیار، سایر، سیاح، مسافر، عابر، رهنورد، پی سپار رهنورد، پی سپار
passer-by(اسم)
عابر، رهگذر، رهرو
passer(اسم)
عابر، گذرنده
viator(اسم)
مسافر، عابر، رهگذر، رهرو
پیشنهاد کاربران
معنی معبر ؟؟
معبر یعنی چه؟؟
در بازی جدولانه دو، مرحله اول، جواب میشه: رهگذار
هوالعلیم عابِر : رونده غابر : باز مانده
Rahgozar 🚶♀️🚶♂️
رهگذر، گذرگر
گذرنده
هم خانواده =عبور، عابران، عبر
عابِر ریشهء این واژه شاید پارسی باشد : عَبَر < اَبَر < آ بَر = کَسی که چیزی را به سویی می بَرَد مانند خَبَر = چیزی را به بیرون بُردن ( خَ = ex , out , aus ) و همین گونه : اَز ، آز ، زُ در پارسی و بَر بُن کنون کارواژهء بُردن گُمانهء دویوم : آن وَر ، اون وَر ، اُ وَر ، اُبَر = به آن سوی
( عابر ) اسم فاعل به معنا عبور کننده و با تعریفات زیر هم خوانی دارد از جمله. ( عبرت ) به معنای پند گرفتن از ریشه عَبَر به معنای عبور کردن و چون عبور انتقال از نقطه ای به نقطه دیگر است به صورتی که بتوان ... [مشاهده متن کامل]
از آن عبور کرد و عبرت و پند گرفت می باشد. نام گذاری عبرت هم به این دلیل است مثلا در قرآن اشاره به قوم شعیب یا لوط و یا ماجرای قوم بنی اسرائیل شده به این دلیل است تا ما که قرآن را می خوانیم از آنان عبرت بگیریم و مثل آنان عمل نکنیم