عابد

/~Abed/

    worshipper
    pious
    devout
    abb
    prayerful

مترادف ها

ascetic (اسم)
مرتاض، زاهد، راهب، عابد، تارک دنیا

solitary (اسم)
گوشه نشین، عابد

anchoret (اسم)
گوشه نشین، زاهد، راهب، عابد

hermit (اسم)
گوشه نشین، راهب، عابد، تارک دنیا، منزوی، زاهد گوشه نشین

eremite (اسم)
زاهد، عابد

devout (صفت)
عابد، مذهبی، دین دار

pious (صفت)
زاهد، عابد، خدا پرست، مذهبی، دین دار، مقدس، وارسته، متقی

godly (صفت)
عابد، خدا پرست، با خدا، خدا شناس

پیشنهاد کاربران

رهرو
تفاوت اطاعت و عبادت و تبعیت:
اطاعت به معنای خضوع قلبی در مقابل امر مولا است. عبادت یک مرحله پایین تر از اطاعت است یعنی بسیاری از انسانها اهل عبادتند ولی هنوز اهل اطاعت نشده اند. تبعیت ثمره محبت و اطاعت ثمره عقل است. بنابراین انسان وقتی به کسی علاقه مند شد، آرام آرام تابع او می شود. اما نکته جالب این است که محبت در اطاعت هم دخالت دارد اما تفکر و تعقل است که انسان را به مرحله اطاعت می رساند نه لزوما محبت. بنابراین اطاعت حتی از تبعیت هم می تواند بالاتر و ارزشمندتر باشد. یعنی صرف محبت باعث اطاعت نشده است، بنابراین اگر محبت از بین برود، همچنان فرد در اطاعت باقی می ماند و دوباره محبت را بدست می آورد. در قرآن صحبت از تبعیت از شهوات شده است، یعنی در واقع حب شهوات وقتی در دل آمد فرد از آن ها تبعیت می کند و به همین صورت وقتی حب به خدا در دل آمد فرد تبعیت می کند.
...
[مشاهده متن کامل]

پرستنده
پرستشگر
بندگی کننده
سجاده نشین. [ س َج ْ جا دَ / دِ ن ِ ] ( نف مرکب ) کنایت از زاهد. عابد :
سجاده نشینی که مرید غم او شد
آوازه اش از خانه خمار بر آمد.
سعدی ( طیبات ) .
آنانکه ریاضت کش و سجاده نشینند
گو همچو ملک سر بسماوات بر آرید.
...
[مشاهده متن کامل]

سعدی ( غزلیات ) .
عافیت چشم مدار از من سجاده نشین
که دم از خدمت رندان زده ام تا هستم.
حافظ.

ب زبان روسی
پرستنده مرد. [ پ َ رَ ت َ دَ / دِ م َ ] ( اِ مرکب ) عابد. زاهد. متعبد : پرستنده مرد اندرآمد ز کوه شدند اندر آن آگهی همگروه . فردوسی . ز لهراسپ شاه آن پرستنده مردکه ترکان بکشتندش اندر نبرد. فردوسی .
سجاده نشین . [ س َج ْ جا دَ / دِ ن ِ ] ( نف مرکب ) کنایت از زاهد. عابد :
سجاده نشینی که مرید غم او شد
آوازه اش از خانه ٔ خمار بر آمد.
سعدی ( طیبات ) .
آنانکه ریاضت کش و سجاده نشینند
...
[مشاهده متن کامل]

گو همچو ملک سر بسماوات بر آرید.
سعدی ( غزلیات ) .
عافیت چشم مدار از من سجاده نشین
که دم از خدمت رندان زده ام تا هستم .
حافظ.

عابد: عبادت پیشه، کسی که کارش عبادت خداست و به کار دیگری نمی پردازد.
ناسک . . . .
جمع عابد ، عبده
عبادت کننده
ناسک، پارسا، پرستشگر، پرستنده، زاهد، عبادتکار، مترهب، متعبد

ربانی
عابد یعنی عبادت کار پرستنده و. . . . متضادش =کافر و. . .
ناسک
عابدیعنی عبادت کننده برای هندی ها عابد کسی است که عقدرا میخواند
کاتوزی
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٧)

بپرس